گفتوگوی «جوان» با مادر و ۲ تن از اقوام غواص شهید مفقودالاثر محسن جاویدی
من تمام شهر را دنبالش گشتم. پاهایم تاول زد تا توانستم داخل پایگاه بسیج پیدایش کنم. گفتم نرو پدرت از دنیا رفت و کسی بالای سر من نیست. پسرم گفت من باید بروم از کشورم دفاع کنم. رفت و بعد از دو ماه برگشت. خواستم او را ببوسم گفت ننه ماچم نکن همرزمم شهید شده، مادرش تو را ببیند غصه میخورد. دوباره رفت اینبار خبر آوردند محسنم توی دریای خدا افتاده است
کد خبر: ۱۲۰۰۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