گفتوگوی «جوان» با معصومه قربانی همسر سردار شهید ابوالفضل مهرابی و خواهر شهید محمدحسین قربانی
برادر شهیدم محمدحسین قربانی و همسرم شهید ابوالفضل مهرابی مجبور شدند برای ادامه تحصیل به شهر دامغان بروند. به دلیل دور بودن مسیر یک خانه استیجاری در دامغان گرفتند و همانجا ساکن شدند. این دو بچه برای اینکه بتوانند کرایه خانه را بپردازند، در کنار درس خواندن کار هم میکردنداما در بحبوحه انقلاب ترک تحصیل کردند تا بتوانند فعالیت کنند
کد خبر: ۱۲۶۷۹۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
خاطراتی از مراحل اعزام تا سازماندهی بسیجیها در گردانها برگرفته از کتاب «کوهستان آتش»
صبح روز هجدهم مرداد ۱۳۶۲، اعزام نیروهای بسیجی به جبهه، از واحد اعزام نیروی سپاه تهران در محل لانه جاسوسی سابق امریکا انجام میشد. آن روز خیابان طالقانی پر از نیروهای بسیجی بود. پرچمهای رنگارنگ که از پنجره اتوبوسهای دو طبقه لیلاند بیرون آمده بودند، به آن خیابان شیکوپیک جلوه دیگری داده بود.
کد خبر: ۱۲۶۷۶۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
گفت و گوی «جوان» با برادر شهید عباس بهرامی که پیکرش ۷ سال مفقود بود
آخرین وداعم با عباس، ۴۵ روز قبل از شهادتش بود. او رفت و مدتی بعد در صبح روز چهارم تیر ۱۳۶۷ دشمن به جزیره مجنون حمله میکند. در آن حادثه عباس تیر میخورد و، چون آر. پی. جی زن بود و در نقطهای ایستاده بود، براثر گرد و خاکی که به هوا بلند میشود، کسی او را نمیبیند و مشخص نمیشود پیکرش کجا میافتد
کد خبر: ۱۲۶۷۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
گفتوگوی «جوان» با خواهر شهیدان سعید، ایرج و علی خرمدل از شهدای دفاع مقدس خوزستان
آقا اولین نفری که مورد خطاب قرار دادند، مرحومه مادرم بود. به ایشان فرمودند: «شما مادران شهید مایه مباهات ما هستید الگوی صبر و ایثار هستید و به حضرت زینب (س) اقتدا کردهاید.» و فرمودند: «من هرگز به مقام شما نمیرسم. شما جایگاه خاصی پیش خداوند دارید که سه فرزند خود را در راه خدا دادهاید.»
کد خبر: ۱۲۶۷۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
خاطره یک رزمنده از پدری که اجازه جبهه رفتن به پسرش نمیداد
من آنموقع ۱۷ سال داشتم و دوستم که پدرش با رفتن او به جبهه مخالف بود، ۱۸ سال داشت. دوستم اگر درسش را تمام میکرد باید به خدمت سربازی میرفت؛ لذا به پدرش گفته بود، اگر اجازه ندهی به صورت بسیجی به جبهه بروم، مجبور میشوی با خدمت سربازیام موافقت کنی
کد خبر: ۱۲۶۶۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
مروری بر عملیات طریقالقدس در هشتم آذرماه ۱۳۶۰ در گفتوگوی «جوان» با یک راوی دفاعمقدس
انجام عملیات طریقالقدس و فتح بستان پیش از دو عملیات فتح المبین و الی بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) لازم بود. در طریق القدس سرعت عمل رزمندگان باعث شده بود تا بعثیها فکر کنند ما در این منطقه عملیاتی هلیبرن انجام دادهایم. اسرای عراقی میگفتند شما نیروهایتان را با بالگرد به پشت مواضع ما فرستادید و ما را غافلگیر کردید!
