برچسب ها
مادر شهید علی اصغر قورت بیگلو از شهدای اغتشاشات سال ۱۴۰۱ 
وقتی خودمان را به بیمارستان رساندیم و دکتر‌ها بالای سرش رسیدند، فهمیدم کار از کار گذشته است. حرمله‌های زمان، گلوی پسرم علی‌اصغر را دریده بودند. وقتی که شهید شد و رفتم برای وداع با او، همه پیکرش غرق خون بود. نامرد‌ها جای سالم نگذاشته بودند. قلب، گلو، دست و پا... گلوی خونینش را بوسیدم و گفتم هدیه‌ات کردم به همان طفل شش ماهه
کد خبر: ۱۲۷۱۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید پاسدار مرتضی ابراهیمی از شهدای اغتشاشات ۹۸
هفت سال پیش، وقتی در بیمارستان محمدصدرا را به آغوش مرتضی سپردند نگاهش کرد و با اولین نگاه برایش دعای شهادت کرد و گفت: ان‌شاءالله شهادتتان را ببینم. وقتی این دعا را برای محمدسینا که ۴۸ روز پیش به دنیا آمد تکرار کرد، خندید و گفت: «شهادت انتهای همه چیز است.»
کد خبر: ۹۸۰۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۳

پربحث ترین