جوان آنلاین: حتی تصور جدا شدن ایران از اقمار وابسته به امریکا هم برای کاخسفید دشوار بود. حفظ ایران در این مدار و بهخصوص نگاهداشتن عناصر وفاداری، چون خاندان پهلوی تا آن اندازه مهم بود که ایالاتمتحده تا آخرین لحظه به هر گزینهای (حتی کودتا) میاندیشید و پس از انقلاب نیز از این گزینه منصرف نشد؛ هرچند امکان وقوع آن به این سادگیها هم نبود؛ موضوعی که در اسناد سفارت امریکا قابلردیابی است.
در آرزوی تکرار آژاکس
محوطه و ساختمانهای سفارت امریکا در تهران یادآور آخرین کودتای موفقی است که تاریخ ایران تجربه کرده است؛ کودتایی که با نام رمز «آژاکس» از سوی سیا و با هدایت «کرمیت روزولت» در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت ملی مصدق را سرنگون کرد و ایران را ۲۵ سال بهصورت مطلق در مدار امریکا نگاه داشت.
در روزهای سرد زمستان ۱۳۵۷ که نشانههای سقوط رژیم شاهنشاهی نمایان شده بود، تجربه موفق آژاکس، بار دیگر به ذهن امریکاییها خطور کرد. بر این اساس ژنرال رابرت هایزر با مأموریت ساماندهی ارتش و آماده کردن فرماندهان برای کودتا علیه نهضت انقلاب به تهران آمد.
تجربه حضور یکماهه هایزر برای کودتا عملاً با ناکامی همراه شد، اما او در خاطرات خود تأکید میکند که همان شامگاه ۲۲ بهمن بهوقتتهران که کار سلطنت در ایران تمام شده بود، در اتاق وضعیت کاخسفید شورای امنیت ملی امریکا به دنبال کودتایی برای نابودی انقلاب بودند که با پاسخ منفی هایزر مواجه میشوند. بااینحال امریکاییها از الگوی کودتا ناامید نشده و همچنان مترصد فرصتی برای پیادهسازی آن برای بازگشت به دوره نفوذ صددرصدی در ایران بودند.
در یک سیاستنامه خیلی محرمانه که در میان اسناد سفارت امریکا مربوط به سال ۱۳۵۸ یافت شده، سؤالاتی مهم، اما رمزگونه وجود دارد که نشان از توجه عناصر سفارت به مسئله کودتا در ایران دارد. در این سند این سؤال و جواب بدین شرح به چشم میخورد: «آیا میتوان انتظار داشت که ارتش یک نقش مؤثر [در آینده ایران]بازی کند؟ (ج = با پشتیبانی از غیرمذهبیون»).
در ادامه همین سند باز میخوانیم: «اگر آینده خیلی کمثباتتر به نظر بیاید، برای مثال مانور حزبی سیاسی، جنگ داخلی و بیاعتباری و بیاعتنایی تدریجی نسبت به چهرههای فعلی رهبری افزایش یابد، این وضعیت چه راهی برای امریکا پیشنهاد خواهد کرد؟ (الف) - آیا ما باید این حالت عدم جلبتوجه خود را حتی کمتر کنیم؟ (ب) - آیا ما باید تماسهایمان را افزایش دهیم و حتی تا اندازهای شروع به نشان دادن اولویتها کنیم؟ (ج) - آیا ما باید از تدارکات تسلیحاتی بهصورت رهبری استفاده کنیم؟»
در ۵ اکتبر ۱۹۷۹ [۱۳ مهر ۱۳۵۸]هم در جریان در سیوسومین کنفرانس سالانه انستیتو خاورمیانه در هتل میفلاور واشینگتن، جیمز بیل، استاد دانشگاه تگزاس در سخنانی به بررسی وضعیت ایران میپردازد. او در سخنانش که رونوشت آن برای سفارت امریکا در تهران ارسال شده، به ضرورت شکلگیری قدرت نظامی کنترلکننده در ایران اشاره میکند و میگوید: «ایران بایستی که یک وسیله اعمال زور مرکزی داشته باشد و فقط ارتش است که میتواند ایفاکننده چنین نقشی باشد. اگرچه بخشهایی از آن از بین رفته، ولی خود را دوباره خواهد ساخت.»
خسرو قشقایی با نام مستعار «اس. دی. راتر/۴» یکی از عوامل کددار سازمان سیاست که پس از انقلاباسلامی به ایران بازگشت و تحت هدایت ایستگاه سیا در تهران قرار گرفت. او بهرغم حمایت ظاهری از انقلاب، بهصورت پنهان مأموریت یافته بود در جنوب ایران و بهخصوص مناطق عشایری با سران مختلف و متنفذین اقدامات براندازانهای را پیش برد.
