جوان آنلاین: روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز درگذشت جغرافیدان و کارتوگراف برجسته ایران معاصر، مهندس عباس سحاب است. او از طریق طراحی نقشهها و اطلسهای جغرافیایی ایران و جهان در ادوار گوناگون، خدمات فراوانی به تاریخ پژوهی معاصر نمود. مقال پی آمده در صدد است تا با استناد به پارهای روایتها و تحلیلها، اندکی از مکانت علمی و عملی وی را بازنمایاند. امید آن که علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
در مکانت علمی و عملی پدر
زندهیاد مهندس عباس سحاب، فرزند شادروان استاد ابوالقاسم سحاب بود. بیتردید وجود چنین پدری دانشمند، نقش مهمی در پرورده شدن فرزندی فرزانه داشت. در مقالی بر تارنمای دانشوران ایران، در تبیین خدمات علمی و فرهنگی سحاب پدر، چنین آمده است:
«این دانشمند نامور، خدمات بسیار ارزندهای را در عرصه فرهنگ کشور انجام داد که از جمله آنها میتوان به تأسیس دبستان به سبک قدیم و جدید در تفرش، تأسیس کلاس اکابر در تهران، همکاری با مطبوعات و نگارش مقالات در نشریات آن روز همچون: طوفان هفتگی، تهران، ستاره جهان، شفق سرخ، عصر گلشن و...، تأسیس و افتتاح دو باب مدرسه در روستای فم و طرخوران از توابع شهرستان تفرش با همکاری اهالی منطقه و... نام برد. علاوه بر آن ابوالقاسم سحاب، مؤسسهای ارزشمند و مانا به نام مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، در ۱۳۱۵ خورشیدی به همراه فرزند خود، عباس سحاب تأسیس کرد و دست به انتشار انواع نقشه، کره، اطلس و دیگر موضوعهای جغرافیایی برای نخستینبار در ایران زد که نقش زیادی در بالا بردن سطح دانش جغرافیا در کشور و شناسایی جغرافیایی ایران در جهان داشته است. سحاب، علاوه بر تدریس در مقاطع مختلف آموزش و پرورش، مشاغل دیگری چون: ریاست اداره معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه نهاوند، عضویت هیئت ممتحنه مدارس ابتدایی مرکز، معاونت کتابخانه ملی تهران، مدیر دفتر دانشسرای تهران، مدیر داخلی مجله علم و تربیت، کارمند وزارت مالیه، مدیر اداره محاسبات وزارت معارف و اوقاف، مسئول تحریر تصدیقنامههای مدارس و ریاست مدرسه وزارت معارف و اوقاف نهاوند را بر عهده داشت. سحاب علاوه بر صدها مقاله در مطبوعات داخلی و خارجی و دیوان شعر، بیش از ۷۰جلد کتاب در زمینه علوم دینی، سیاسی و علمی از خود بر جای گذاشت که هرکدام از آنها به گونهای در مطالعه و تحقیق دانشمندان پس از وی مؤثر واقع شدهاند. از آن جمله این آثار میتوان به: زندگانی حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع)، زندگانی حضرت امام علی بن موسیالرضا (ع)، تاریخ عصر جعفری یا زندگانی حضرت امام صادق (ع)، زندگانی حضرات عسکریین، امام علی النقی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و تاریخچه سامرا، زندگانی حضرت امام موسی بن جعفر (ع)، زندگانی شاه عباس کبیر، مدرسه عالی سپهسالار، هنر اسلامی، فرهنگ خاورشناسان، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (دست نویس هفتجلد)، کتاب فرهنگ نام بزرگان (دست نویس دو جلد)، تذکره دانشکده یا تذکره الاسامی (دست نویس یکجلد)، کتاب شرح حال وزرای ایران، از علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تا دکتر محمود حسابی (دست نویس)، تاریخ خجسته یا تاریخ زندگانی من (دست نویس در چهاردفتر) و... اشاره کرد...».
من با خشخش صدای کاغذ، چشمانم باز شده بود!
