دوگانه جنگ و مذاکره و باج خواهی از طریق مذاکره کلیدواژهای است که این روزها به محور اصلی عملیات روانی سران کاخ سفید و متحدانش و برخی رسانهها در داخل و خارج که به پادوی کاخ سفید و رژیم صهیونیستی در برابر مردم ایران تبدیل شدهاند، مطرح و در آن بر مذاکره با هدف توقف فعالیتهای هستهای، موشکی، نفوذ منطقهای ایران و... تأکید دارند.
اگرچه هر یک از محورهای مطرح شده در این روند نظیر توانمندیهای هستهای، قدرت موشکی و نفوذ منطقهای در زمره مولفههای اصلی اقتدار ایران بوده و به عنوان خاری در چشم دشمنان مردم ایران تبدیل شدهاند، اما آنچه فراتر از این مولفهها به عنوان هدف اصلی دشمنان در نوع مواجهه با ایران مد نظر تصمیم سازان و تصمیم گیران در نهادها و مراکز اندیشه ورزی در کشورهای سلطه است، شکست استقلال و عزت و صلابت نظام اسلامی است که در طی چهل و هفت سال گذشته متاثر از هدایتها و رهبریهای امامین انقلاب، هیبت و هژمونی قدرتهای سلطه را شکسته و ایران را به عنوان مستقلترین کشور به رخ جهانیان کشانده و به همین دلیل است که ترامپ با ادعای تلاش برای مذاکره مستقیم با ایران بنا دارد خود را به عنوان اولین رئیسجمهور امریکا جا بیندازد که توانسته است مستقیما با ایران مذاکره کند.
درک این معنا آنگاه امکان پذیر است که روند تحولات تلخ تاریخ گذشته ایران و حتی نوع مواجهه ترامپ با برخی دیگر از کشورها در شرایط کنونی مدنظر قرار گیرد، آنگاه که شاه مخلوع ایران برای کسب اجازه برای تغییر یک وزیر باید دو روز پشت در اتاق وزیر امریکایی معطل میماند و در دوران کنونی نیز امثال محمد سلمان که در دوران اول ترامپ با وجود اینکه به لقب پر افتخار گاو شیرده (؟) ملقب شده بود، با هزینه کرد بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار از درآمد نفتی این کشور به کاخ سفید، توفیق ملاقات اول با ترامپ را کسب و در این مرحله نیز هزینه این توجه ترامپ به محمد سلمان برای ساکنان شبه جزیره عربستان هزار میلیارد فاکتور میشود. اگرچه ذلتپذیریها به اینجا ختم نشده و رئیسجمهور بیادب امریکا روز پنجشنبه گذشته مدعی میشود که برخی حاضرند بر سر تعرفهها باسن او را ببوسند تا امریکا با آنها مذاکره کند.
در تحلیل تحولات منطقه و اصرار امریکا و رژیم صهیونیستی برای تهدید نمایی در برابر ایران که این روزها با خبرسازی پیرامون برگزاری رزمایش ها، نقل و انتقالات نظامی در منطقه و ارسال تجهیزات برای صهیونیستها و... به اوج خود رسیده است، رسانههای معاند و سرپلهای داخلی آنها اصرار دارند رژیم صهیونیستی و امریکا را به دلیل جنایات بیحد وحصرشان در فلسطین و لبنان و... قدرتمند جلوه داده و موضع ایران و نیروهای جبهه مقاومت را ضعیف نشان دهند و نهایتاً ایران را به تسلیم و تمکین در برابر کاخ سفید وادار کنند.
فارغ از آنکه به رغم جنایات گذشته این دو رژیم در این شانزده ماه و کشتار دهها هزار زن و کودک فلسطینی ولبنانی، آنها به هیچ یک از اهدافشان نرسیده و امیدشان این است که در بستر این جنگ شناختی شکست هیبت و استقلال نظام اسلامی را نظاره گر باشند و متأثر از آن برای ایجاد فتنه داخلی برنامهریزی کنند.
ابعاد این مواجهه را که با بهرهگیری از تکنیکهای جنگ شناختی و عملیات ادراکی، صورت میگیرد و آنها تلاش میکنند تصویری تحریفشده از واقعیتهای میدانی ایران ارائه داده و ذهنیت مردم ایران را تحت تأثیر القائات رسانهای خود قرار دهند، به شرح زیر میتوان برشمرد:
۱- بزرگنمایی تهدیدات نظامی و انتشار اخبار جعلی و جهتدار، برای ایجاد احساس اضطراب و ناامیدی در جامعه ایران؛ ۲- اعتبار زدایی از اقتدار وتوانمندیهای ایران در پاسخگویی به تجاوزات احتمالی دشمن که گویا جمهوری اسلامی گزینهای برای پاسخگویی ندارد! و این در حالی است که واکنش قاطع رهبر معظم انقلاب و مقامات نظامی کشور، بهروشنی آمادگی ایران برای هر سناریویی را اثبات کرده و محاسبات اصلی آنها بر سر اقدام نظامی علیه ایران را برهم زده است؛ ۳- اعتبارسازی برای اقدامات و فشارهای سیاسی واقتصادی کشورهای متخاصم علیه مردم ایران؛ ۴- بیاعتبارسازی نهادهای قانونی با القای وجود اختلافات داخلی با تمرکز بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی، با هدف تضعیف اعتماد عمومی؛ ۵- دامن زدن به التهابات اقتصادی و جلوگیری از ایجاد ثبات در بازارهای اقتصادی؛ ۶- بیاعتبارسازی رسانه ملی ودیگر رسانههای داخلی همراه با نظام و مردم ایران با انتشار اخبار جعلی؛ ۷- تفرقه افکنی وایجاد شکاف میان مردم وحاکمیت و ۸- بسترسازی برای ایجاد فتنه داخلی برای درگیرسازی ایران با مسائل داخلی و پذیرش شرایط دشمن در شرایط تشدید تهدیدات بیرونی.
بر این فهرست اگرچه موارد دیگری از اهداف جنگ رسانهای وعملیات روانی دشمن میتوان افزود، اما فراتر از ابعاد میز مذاکره و... در شرایط کنونی آنچه بیشتر اهمیت دارد، روایتگری هوشمند، پاسخ مستدل به تحریفها و القائات رسانههای معاند، برای اعتمادسازی در داخل و بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای فعال و ارتباط مستمر با افکار عمومی داخلی و خارجی و... ابزارهایی هستند که میتوانند موقعیت جمهوری اسلامی را در برابر این جنگ ادراکی و عملیات رسانهای و روانی غرب مستحکم و دشمن را در این مواجهه پیچیده ناکام سازند.