اخبار كلی
سردار «غلامرضا صالحی» به مطالعه و نوشتن بسیار علاقه داشت و همیشه خاطرات خود را می‌نوشت؛ دست نوشته‌های وی بی‌اغراق از مهمترین اسناد مربوط دفاع مقدس است.
بازخوانی سطر‌هایی از کتاب «پری خانه ما»
در و دیوار پرچم و پارچه عزا بود، اما ما شاد بودیم. با شادی بچگانه‌ای گفتم: «ایرج زنده‌ست. نامه فرستاده». توی نامه نوشته بود: «اگر من شهید شدم ناراحت نباشید. این راهی است که سعادت من در آن است. بچه‌هایم را به خدا می‌سپارم. خدا بیشتر از من مراقب آنهاست...» در آخر هم نوشته بود دعا کنید اسیر نشوم
گفت‌و‌گوی «جوان» با همسر سردار شهیدمحمود کاوه فرمانده لشکر ۵۵ ویژه شهدا‌
بهترین خاطره‌ای که از شهیدکاوه به یاد دارم زمانی بود که برای عقد پیش امام راحل رفتیم. بعد از اتمام جاری شدن خطبه عقد متوجه شدم یکی از برادران به نام آقای آشتیانی، شهید کاوه را به امام معرفی کردند و آقای کاوه همانجا دستش را بلند کرد. من هیچ‌وقت این صحنه که امام رو به آسمان کردند و برای آقای کاوه دعا کردند فراموش نخواهم کرد
مراسم پاسداشت درگذشت زهرا قربان‌ شیرودی، خواهر شهید علی‌اکبر قربان‌شیرودی و همسر شهیدش شعبانلی خدابخشی امروز در حسینیه‌ امام‌محمد باقر(ع) خیابان خاوران تهران برگزار شد.
شهید آیت‌الله‌سیدمحمدعلی آل‌هاشم در آیینه روایت پدر 
آقاسید محمدعلی، مؤدب و گشاده‌رو بودند. با خانواده صمیمی بودند، به ویژه با مادر، خواهر و برادرانش. نسبت به یکی از برادران‌شان که بیمار است، همیشه توصیه می‌کردند که مراقبش باشید. مهربان بودند و همگان را به وحدت و محبت توصیه می‌کردند. ظاهراً اولاد بنده بودند، اما من او را بر خود ولی و پدر می‌دانستم، چون نماینده ولی‌فقیه زمان و رهبر معظم انقلاب اسلامی در آذربایجان‌شرقی بودند، اطاعت ایشان بر من، مانند فرمان حضرت آقا واجب بود
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید مهندس پرواز بهروز قدیمی از شهدای حادثه بالگرد
یک ساعت قبل از حادثه من با آقا بهروز صحبت کردم و او گفت: شما آماده باشید تا چند ساعت دیگر می‌آیم و به باغ می‌رویم. قرار بود آن روز به روستای‌مان برویم و به باغ رسیدگی کنیم. قبل از اینکه تلفن را قطع کنم، آقا بهروز گفت: خانم اینجا که من هستم خیلی زیبا و سرسبز است، گفتم: حتماً عکس بگیر تا من هم ببینم، گفت: حتماً این کار را می‌کنم و باز هم تأکید کرد اینجا خیلی زیباست. بعد هم خداحافظی کردیم، این آخرین صحبت من و آقا بهروز بود
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید خلبان محسن دریانوش کمک‌خلبان بالگرد «بل ۲۱۲»‌
ما درکنار هم خیلی خوشبخت بودیم، خیلی به ما خوش می‌گذشت. با یک شام با یک تفریح ساده. همه این‌ها به دلیل خوب بودن همسرم و مهربانی‌های او بود. در خانه که راه می‌روم، گویی چیزی را گم کرده‌ام. سخت‌ترین نکته ماجرا زمانی است که بچه‌ها دلتنگ پدرشان می‌شوند. شهادت پاداش خوبی‌های او بود. از همه کسانی که در مراسم‌های تشییع این شهدا شرکت کردند، قدردانی می‌کنم
گفت‌وگوی «جوان» با خانواده شهیدان الله‌کرم، نوربخش و محمد خرسندیان
شهید الله‌کرم خرسندیان جزو اولین پاسداران سپاه کهگیلویه و بویراحمد بود و همزمان با تأسیس سپاه پاسدار شد. او شاخصه بارزش سختکوشی بود. قبل از سختکوشی هم اهتمامش در جهت انجام واجبات و مستحبات بود. همیشه در مسیر کسب روزی حلال قدم برمی‌داشت. الله‌کرم خرسندیان به نقل از همرزمانش کسی بود که در عملیات هیچ هراسی نداشت
یادکردی از شهیدان دستواره
شهید‌سید حسین دستواره، متولد سال ۱۳۴۸ در جنوب شهر تهران بود. زمان تولد او، علی آباد هنوز یکی از روستا‌های بین تهران و شهرری به شمار می‌رفت. اما بعد‌ها علی آباد یکی از محلات جنوبی تهران شد
نگاهی به خاطرات و زندگی جهادی شهید سید محمدرضا دستواره در گفتگو با همرزمانش
زمانی که سید‌حسین به شهادت رسید، سردار‌کوثری با اصرار سید‌رضا را فرستاد تا به تشییع جنازه برادرش برود. او رفت و بعد از دفن حسین در بهشت‌زهرا (س) یک جای خالی را کنار مزار برادر نشان داد و گفت بعد از شهادتم، من را اینجا دفن کنید. چند روز بعد خودش به شهادت رسید و او را همانجا دفن کردند