شهدای انقلاب
روایاتی از مرحوم سیدعلی اکبر مصطفوی از افسران انقلابی ارتش در گفت‌وگوی «جوان» با همرزمش
زمانی که مرحوم مصطفوی سرود خمینی‌ای امام را از طریق ضبط صوت در کاخ شاه منتشر کرد، افسر گارد بود. اگر دستگیر می‌شد معلوم نبود چه بلایی سرش بیاورند ولی به این خطرات توجه نکرد و یک شب سرود خمینی‌ای امام را که در واقع صدای انقلاب بود در کاخ نیاوران پخش کرد
خاطراتی از روز‌های انقلاب، برگرفته از کتاب «از سرنوشت» روایت‌های سیدمحمدحسن خامنه‌ای
نهم دی یک راهپیمایی از سمت خیابان تهران به سمت استانداری صورت گرفت. خبر داشتیم که جمعیت زیادی آنجا جمع شده است و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای نیز مقابل استانداری برای مردم سخنرانی خواهد کرد. 
خاطراتی از تظاهرات انقلابی سیستان و بلوچستان در گفت‌و‌گو با یک رزمنده
در زابل با تعدادی از بچه‌های مسجدی آنجا آشنا شدم. این بچه‌ها خیلی در بحث انقلاب فعال بودند و مرتب در تظاهرات و سایر فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کردند. یک‌بار شنیدم که تعدادی از آن بچه‌ها به دست ساواک دستگیر شده‌اند، اما بعد از آزادی همچنان فعالیت می‌کردند و من هم با آنها همراه می‌شدم
گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهید محمدحسین (ناصر) بدخشان ظهوری از فعالان انقلابی 
در عملیات مسلم بن عقیل، برادرم به سمت دشمن می‌رود و نارنجکی را به طرف آنان پرتاب می‌کند. بر اثر انفجار نارنجک تعدادی از نفرات دشمن از بین می‌روند، اما هنگامی که ناصر می‌خواست به سنگر برگردد، نارنجکی از سمت دشمن به طرف ایشان پرتاب می‌شود که از پشت سر ترکش به او می‌خورد و به شهادت می‌رسد
روایت سرهنگ خسرو جهانی از روز‌های انقلاب و حضور در واقعه میدان شهدا
ما کنار گاردی‌ها بودیم. ساواک ما را زیر نظر داشت تا مبادا اقدامی علیه مأموران انجام دهیم. از ساواک گرفته تا نیرو‌های اطلاعات خود ارتش و شهربانی، حواس‌شان جمع بود تا ببینند دانشجو‌های افسری یا دیگر نظامی‌های حاضر در میدان ژاله به سمت مردم شلیک می‌کنند یا قصد همراهی با مردم را دارند، اما ما هیچ کاری که بخواهد به مردم آسیب برساند انجام ندادیم
خاطره یک رزمنده از اولین درگیری با ضد انقلاب در گفتگو با «جوان»
قبل از رفتن به جبهه پای خاطرات بچه‌های قدیمی‌تر جبهه متوجه شده بودم جبهه کردستان به دلیل وجود ستون پنجم بین مردم و رزمنده‌ها شرایط سخت‌تری نسبت به جبهه جنوب دارد. دوست داشتم رو در رو با دشمن بجنگم تا اینکه نگران پشت سرم و نفوذی‌ها باشم، اما قسمت بود اولین اعزامم به کردستان باشد
خاطراتی از پزشکی که مانع قطع دست مقام معظم رهبری شد
در سال ۱۳۶۰ که سال ترور شخصیت‌های مهم سیاسی، علمی، مذهبی و اجتماعی بود، پدر من هم از این ترور‌ها بی‌نصیب نماند. منزل ما دو بار بمب‌گذاری شد. یک بار هم به منزلمان حمله کردند که متأسفانه پاسداری که مقابل خانه ما نگهبانی می‌داد، هدف گلوله قرار گرفت و قطع نخاع شد
کمک‌های شهید اسدالله لاجوردی برای پشتیبانی از جبهه‌های دفاع مقدس
با آغاز نهضت امام خمینی، شهید لاجوردی هم به جمع یاران ایشان پیوست. او با مشاهده اولین اعلامیه حضرت امام به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت و پس از آن، با اشتیاقی وصف‌ناپذیر به همراه دوستانش، تکثیر و توزیع اعلامیه‌های امام را آغاز کرد. در موضوع لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، لاجوردی و دوستانش امضای مسئولان اصناف را به همراه اعلامیه اعتراضی امام‌خمینی و سایر علما، چاپ و در بین مردم پخش کردند. 
خاطراتی از دانشجوی شهید مسعود نعیمی در گفتگو با همرزمانش
بعد از کیوسک نگهبانی، جاده بود که باید عرض آن را طی می‌کردیم و به سمت درخت‌های آن سمت جاده می‌دویدیم. از آنجا به بعد در پناه درخت‌ها که مقابل دید دشمن را می‌گرفتند، می‌توانستیم خودمان را به داخل شهر برسانیم. منتها دشمن روی جاده تسلط داشت. اولین نفر مسعود نعیمی گلوله خورد و به زمین افتاد
گفت‌وگوی «جوان» با برادر شهید سید محمدعلی آل‌هاشم از شهدای پرواز اردیبهشت
شهید سید محمد علی آل‌هاشم وقتی هفت سال پیش به امامت تبریز رسید، اولین اقدامش برداشتن نرده‌های نماز جمعه در تبریز بود. خیلی ارتباط خوبی با مردم داشت. شهید بزرگ‌منشانه همیشه در دسترس بود. همه دوستش داشتند، از بازاریان گرفته تا دانشگاهیان، علما، فضلا، مردم و ضعفا. او با همه یکسان برخورد می‌کرد
۱