جوان آنلاین: کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
انجام مذاکره غیرمستقیم در عمان به معنای تحمیل بخشی از شرایط ایران به طرف مقابل است، ایران با یک ابتکار خوب تاکنون توانسته هم واسطۀ پیشنهادی آمریکا یعنی امارات را پس بزند هم به فرمی که خودش میخواسته و در آن صاحب تجربه است در مذاکره دست یابد، این اتفاق به معنای وارونهشدن رؤیای زلنسکیسازی از ایران است که ترامپ دنبال میکرد، او بدش نمیآمد که آن تصویر تحقیرآمیز را که جلوی دوربینها برای جوان ناکام اوکراینی ساخته بود، برای مسعود پزشکیان هم بازسازی کند، اما همه آن تصورات امروز دود شده و به هوا رفته است. او حالا باید ویتکاف، دوست بسازبفروشش را راهی مسقط کند.
کلیدواژۀ لیبیزاسیون برنامه هستهای ایران که توسط نتانیاهو در دیدار تحقیرآمیز ترامپ با او مطرح شد تلاشی برای چهارچوببندی توافق احتمالی ایران و آمریکاست، او که برخلاف ادعاهای پیشینش در برابر رؤسایجمهور آمریکا، بلهقربانگوی صرف است، تلاش کرد یک قاعده را ترسیم کند تا بگوید فردا روز هر توافقی صورت گرفت مانند آن چیزی است که بر سر لیبی آمده است. یعنی پیشاپیش یک زمین سوخته پیش روی ایران قرار دهد. تصویری که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد، برنامه هستهای ایران با منشأ بومی و دانش انباشته و متکثرسازیشده داخلی هیچ نسبتی با پروژه سرهنگ ندارد.
ایران از شنبه به بعد با یک جبهه ترکیبی جدید مواجه خواهد بود، ترامپ همزمان با کمپین نظامی دیهگو گارسیا و کمپین سیاسی رافائل گروسی و اسنپبک، کمپین جنگ شناختی علیه ایران را هم پیش میبرد. او با پیشدستی در اعلام زمان مذاکره این مسیر را آغاز کرد و با دستکاری روانی در بازار ارز و طلای ایران ادامه داد و حال میخواهد با قطبیسازی در جامعه ایرانی آن را به اوج برساند، دوقطبی مطلوب برای ترامپ آن هم در شرایطی که تیم مذاکرهکننده ایرانی عازم مسقط است، دوقطبی مذاکره - عدم مذاکره است، در شرایط فعلی یکی از مهمترین موضوعات رسانهای، اجتماعی در ایران باید عبور از این دو قطبی منقضی شده و حرکت به سمت مطالبه توافق خوب و نۀ بزرگ به توافق بد باشد.
ترامپ حتماً میخواهد در وهله نخست یک توافق بد را به ایران تحمیل کند، انشاءالله تیم مذاکرهکننده ایرانی از روز شنبه با ایده روشن مذاکراتی به مسقط خواهند رفت، اما باید بدانیم طرف مقابل یک دولت متبختر، سفاک و زیادهخواه است، دل بستن از امروز به توافق و بالابردن توقعات از نتایج آن یک سمّ مهلک برای جامعه است، دولتمردان آمریکایی هیچ کدام قابل اعتماد نیستند، ترامپ از همه آنها بدتر است. او حتماً در فرایند مذاکرات نوسانهای بسیاری خواهد داشت. تیم رسانهای آمریکا برای تحت فشار قرار دادن تیم ایران روی مهندسی افکار عمومی در ایران حساب ویژهای باز کرده است. هر کس در ایران کاسب ترس باشد و بخواهد مردم را از عواقب عدم پذیرش توافق بد بترساند یا تلاش کند هر توافقی را توافق بد بداند و با ادبیات تحریکآمیز به جای جبهه خارجی روی عناصر داخلی آتش بگشاید، بخشی از کمپین ترامپ خواهد بود. جریانی که در یکی دو سال اخیر تحت تأثیر لابیهای خاص و گروههای فشار با ادبیاتی شبهدینی فرماندهان نظامی را تحقیر و هتک کردند یا موضوعات فرعی را به صحنه اجتماعی آوردند و هر بار هم که زاویه تحلیلیشان با حاکمیت دینی مشخص شد، تغییری در رویهها ندادند بیش از همه مستعد عضویت در کمپین ترامپ هستند.
ترامپ یک پدیده عجیب رسانهای است. موردی که نسخه ضعیفترش را سالها پیش در ایران داشتهایم. او مصداق کامل مفهوم انسان - رسانه است؛ کسی که خبر راست و دروغ را بهسرعت میسازد و عاملیت رسانهای ایجاد میکند. حالا که قرار است با او نبرد ترکیبی تنبهتن و از نمای نزدیک داشته باشیم باید برای این مسئله فکری کنیم. ترامپ میتواند با عملیات رسانهای علیه جامعه ایرانی روی میز مذاکره اثر بگذارد. او میتواند نتایج را وارونه جلوه بدهد. از حالا مشخص است که مذاکرات اعم از توافق یا عدمتوافق، هر نتیجهای داشته باشد ترامپ اعلام پیروزی خواهد کرد. تشکیل کمپین رسانهای در مقابل او با قواعد پیشین شدنی نیست. تیم مذاکرهکننده ایرانی نیاز به طرحی نو دارد. برای این نبرد باید خلاقیت، ابتکار، چابکی و دقت در بیشینهترین حالت ممکن باشد. اگر به ساختارهای کُند و لَخت فعلی بسنده کنیم این سمت میدان را حتماً شش به هیچ باختهایم و آن وقت شاید به لحاظ اجتماعی خیلی فرقی نکند در میز مذاکره چه کردهایم.