معمولاً هنگامی که دانشوران داستان زندگی خویش را بازمیگویند، به نکاتی درس آموز در باب توفیقات خویش اشارت میبرند. مهندس عباس سحاب نیز در باب شرایط خانواده پدری و نقش شادروان ابوالقاسم سحاب در نشو و نمای خویش، خاطرنشان ساخته است:
«تولد من روز سوم دی ۱۳۰۰ خورشیدی است که الان درست ۷۵سال میشود و اگر با کم و زیاد آن حساب کنید، به ۷۶سال هم میرسد. تولد من در قریه فم از محال تفرش بود که دهات متعدد داشت که فم و کبودان از آن دسته هستند. یکی از ویژگیهای خانوادگی ما این بود که جشن تولد من برای خانواده مهم بود. زیرا بعد از ۹ تا دختر به دنیا آمدم و دیگر دنباله آن هم دختر بود و یگانه فرد ذکور خانواده، من بودم. اغلب هم پدرم ناراضی بود و میگفت: تو باید خیلی بیشتر از اینها تلاش کنی و موفق شوی. اما خوب جوانی بود و آنطور که باید و شاید، به حرفهای ایشان گوش نمیدادیم! پدر من آن موقع در نهاوند رئیس فرهنگ بود که آن وقت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه میگفتند. وقتی خبر تولد من به گوش ایشان میرسد، در نهاوند بود که زمستان خیلی سردی هم داشت، با اسب راه درازی را میآید، تا به اصطلاح این تازه رسیده را ببیند. درست در همسایگی ما، آخوند مکتبدار تفرش منزل داشت. در آن زمان جز دارالفنون، مدارس جدیدی نبوده و همه یک نیمچه مکتب بودند. همسایه ما آخوند ملاحسین، هم معلم پدرم بود و هم معلم من، منتها مردی بسیار بداخلاق و یک مقداری تند بود! حدود شش شبانه روز طول میکشد، ایشان با اسب از نهاوند به تفرش بیایند. همان موقع هم که ایشان تشریف آوردند، تراخم شدیدی شایع شده بود که اغلب اطفال آن محدوده به آن مبتلا بودند. من با خشخش صدای کاغذ، چشمانم باز شده بود و در مقابل عظمت روح و زحمات آن مرد بزرگوار - که پدر من بود- خودم را بسیار بدهکار میدانم و اگر مؤسسه سحاب بعد از سالها یک مختصر توفیقی داشته، مدیون زحمات ایشان است. من هدفم خیلی بالاتر از این حرفها بود، که ۱۷۰ تا نقشه منتشر کنم. ما خیلی کارها میخواستیم کنیم و بعضی از آنها را هم کردیم و تو سری خوردیم!...».
تهیه نخستین نقشه تهران به زبان لاتین
سابقه تعلق به جغرافیا در خانواده سحاب، نکته دیگری است که عباس سحاب آن را در خاطره گوییهای خویش از نظر دور نداشته است. او به یاد میآورد که پدرش سفرنامهای با مضمون جغرافیا را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد، اما موفق به انتشار آن نشد:
«یک واقعیتهایی در زندگی من رخ داد که به ظاهر خیلی کوچک است، اما آن خشت اولیه را بنا نهاد و سرنوشت مرا تعیین کرد. روزی که ما را به کلاس سوم ابتدایی بردند، معلم کلاس سوم، شیخ حسن بود. او گفت: بچهها فردا از شما یک نقشه ایران میخواهم که بکشید. پدر من از مسئله نقشه، سرخوردگی شدیدی پیدا کرده بود. اتفاقاً پریروز کتابها را که به هم میزدم، کتابش را دیدم و یک مقداری از ترجمه آن را هم داریم. سفرنامهای بود به متن انگلیسی، اینها هم خودش داستان زندگی است که من میخواهم بگویم. چیزهایی که میتوانم بگویم، خیلی طول میکشد، اما به هر حال سعی میکنم فشردهتر باشد. پدر من این کتاب را ترجمه کرده بود، میخواست با تصاویر و نقشههایش چاپ شود. برای تهیه نقشه این کتاب، مرحوم سحاب خیلی تلاش کرد، اما موفق نشد. آنموقع پدرم با مرحوم دهخدا نزد مرحوم بغایری رفت و گفت: میخواهم این کتاب را چاپ کنم، نقشههایش را شما بدهید. گفتند: هزار تومان. خوب ما هزار تا غاز هم نداشتیم، چه برسد به هزار تومان! در دوره دبیرستان، نخستین نقشه شهر تهران را به زبان لاتین تهیه کردم. با یک شیشه مرکب چین، چند قلم هاشور و یکی، دو متر کاغذ کالک. تهیه این نقشه، ششماه طول کشید. بعد از چهار ماه، همین نقشه را با اوزالید و سپس در هزار نسخه چاپ کردند و با فروش آنها توانستند، نسخه فارسی نقشه را هم تهیه کنند. این شروع کار جدی من بود که در یکی از اتاقهای منزل پدریام در ۱۳۱۵ خورشیدی انجام شد و سپس با تشویق پدرم، ادامه یافت...».