کد خبر: ۱۲۶۶۹۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
یادکردی از شهید علیرضا نوری رزمنده بسیجی که تا قائم مقامی لشکر ۲۷ پیش رفت
همسر شهید نوری: من اهل اهواز هستم. پدر من برای مأموریت به اهواز رفته و من در آنجا به دنیا آمدم. شهید نوری اهل مازندران بود. او در مدت خدمت با برادر من آشنا شد. از همین طریق خانوادههایمان با هم آشنا شدند. ثمره آن، ازدواج ما و ایجاد تغییر و تحول علمی و انقلابی برایمان بود
کد خبر: ۱۲۶۶۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
نقش بسیج در دفاع مقدس در گفتوگوی «جوان» با مسئول حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه سیدالشهدا (ع)
«طرح لبیک» پیش از عملیات خیبر بود. نامش به این خاطر طرح لبیک شد که در پاسخ بسیجیها به فرمانده حضرت امام، مبنی برای حضور در جبههها رقم خورده بود. عملیات خیبر یک عملیات بزرگ بود و احساس نیاز میشد تا رزمندگان زیادی در آن حضور داشته باشند. در چنین مواقعی هیچ نیرویی نمیتوانست مثل بسیجیها این تعداد رزمنده را تأمین کند
کد خبر: ۱۲۶۶۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
گفتوگوی «جوان» با همرزم سردار شهیدعلی چیتسازیان به مناسبت سالروز شهادتش در ۴ آذر ۱۳۶۶
با شروع عملیات والفجر ۵ شهید چیتسازیان یک راهکاری باز میکند و گردان شهید سلگی را به عقبه دشمن هدایت میکند. این گردان از پشت سر به دشمن حمله میکند و بدون حتی یک تلفات، مواضع دشمن را به تصرف درمیآورد. بعثیها در این عملیات طوری غافلگیر شده بودند که در ابتدای حمله فکر میکردند نیروهای خودشان به سمتشان تیراندازی میکنند!
کد خبر: ۱۲۶۶۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
گفتوگوی «جوان» با مادر و همسر شهید یدالله احمدیدستجردی از شهدای دفاعمقدس
دو مرحله اعزام داشت؛ هم بسیجی و هم به عنوان سرباز به جبهه رفته بود یدالله، چون وصیتنامهای ننوشته بود به دوستش سفارش کرد که اگر من شهید شدم به خانوادهام بگویید هر طور که علمای دین دستور دادند، همانطور رفتار کنند. پیرو راه ولایت باشند. ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ منطقه فاو، مشهد تازه داماد ۱۹ ساله شد
کد خبر: ۱۲۶۵۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
یادکردی از سردار شهید سیدعلی حسینی فرمانده شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس در گفتگو با یکی از راویان دفاعمقدس
شهید حسینی به صورت مرتب و مستمر شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس را از خط مقدم تا عمق مواضع و نحوه آرایش دشمن آغاز کرد. گروه شناسایی محل اصلی کارشان را در نزدیکی چاه آبی در میان زمینهای رملی مستقر کرده بودند. این بچهها طبق توصیههای شهید حسینی سعی میکردند رفتوآمد خودشان را حتی از دید نیروهای خودی مخفی کنند
کد خبر: ۱۲۶۵۲۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
نگاهی به شکست حصر سوسنگرد در آبان ۱۳۵۹ و نقش مقام معظم رهبری در این رویداد تاریخی
نامه تاریخی رهبری به سرهنگ قاسمی سالها بعد از اتمام دفاع مقدس و در جریان دیدار برخی از مسئولان با مقام معظم رهبری به ایشان داده میشود. خود رهبری تا آن زمان تصور میکردند نامه از بین رفته است. در دهه ۶۰ و طی یک مصاحبه تصویری هم با حسرت عنوان میکنند که چرا در آبان ۵۹ از آن نامه کپیبرداری نشده بود
کد خبر: ۱۲۶۴۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطراتی از عملیات محرم در گفتگو با یک رزمنده دفاع مقدس
از برادری که کمکم میکرد مجروح را جابهجا کنیم خواستم همانجا بماند تا من بروم و وسیله نقلیهای تهیه کنم. هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که برادر کمککننده گفت «دیگر مجروح نداریم. یک شهید داریم.»