بر اساس یکی از اسناد بهجایمانده در سفارت، قشقایی با دریادار مدنی تماس میگیرد و از وی میخواهد که یک کودتای نظامی را علیه امام و دولت بازرگان رهبری کند که مدنی چنین حرکتی را در چنین زمانی زود توصیف میکند. قشقایی طبق ادعاهای خودش طرحهای تدارکاتی و تسلیحاتی و استراتژی لازم برای ایجاد مخالفت و درگیری مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را داشته است و از طرف شاپور بختیار نیز با وی تماسهایی صورت گرفته و حتی به قشقایی گفته شده که پول موردنیاز برای کودتا نیز به وی پرداخت خواهد شد. در یکی از ملاقاتها وی در مورد تماسش با مخالفان عرب صحبت کرده و گفته که این مخالفان بهطور گاهوبیگاه بهعنوان حملکننده سلاح به قبایل غیرعرب در جنوب نیز عمل میکنند.
در یک گزارش سری سیا مربوط به ۱۴ شهریور ۱۳۵۸ چنین میخوانیم: «خسرو قشقایی، رئیس ایل قشقایی به دریادار مدنی توصیه کرده است که یک کودتای نظامی علیه خمینی و دولت بازرگان را رهبری کند. مدنی جواب داد که چنین حرکتی در این موقع زود است. در این زمینه وی به ادامه ضعف نیروهای مسلح اشاره نمود.»
در گزارش سری دیگر مربوط به همان بازه زمانی، استعداد و آمادگی تسلیحاتی خسرو قشقایی چنین ارزیابی شده است: «به گفته رئیس ایل قشقایی خسرو قشقایی، این ایل و متحدانش در فارس و استانهای مجاور مجموعاً ۲۰ هزار سلاح سبک در اختیار دارند. این سلاحها تقریباً فقط از نوع تسلیحات انفرادی میباشند، هرچند که چند خمپاره و مسلسل سبک نیز در این میان یافت میشود. فعالیت تشکیلاتی برای تسهیل استفاده از این قوا بهخوبی پیش رفته است و خسرو قشقایی معتقد است که میتواند ظرف سه روز تا ۲۰ هزار نفر از افراد قشقایی و قبایل متحد را به تهران انتقال دهد. سازماندهی جوانب تدارکاتی و ترابری چنین انتقالی به این بهانه اعمال میشود که ایل قشقایی شاید ناچار شود در مقابل یک خطر برای آیتالله روحالله خمینی عکسالعمل نشان دهد. در واقع، (ایل) قشقایی میخواهد آماده باشد تا هنگامی که مناسب بود برای سرنگونی خمینی قوای نظامی در اختیار گذارد. برنامه سیاسی نیروهای قشقایی وفادار به خسرو قشقایی خواهان همبستگی رابطهای خود در ارتش ایران است، آنها همچنین به دنبال برقراری اتحادی با سیاستمداران سکولار (غیردینی) مثل گروه جوان جبهه ملی میباشند.»
در سندی دیگر از ملاقات او با مأمور سیا در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ میخوانیم: «اس. دی. راتر/۴ (ر/۴) گفت که افرادش با مخالفین عرب تماس دارند. این مخالفین حداقل بهطور گاهوبیگاه بهعنوان حملکننده تسلیحات به قبایل غیر عرب واقع در جنوب نیز عمل میکنند، او گفت که میخواهد در ... به ما کمک کند، اما در موقعیتی نیست که واسطه ... شود.»
هوشنگ نهاوندی، وزیر دوره پهلوی و رئیس دفتر فرح نیز در مرداد ۱۳۵۸ با وابسته فرهنگی سفارت امریکا در فرانسه که سابقه دوستی داشته ملاقات و ضمن ادعای اوجگیری مخالفتها علیه انقلاب از گروهکهای تجزیهطلب کرد بهعنوان قویترین نیروی نظامی در کشور یاد میکند. وی پیشبینی میکند کودتایی توسط بعضی از امرای سابق ارتش و با پشتیبانی کردها شش تا هشت هفته بعد به وقوع میپیوندد و اگر کودتا موفق نشود کمونیستها حاکم خواهند شد. وی اظهارنظر کرده که کردها احتمالاً از طرف اسرائیل و عربستان سعودی حمایت میشوند.
این ملاقات در ۲۸ ژوئیه ۱۹۷۹ [۶ مرداد ۱۳۵۸]این ملاقات انجام گرفته و خلاصه گزارش سفارت امریکا در پاریس به این شرح است: «هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی اطلاع داد که احساس انزجار نسبت به رژیم فعلی افزایش یافته و ممکن است بدتر از اینها هم بشود. او از کردها بهعنوان یکی از قویترین نیروهای نظامی در کشور یاد کرد و گفت نیروهای مسلح کشور در حال ازهمپاشیدگی است. او پیشبینی میکند که یک کودتا توسط بعضی از تیمسارهای ارتشی با پشتیبانی کردها شش الی هشت هفته دیگر به وقوع خواهد پیوست. نهاوندی پیشبینی میکند که اگر این کودتا موفق نشود ایران بهسوی آشفتگی بیشتر پیش رفته و سرانجام کمونیستها حاکم خواهند شد.»