ترسیم تاریخ ایران، در قالب ۱۷ نقشه
از اقدامات مهندس سحاب در تسهیل پژوهشهای تاریخی، ترسیم نقشه ایران در ادوار گوناگون است. وی در قالب ۱۷ نقشه، ایران دوران هخامنشیان تا قاجاریه را ترسیم کرده است. تارنمای تین نیوز طی مقالی، کارکرد سحاب در این حوزه را به شرح ذیل بسط داده است:
«نقشههای تاریخی ایران از جمله کارهای جذاب عباس سحاب است که در قالب ۱۷ نقشه به قطع ۷۰ در ۱۰۰ سانتیمتر، از سلسله هخامنشیان تا قاجاریه منتشر شده است. کار تهیه این نقشهها، از سال ۱۳۵۵ شروع شد. این نقشهها حدود و موقعیت ایران در هر دوره تاریخی را با شهرها نشان داده است. مجموعه این نقشهها، ایران را در زمان هخامنشیان، در زمان حمله اسکندر، در زمان اشکانیان، در زمان ساسانیان، ظهور اسلام و پیشرفت آن، در زمان طاهریان و تا زمان قاجار را در برمیگیرد. در مقطعی همه این نقشهها، به صورت تخت منتشر میشدند و سحاب سعی کرد، تا با آشنایی با روش کار کارتوگراف معروف سوئیسی پرفسور ادوارد ایمهوف، سعی کند تا برجسته نمایی کوهها و پستی و بلندیها را، در کارتوگرافی نقشههای خود استفاده کند و در این کار تا حدودی نیز موفق شد. علاوه بر نقشهها و اطلسهایی که سحاب منتشر کرده، او مجموعه اطلس ۱۴ قرن هنر اسلامی را در ۲۰ جلد تهیه کرده که در آن مجموعهای از هنرهای خوش نویسی، معماری، گچبری، کاشیکاری، نگارگری و مینیاتور، تذهیب، پارچه بافی، فلزکاری و کنده کاری روی چوب را در بر میگیرد. این مجموعه، حاوی ۱۰ هزار تصویر رنگی و سیاه وسفید از هنرهای اسلامی در سراسر جهان است که به زبان فارسی و انگلیسی تهیه شده است. سحاب میگوید این مجموعه را در طول ۵۰ سال از منابع مختلف و سفر به کشورهای دیگر فراهم کرده و هدف از گردآوری اطلس ــ با بضاعتی اندک ــ گام نهادن در راه انتشار کتابی در معرفی همه جلوههای هنرهای اسلامی بوده است. سحاب آخرین بازمانده از نسل کارتوگرافان صاحب سبک به شمار میرفت که با ایجاد مؤسسه خصوصی سحاب، نقشی بسزا در چند دهه اخیر داشته است. او در یک اتاق پنجمتری کارش را شروع کرد و مؤسسهاش را به معتبرترین مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی خصوصی کشور تبدیل کرد. نقشههای جغرافیایی سحاب، ترکیبی از تصاویر مختلف و حاشیههایی مزین به هنر تذهیب ایرانی است و این، کار بارز نقشههای اوست...».
