پهلوی و پهلوی‌ها
امیرعباس هویدا، روایت چاکری و صدراعظمی
در تبلیغات جماعت موسوم به سلطنت طلب، تلاش می‌شود تا امیر عباس هویدا به عنوان فردی پاکدست و درستکار معرفی شود، در حالی که اسناد «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» حکایتی دگر دارد! یکی از مواردی که در پرونده ساواک او به چشم می‌خورد، مسائل مربوط به سوء‌استفاده‌های مالی او و اطرافیانش می‌باشد که به دست یکی از منابع ساواک که سطح دسترسی‌اش به اخبار و تحولات حلقه یک هویدا خوب بوده است، گزارش می‌شود
منوچهر اقبال، در قامت صدراعظم مطلوب پهلوی دوم
بی‌تردید چهره هایی، چون منوچهر اقبال، عاشق چشم و ابروی پهلوی دوم نبودند. آنان در زمره وابستگان به سیاست‌های انگلستان بودند که بقای رژیم شاه را برای تداوم این سیاست ضروری می‌دانستند. امروزه عرصه سیاست ایران تغییرات زیادی یافته است. با این همه نگرش‌های اقبال گونه، همچنان در میان برخی سیاستمداران دیده می‌شود که درصد بازکردن پای بیگانه به کشور و تسلط مجدد آنان بر این مرزو بومند!
پهلوی دوم در طریق قبضه قدرت مطلقه
دکتر سیدحسین فاطمی: «در پی ترور شاه و سپس اعلام حکومت نظامی از سوی حکومت ساعد و با تحریک رزم آرا، بگیر و ببند شـروع شد. هر کس‌صحبتی از آزادی و مشروطیت‌کرده بود، به زندان افتاد. تمام روزنامه‌ها به استثنای سه یا چهار ورقه بی‌بو و بی‌خاصیت، بقیه توقیف شدند و در مجلس نیز وکلا ماست‌ها را کیسه کردند و چند نفر اقلیت مجلس هم مصلحت دیدند تا در آن روز‌ها کم دود بکشند!...»
ابوالحسن ابتهاج، تکنوکراتی در خدمت منافع انگلیس
نفوذ بیش از حد ابتهاج در سازمان برنامه، باعث شد که وی به عنوان «دولت در سایه» شناخته شود! این مسئله به اختلافات شدید میان او و نخست‌وزیران وقت، به‌ویژه فضل‌الله زاهدی و منوچهر اقبال انجامید. در برخی موارد، حتی تلاش‌هایی برای برکناری او از طریق فشار نظامی صورت گرفت! اما حمایت شاه و انگلستان از ابتهاج مانع از این امر شد. با این حال، نداشتن هماهنگی میان سازمان برنامه و دولت بر سر مسائل بودجه‌ای، به‌ویژه در مورد درآمد‌های نفتی، موجب تشدید اختلافات شد
حسن ارفع، بازیگری در خدمت انگلیس و امریکا
در دوره اوج‌گیری انقلاب اسلامی، حسن ارفع با بهره‌گیری از تجربیات خود در کودتا‌های گذشته (۳ اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) و همکاری با مستشاران خارجی، تلاش داشت تا سلطنت را از فشار‌های داخلی و خارجی حفظ کند، اما به دلیل بحران‌های داخلی، ناتوانی حکومت در مدیریت تحولات سیاسی آن زمان و گستردگی اعتراضات مردمی، در اجرای این امر ناکام ماند و وقتی غلبه قیام عمومی معلوم شد، معالجه بهانه‌ای شد تا او در دی ۱۳۵۷ به خارج از کشور فرار کند!
مافیای مواد مخدر در دربار پهلوی، به روایت اسناد و روایات
حسین فردوست: «اشرف قاچاقچی بین‌المللی بود. او هرجا که می‌رفت، در یکی از چمدان‌هایش هروئین حمل می‌کرد و کسی هم جرئت نمی‌کرد آن را بازرسی کند! این مسئله از سوی بعضی مأموران به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم. محمدرضا دستور داد به او بگویید این کار را نکند، همین! چه کسی بگوید، من؟ موقعی که خود محمدرضا نمی‌توانست یا نمی‌خواست جلوی اشرف را بگیرد، من که بودم و چگونه می‌توانستم این کار را انجام دهم؟...»
جیمی کارتر، انقلاب اسلامی ایران و بازخوانی یک نسبت تاریخی
خبر حمایت‌کارتر از جنایت رژیم پهلوی در میدان ژاله در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشت. رژیم که سعی می‌کرد مخالفان‌خود را مرعوب‌کند، بر انتشار این خبر دامن می‌زد. روزنامه‌ها به نقل از اطلاعیه کاخ‌سفید نوشتند: «کارتر با شاهنشاه تماس گرفته و وضع کنونی ایران را که در آن تظاهرات ضددولتی به رهبری افراطی‌ها جریان داشته و دست‌کم ۹۵ نفر کشته بر جای گذارده، مورد بحث قرار داده است. پرزیدنت‌کارتر مناسبات نزدیک و دوستانه میان ایران و امریکا را مورد تأیید قرار داده است...»
«حزب رستاخیز» به مثابه قله دموکراسی‌خواهی پهلویستی!
شاه حزب رستاخیز را پشت پرده مدیریت می‌کرد تا اقتدارگرایی نهادی خود را تداوم بخشد. حتی در سخنان خود تصریح می‌کرد جناح‌های حزبی نباید دامنه اختلافات فکری درون‌حزبی را از حد مشخصی فراتر ببرند که این اظهارنظر‌ها فعالیت‌های حزبی را با مشکل روبه‌رو می‌ساخت. او در پاسخ به یک سؤال در باره کارویژه‌های جناح‌های حزب می‌گوید: «جناح‌های حزبی اسمی است برای اینکه یک دیالوگ وجود داشته باشد!...»
روزی که جعفر پیشه‌وری، چاره‌ای جز ترک آذربایجان ندید 
درس‌های سقوط و فرار پیشه‌وری فراوان است، نخست اینکه هیچ حکومتی با اتکا به بیگانه نخواهد توانست بر کل یا جزئی از ایران حکومت کند. دوم آنکه وابستگان به بیگانه، بی‌آنکه خود بخواهند و حتی پیش‌بینی کنند، مورد معامله قرار گرفته و حذف می‌شوند و در نهایت مردم ایران در مواجهه با عوامل بیگانه، منتظر اقدام مسئولان نمی‌مانند و خود در اخراج و امحای آنان اقدام لازم را انجام خواهند داد
سرحلقه مبارزان ضد استبداد و استعمار از مقطع کودتا تا پایان حیات
مجلس پنجم به محملی مبدل شد که رضاخان با بهره‌گیری از فشار‌های داخلی و خارجی و استفاده از پاره‌ای ضعف‌ها و خلأ‌های موجود در کشور به سلطنت دست یابد. با این همه آیت‌الله مدرس و حلقه‌ای از اطرافیانش، فعالیت سیاسی و تبلیغی روشنگر را فروننهادند و عرصه سیاست را رها نساختند. این امر موجب شد که ارائه تصویر واقعی از شرایط کشور و استبداد رو به تزاید رضاخانی، همچنان در دستور کار او و یارانش باشد، امری که برای این عده مخاطره‌آمیز بود