کد خبر: ۱۲۶۴۵۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
گفتوگوی «جوان» با خواهر دوقلوی شهید بهروز مرکزی مقدم دانشآموز هنرمندی که در ۱۵ سالگی شهید شد
بهروزدر یکی از نامههایش نوشته بود وقتی از پشت جبهه کمپوت به دست رزمندگان میرسید و روی قوطی کمپوتها با خط کج و معوج نوشته شده بود «تقدیم به رزمندگان اسلام» همین جمله به رزمندگان و به ما خیلی قوت میداد. حتی در سنگر هم برای خوردن آب از همین قوطی خالیهای کمپوت استفاده میکردیم که همراهش چند قطره اشک بود
کد خبر: ۱۲۶۴۵۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
گفتوگوی «جوان» با یک رزمنده دفاع مقدس پیرامون حضور در واحد تعاون
در عملیات بدر نیروی تعاون شده بودم. کار ما این بود که پیکر شهدا را از مناطق عملیاتی برمیگرداندیم. بعد این پیکرها را ساماندهی و وسایل هر شهیدی را جمع و جور میکردیم. مهمترین کار تعاون این بود که پلاک یا نام و نشان هر شهیدی را مشخص کند تا مبادا پیکرها جابهجا یا به صورت ناشناس تقسیمبندی شوند
کد خبر: ۱۲۶۳۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱
گفتوگوی «جوان» با خواهر شهید غلامحسن پوررضا از شهدای دفاع مقدس
برادرم خیلی وقتها به مادرم میگفت: «صدایم نکنید غلامحسن! کاش اسمم غلامحسین بود و در راه امام حسین (ع) شهید میشدم.» برای ما ثابت شد حتی بعد از شهادتش دوست دارد اسمش غلامحسین باشد، چراکه اشتباهی روی سنگ مزارش نام شهید را غلامحسین حک کردهاند
کد خبر: ۱۲۶۳۳۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱
گفتوگوی «جوان» با خواهر شهیدان خوش لفظ از شهدای دفاع مقدس همدان
وقتی مادرم هر روز ملافه امیر را عوض میکرد شاهد ریزش موهای امیر بود. مادرم هر روز موهای ریخته شده پسرش را میشمرد. لحظه به لحظه جلوی چشمش از بین رفتن فرزندش را میدید که چطور مانند شمع، آب میشود. ولی کاری نمیشد کرد. عاقبت داداش امیر ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ به شهادت رسید
کد خبر: ۱۲۶۳۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰
گفتوگوی «جوان» با یک محقق حوزه دفاع مقدس پیرامون عملیات محرم و اسارت تعداد زیادی از بعثیها در این عملیات
شهیدحاج حسین خرازی، سردار مرتضی قربانی، شهید احمد کاظمی و برادر محمد ابوشهاب شخصاً برای شناسایی منطقه عملیاتی وارد عمل میشوند. این چهار نفر به کمک افراد محلی از کنار رودخانه میمه با دو قاطر تا حدود ۴۰ کیلومتر به عقبه دشمن نفوذ میکنند. هر آن امکان اسارتشان میرفت. اما این گروه ۲۴ ساعت در منطقه دشمن میماند و آنها را شناسایی میکند
کد خبر: ۱۲۶۲۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
گفتوگوی «جوان» با جانباز علیاصغر حبیبی از رزمندگان و فرماندهان گردان دفاع مقدس
سال ۱۳۶۰ وقتی ۱۸ ساله بودم همزمان با عملیات ثامنالائمه (ع) و شکست حصر آبادان برای اولین بار به جبهه اعزام شدم. سه روز در پادگان گلف اهواز آموزش دیدیم. من تک تیرانداز بودم. وقتی وارد منطقه عملیاتی شدیم، به جاده ماهشهر- آبادان رفتیم. در آن مقطع قسمتی از این جاده به تصرف دشمن درآمده و سمت ماهشهر- آبادان دست ما بود
کد خبر: ۱۲۶۲۳۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
خاطراتی از عملیات محرم در آبان ۶۱ برگرفته از کتاب «چاشنیهای خیس»
بیشتر نیروهای داخل اردوگاه برای شرکت در عملیات محرم راه افتادند. تا عصر، چم سری، چم هندی و بخشهای دیگری از خاک کشور آزاد شد و رزمندهها با چهرههایی خسته، اما خندان برگشتند. برادران زارع بین آنها نبودند! همانطور که محمدعلی پیشبینی کرده بود هر دو شهید شده بودند
کد خبر: ۱۲۶۱۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