مؤسسه سحاب، گنجینهای از آثار جغرافیایی
بسا محققان و پژوهشگران معاصر، اساساً با نقشهها و اطلسهای منتشر شده از سوی مؤسسه سحاب، با جغرافیای ایران و جهان آشنا شدند. برخی از آنان بعدها در همایشهای بزرگداشت استاد سحاب، به این حقیقت اذعان نمودند. به عنوان نمونه جمشید کیانفر، پژوهشگر و مصحح معاصر در این فقره اظهار داشته است:
«نسل من در کودکی، کتابهای تاریخ و جغرافی عجیبی داشت که در آنها تصاویر و نقشهها، توجه زیادی به خود جلب میکرد. وقتی با مؤسسه سحاب - که نقشههایش را در مدرسه میدیدم- آشنا شدم، با مؤسسه مکاتبه کردم و نقشه فرانسه و انگلیسی را از آنجا خواستم. آنها برای من فرستادند و من جغرافیای اروپا را از روی نقشه یاد گرفتم و هنوز نقشه شبکه ارتباطی فرانسه را، در ذهن دارم. در دوره دانشجویی از ما خواستند نقشه بسازیم. سراغ مؤسسه سحاب رفتم و برای اولین بار، با آنها صحبت کردم. الفبای ترسیم و ساخت نقشه را، مرحوم مهندس سحاب به من یاد داد. این مؤسسه واقعاً، با پول همین نقشهها اداره میشود. وقتی قرار بود کره جغرافیایی برای اولین بار ساخته شود، مرحوم سحاب خانه خود را در رهن گذاشت و کره را وارد کرد و ساخت و ما در مدارس، با کره جغرافیایی آشنا شدیم. او برای چاپ اطلس جغرافیایی اسناد خلیجفارس، فرش زیر پایش را فروخت! سحاب کسی بود که وقتی شنید دو نفر خارجی از اینکه نقشهای از تهران وجود ندارد بر این کشور خرده میگیرند، در ۱۵ سالگی نقشه تهران را به انگلیسی تهیه کرد. مؤسسه سحاب یکی از غنیترین کتابخانهها را در زمینه جغرافی، در مؤسسه سحاب جمعآوری کرده است. در مجموع، چهار نسل در سحاب سهیم هستند، نسل اول و دوم بنیانگذاران هستند. از سال۱۳۷۹ که شادروان عباس سحاب درگذشت، نسل چهارم وارد کار شد. یکی از کارهای نسل چهارم، حفظ و نگهداری مؤسسه سحاب است. مؤسسه سحاب مشهور است و ۸۴ سال در اوج باقی مانده است. نسل چهارم با دانش نوین، سحاب را زنده نگه میدارد. امروز خانم سحاب، مجموعه سحاب را میگرداند و امیر عباس سحاب، کارهای علمی و پژوهشی انجام میدهد. در کتابخانه سحاب ۱۷۰ هزار نقشه، ۱۰۰ هزار سند جغرافیایی، دستگاه چاپ و ... موجود است. امروز مؤسسه سحاب میتواند، یک موزه خیلی خوب برای تاریخ چاپ باشد. این مؤسسه طرحهای مختلفی دارد، از اطلسهایی که در سده نوزدهم در فرانسه چاپ شدهاند و سایر اسناد و منابعی که در طول زمان به آنها دست یافته است...».
