گفت‌و‌گوی «جوان» با یک رزمنده دفاع‌مقدس پیرامون خاطرات حضور در جبهه غرب کشور
از شب عملیات که به کوه زده بودم تا دم دم‌های صبح بدون هدف در بلندی‌های دشت گیلانغرب آواره می‌چرخیدم. هوا هم سرد بود و از چشم‌هایم از فرط سرما اشک جاری می‌شد. هیچ آموزشی هم برای جهت‌یابی ندیده بودم و نمی‌دانستم باید چه کار کنم. به ناچار کنار یک تخته سنگ نشستم و همانجا خوابم برد...
خاطراتی از شهید خرازی و عملیات کربلای ۵ در گفت‌و‌گوی «جوان» با حاج امرالله تقیان از رزمندگان دفاع‌مقدس
وقتی در خشکی پیاده شدیم، یکی از برادران واحد مهندسی را دیدم که ترکش خورده بود. یک پلاستیک عجیب کنارش بود. خوب که نگاه کردم متوجه شدم روده‌هایش از شکمش بیرون ریخته و سایر بچه‌ها دل و روده آن بنده خدا را در پلاستیکی ریخته و به پهلویش بسته بودند تا ایشان را به درمانگاه منتقل کنند
گفت‌وگو با همسر شهید عالم مجاهد حضرت آیت‌الله علی رازینی
در ابتدای زندگی مشترک، من‌و‌حاج آقا رازینی در قم ساکن شدیم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زندگی ما دستخوش تغییراتی شد. حاج آقا برای مدتی مدیریت مدرسه حقانی را به عهده گرفت. سپس، به توصیه شهید‌قدوسی، وارد دستگاه قضایی شد. شهید قدوسی گفته بود: «ما در دستگاه قضا، نیرو کم داریم، بیایید کمک کنید.» او به نیرو‌های تربیت شده خود بسیار اعتماد داشت، هم از نظر علمی و هم از لحاظ اعتقادی و از هم از لحاظ عدالت محوری و ذکاوت. 
با حضور رییس سازمان اداری و استخدامی
نشست شورای راهبری تحول اداری بنیاد شهید و امور ایثارگران با حضور رییس سازمان اداری و استخدامی و مهندس اوحدی رییس بنیاد شهید، صبح روز شنبه یازدهم اسفندماه در سالن جلسات حوزه ریاست برگزار شد.
گفت‌وگوی «جوان» با مهدی کرمی از رزمندگان حاضر در عملیات بدر (اسفند ۱۳۶۳)
شهدای زیادی در عملیات بزرگ و سنگین مثل بدر و کربلای ۵ دادیم. واحد ضد زره در کربلای ۵، هشت شهید داد. شهدای بزرگواری، چون شهید محسن مومنی، شهید حیدر نیک گستر، شهید محسن رجبی، غلامرضا طالب پور، شهیدخراسگر و مسعود تفنگچی. شهید محسن رجبی بچه تهران بود. دانشگاه تهران رشته مهندسی قبول شده بود، اما جای دانشگاه به جبهه آمد و شهید شد
خاطره‌ای از ماه‌های آغازین جنگ در گفت‌و‌گو با یک رزمنده دفاع مقدس
یک‌بار در حومه سوسنگرد به خطی ورود کردیم که قبلاً نیرو‌های دشمن آنجا بودند. بین چند سنگر یک کپه خاکی بود که مشکوک به نظر می‌رسید. انگار آن را عمدی ساخته بودند. با یکی از بچه‌ها دور این کپه خاک می‌گشتیم که ناگهان دیدم یک دست از دل خاک بیرون زده است. جنازه یکی از نیرو‌های دشمن بود...
بنیاد شهید و امور ایثارگران اعلام کرد
بنیاد شهید و امور ایثارگران تکذیب مجدد شایعه صدور کارت صلیب سرخ و UN برای آزادگان و جانبازان را اعلام کرد و اینکه شایعه سازان مورد پیگرد قانونی قرار می. گیرند.
مروری بر یادمان‌های دفاع مقدس در استان خوزستان از زبان راوی کاروان‌های راهیان نور
از شلمچه که به سمت شمال می‌رویم به مناطق و یادمان‌های پاسگاه زید (شهدای عملیات رمضان)، کوشک، طلائیه، هویزه، سوسنگرد، بستان، پل سابله، تنگه چزابه، شوش و منطقه عملیاتی فتح المبین می‌رسیم. همچنین پادگان نام آشنای دوکوهه در اندیمشک نیز از مقاصد دیگر کاروان‌های راهیان نور در استان خوزستان است که خاستگاه لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) به شمار می‌رود
خاطره‌ای از عملیات والفجر ۸ در گفت‌وگوی «جوان» با یک رزمنده حاضر در این عملیات
خاطره‌ای که می‌خواهم برای‌تان تعریف کنم به پاک‌سازی منطقه فاو برمی‌گردد. غواص‌ها سنگر‌های ساحلی دشمن را گرفته بودند، اما من یادم است که وقتی نیرو‌های آبی- خاکی به آن سوی اروند رفتند (من هم جزو این نیرو‌ها بودم) هنوز سنگر‌هایی وجود داشتند که مقاومت می‌کردند
گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهید رضا قربانی از شهدای عملیات کربلای ۵
پدر و مادرم همین که به روستا رسیدند به مسجد رفتند و با پیکر برادرم وداع کردند. ما روز‌های سختی را گذراندیم. پدر و مادرم شب تا صبح بیدار بودند و گریه می‌کردند. نمی‌خواستند کسی شاهد اشک‌هایشان باشد. مادرم پای عکس رضا گریه می‌کرد. می‌دیدیم که گاهی عکس رضا را با خود به خلوتی می‌برد و در خفا بی‌قراری می‌کند. پدر هم همین طور بود
۲