بااینحال ارزیابیهای ایستگاه سیا در تهران آن بود که هنوز کودتا علیه جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. تام اهرن، رئیس ایستگاه یک هفته قبل از تسخیر سفارت در گزارشی برای ترنر، رئیس سازمان سیا ناامیدی خود را از سرنگونی زودهنگام حکومت اسلامی اظهار میکند.
او در این گزارش تصریح میکند: «تلقی عمدهای که من طی این مدت از امور سیاسی ایران به دست آوردهام این است که احتمالاً «عوامل سیاسی» همچنان بهطور بینتیجه یکدیگر را فشار خواهند داد تا راه خود به جلو را باز کنند و برای رسیدن به موقعیتهای بهتر مانورهای خود را ادامه میدهند. تحلیلگران اغلب رویدادهای اینجا را موجب تسریع «یا بر حسب مورد، تأخیر» یک رودررویی اجتنابناپذیر قطعی میبینند که در فاصلهای نسبتاً نزدیک یا منجر به تحکیم کنترل حکومت الهی یا جایگزین آن توسط چیز دیگری خواهد شد. من بیشتر طرفدار این نظر هستم که فرسایش تدریجی اقتدار شخص [امام]خمینی یک دوران رقابت بینظم و ترتیب - گاهی خشونتبار - را به دنبال خواهد داشت که در خلال آن هیچ رقیب منفردی دارای قدرت نظامی یا برنامههای جذبکننده کافی برای غلبه بر مخالفان خود نخواهد بود. درصورتیکه ارتش از کسی طرفداری کند اوضاع میتواند صورت دیگری پیدا کند، اما آنها (ارتشیها) هنوز کاملاً وحشتزدهاند. انضباطشان ضعیف است و اشتیاق حرفهای عملاً وجود ندارد و رهبران احتمالی که به نظر برسد بتوانند اعتمادبهنفس نهاد خود را بازگردانند، هنوز پدیدار نشدهاند.»
در واقع مقصود رئیس ایستگاه سیا در تهران بهطور خلاصه آن است که میخواهیم کودتا کنیم، اما فعلاً آمادگی آن در ارتش وجود ندارد. در نهایت اهرن تأکید میکند: «شما از من خواستید که در یک فرصت راجع به امکانات اعمالنفوذ در جریان امور اظهارنظر کنم. من نظر خود را فقط بهطور حاشیهای و جزئی و تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام میکنم و این هم مرحلهای است که برای طی آن از دست ما تقریباً کاری ساخته نیست.»
«اهرن» امکان وقوع کودتا با هدایت سفارت را فعلاً منتفی دانست و به آینده موکول کرد. یک هفته بعد سفارت به تسخیر دانشجویان درآمد و عملاً ایستگاه سیا در تهران تعطیل شد. بااینحال سیا باز هم از کودتا منصرف نشد و همچنان امیدوار بود بتواند با شبکه عوامل و منابع خود جمهوری اسلامی را سرنگون کند.
در اسناد منتشرشده وزارت امور خارجه امریکا، مستندات زیادی به چشم میخورد که حاکی از حمایت سیا از وقوع یک کودتای نظامی در ایران آن روزهاست. بهطور مشخص بحثهای بسیاری در شورای امنیت ملی و سازمان اطلاعات مرکزی امریکا در مورد گزینههای براندازی نظامی جمهوری اسلامی مطرح و حمایت از پروژههای «شاپور بختیار» و «غلامعلی اویسی» مطرح میشود.
هشت ماه پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا، رسانهها از لو رفتن طرحی برای کودتای نظامی بهمنظور براندازی جمهوری اسلامی خبر دادند. در این طرح که با نام «عملیات نقاب» طرحریزیشده بود، از پایگاه هوایی «شهید نوژه» همدان آغاز میشد و هدف آن بمباران مراکز حکومتی و ترور شخصیتهای انقلاب بود. در همان روزها رسانههای امریکا به نقل از منابعی در تهران گزارش دادند که یکی از اهداف کودتاچیان، آزادی گروگانهای امریکایی سفارت سابق امریکا بوده است. با اینحال این عملیات پیش از وقوع لو رفت و ناکام ماند و عوامل اصلی آن بازداشت و محاکمه شدند.
ادامه دارد...
منابع در دفتر روزنامه موجود است.