حساسیت سحاب، به تحریف نام خلیج همیشه فارس
بیتردید عشق به این مرز و بوم، موجب تلاشهای مستمر و توان فرسای زندهیاد سحاب، در ترسیم نقشهها، انتشار اطلسها و آثار فراوان دیگر بوده است. هم از این روی پس از جعل عنوان نادرست خلیج عربی برای خلیج فارس، وی نیز در زدودن این شایعه به فعالیت پرداخت. محمدرضا سحاب، رئیس کنونی مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ماجرا را اینگونه روایت کرده است:
«این مؤسسه بهعنوان نخستین مؤسسه علمی نقشهنگاری در ایران و خاورمیانه، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی بههمت زندهیاد استاد ابوالقاسم سحاب و همیاری فرزندش زندهیاد مهندس عباس سحاب، با بیش از ۷۰ تألیف و ترجمه در حوزههای مختلف، بنیان گذاشته شد. پژوهشهای علمی، تألیف، چاپ و انتشار انواع نقشه، اطلس، کره جغرافیا و دیگر انتشارات جغرافیایی، برای نخستینبار در ایران، از سوی مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب انجام شد. در باره پیشینه تحریف نام خلیج فارس نیز باید گفت، عبدالکریم قاسم پس از کودتای ۲۳ تیرماه ۱۳۳۷ خورشیدی در عراق که رژیم سلطنتی را در این کشور سرنگون کرد، برای نخستینبار نام مجعول خلیج عربی را بهجای خلیج فارس بهکار برد و دولت ایران در ۱۳ مرداد سال ۱۳۳۷، بهشدت نسبت به این مسئله اعتراض کرد. مؤسسه سحاب از سال ۱۳۴۰، برای جلوگیری از دستکاری در نقشهها دست بهکار شد. مشارکت در سمینار خلیج فارس در سال ۱۳۴۱، تشکیل نمایشگاه بزرگ اسناد تاریخی و نقشههای جغرافیایی خلیج فارس در سال ۱۳۴۴، انتشار نقشههای جغرافیایی و اسناد تاریخی درباره خلیج فارس در سال ۱۳۴۹، برگزاری برنامهها، همایشها، نمایشگاههای بسیار و انتشار اطلسها و نقشههای مربوط به خلیج فارس، از دیگر فعالیتهایی است که این مؤسسه پیگیرانه دنبال کرده است...».
انتشار اطلس «خلیجفارس و نقشههای کهن»
انتشار اسناد موجود در تثبیت و ماندگاری نام خلیج فارس از سوی مؤسسه سحاب، به دوره حیات زنده یاد عباس سحاب منحصر نشد و از سوی فرزندانش تداوم یافت. محمدرضا سحاب، درباره ادامه تلاشهای این کانون پژوهشی پس از پدر، در خصوص بازیابی و انتشار اسناد مربوط به خلیج فارس، اذعان داشته است:
«نخستین اطلس نقشههای تاریخی خلیج فارس، در سال ۱۳۴۵ از سوی پدرم، مرحوم استاد عباس سحاب تدوین شد که در آن اسناد تاریخی و جغرافیایی خلیجفارس ارائه شده است. این اثر، هنوز هم به عنوان یکی از معتبرترین منابع مربوط به خلیجفارس معرفی میشود. پس از آن، ایشان کتاب احمد سوسه با عنوان اطلس العراق فی الخوارط القدیمیه را، در ایران منتشر کرد. انتشار اطلس دیگری با تمرکز بر نقشههای کهن ایران و خلیج فارس، از دیگر تلاشهای ایشان در این زمینه بود. پس از آنکه ایشان در سال ۱۳۷۹ به رحمت خدا رفتند، من به عنوان فرزند ایشان، کار پدر را پی گرفتم و در سال ۱۳۸۳، اطلسی را در یک جلد به زبانهای فارسی و انگلیسی، با عنوان خلیج فارس و نقشههای کهن منتشر کردم. پس از آن اطلسی را با صرف زمان پنج سال، با همکاری اساتید دانشگاه به زبان انگلیسی منتشر کردیم. در مذاکرهای که با وزارت خارجه صورت گرفته بود، قرار شد ما چشمداشتی برای دریافت هزینه نداشته باشیم و تنها برای چاپ این مجموعه، کمکی دریافت کنیم و در نهایت این اطلس نیز به صورت رایگان در سراسر جهان بین مؤسسات خبری و دانشگاهی بهویژه در نمایشگاه کتاب فرانکفورت توزیع شود که متأسفانه این کار صورت نگرفت...».