کد خبر: 1282636
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرونده ویژه | اسناد سخن می‌گویند (۱۶)
در دوره جنگ سرد امریکایی‌ها از طریق هیئت مستشاری در ارتش ایران، نفوذ قابل‌ملاحظه‌ای در نیرو‌های مسلح ایران پیدا کردند، اما در یک دهه پایانی عمر حکومت پهلوی این نفوذ، رشد فزاینده‌ای داشت. مستشاران امریکایی به‌عنوان مشاوران و فرماندهان نظامی در تمام برنامه‌های آموزشی، عملیاتی، اطلاعاتی و لجستیکی نیرو‌های سه‌گانه زمینی، هوایی، دریایی و در ستادها، ادارات و یگان‌های رزمی فعالانه شرکت داشتند
محمدجواد اخوان

جوان آنلاین: با پیروزی انقلاب‌اسلامی، نفوذ امریکا در ارتش ایران با چالش جدی مواجه شد. سران وابسته ارتش فراری یا محاکمه شدند، مستشاران امریکایی ایران را ترک کردند و فرماندهان و مهندسان ایرانی خود هدایت نیرو‌های مسلح را بر عهده گرفتند. بااین‌حال امریکایی‌ها ناامید نشده و باز هم به دنبال بازگشت نفوذ پیشین خود در ارتش بودند، موضوعی که در اسناد برجای‌مانده از سفارت امریکا مشهود است. 

نفوذ مستشاران نظامی امریکا

در دوره جنگ سرد امریکایی‌ها از طریق هیئت مستشاری در ارتش ایران، نفوذ قابل‌ملاحظه‌ای در نیرو‌های مسلح ایران پیدا کردند، اما در یک دهه پایانی عمر حکومت پهلوی این نفوذ، رشد فزاینده‌ای داشت. 

پس از شکست پرهزینه امریکا در جنگ ویتنام، سران کاخ‌سفید به سمت تقویت ارتش‌های نیابتی متحدان خود به‌جای مداخله مستقیم حرکت کردند. به‌این‌ترتیب الگوی «جنگ برای امریکا، اما به دست دیگران» در دستور کار ایالات‌متحده قرار گرفت و برای تحقق این الگو در خاورمیانه، «دکترین دوستونی» تعریف شد. دو ستون تحقق اهداف امریکا در غرب آسیا عبارت بودند از ۱- ایران پهلوی به‌عنوان ژاندارم و ۲- عربستان سعودی به‌عنوان منبع مالی. 

طرح این دکترین، با خروج انگلستان از مستعمرات شرق سوئز همزمان شد و بدین‌ترتیب این فرایند شتاب گرفت. در یک دهه پایانی حکومت پهلوی، بخش قابل‌توجهی از درآمد سرشار نفتی ایران، مصروف خرید‌های نجومی جنگ‌افزار از امریکا و نیز هزینه‌های مرتبط با مستشاران امریکایی می‌شد و عملاً علاوه بر اهداف راهبردی امریکا در جنگ سرد، منافع سرشار مادی را نیز برای واشینگتن به همراه داشت. 

در اسناد به‌جای مانده از سفارت مربوط به دوره پهلوی، آمده است که روابط نظامی امریکا با ایران باعث استحکام موقعیت امریکا در ایران شده و رئیس هیئت مستشاری امریکا، یک مشاور بسیار مطلوب برای شاه است. در سندی به تاریخ ۱۷/۵/۱۳۴۸ می‌خوانیم:

«روابط نظامی ما با ایران (روش اعتباری تجهیزات نظامی و کمک‌های مستشاری نظامی) یک اصل اساسی در استحکام موضع‌مان و نفوذمان در ایران است... رئیس نظامی سرگروه مستشاری نظامی ایران برای شاه یک مشاور بسیار مطلوب، عینی و مطلع روی تجهیزات قدرت نظامی فردی و سازمان‌دهی می‌باشد.» 

جالب اینجاست که خود امریکایی‌ها نیز می‌دانستند که ولخرجی‌های شاه برای امریکایی‌ها، به زیان مردم ایران است. در نامه سری که جان ال. واشبورن (John L. Washburn) دیپلمات امریکایی در ۱۱ اوت ۱۹۷۳ [۲۰ مرداد ۱۳۵۳]برای ریچارد هلمز، سفیر وقت امریکا در تهران ارسال کرده، او اذعان نموده که فقر حقوق‌بگیران ایرانی، مربوط به امریکا و خرید کلان سلاح‌های امریکایی است. 

«کمی حقوق کارگران دولت، رابطه مستقیم با ایالات‌متحده دارد. بنا بر بررسی‌هایی که سازمان بین‌المللی کار انجام داده، دولت تعداد بسیار زیادتری کارمند طبقه متوسط نسبت به بخش خصوصی دارد و تمام کارمندان دولت ایران کم حقوق می‌گیرند. این همه برای یک حقوق کارمند دولت آن‌قدر ساده است که نمی‌تواند باور کند کمی حقوق وی به خاطر این است که شاه میلیارد‌ها دلار جهت خرید اسلحه از امریکا بر باد داده است. این وضع زمانی وخیم می‌شود که کارمندان دولت خدمات اجتماعی حیاتی از قبیل بهداشت و تحصیل را فراهم می‌کنند. در حال حاضر خشمی عظیم جامعه را فراگرفته، چون درست در زمانی که بالاترین حد خرید‌های اسلحه دولت ایران، در معرض عموم قرار گرفت، وزیر بهداری شروع به استخدام پزشکان پاکستانی جهت کار در استان‌ها کرده است تا از دادن حقوق و تهیه مسکن و امتیازات حرفه‌ای که پزشکان ایرانی در صورت ترک تهران یا به خاطر عزیمت از خارج، طالب آنها هستند، اجتناب کند.»

پایان کار مستشاران

مستشاران امریکایی به‌عنوان مشاوران و فرماندهان نظامی در تمام برنامه‌های آموزشی، عملیاتی، اطلاعاتی و لجستیکی نیرو‌های سه‌گانه زمینی، هوایی، دریایی و در ستادها، ادارات و یگان‌های رزمی فعالانه شرکت داشتند. ژنرال فیلیپ گاست آخرین رئیس اداره مستشاری ارتش ایران بود. 

«گری سیک» عضو شورای امنیت ملی امریکا حوادث روز ۲۲ بهمن را چنین روایت کرده و نوشته است: «ژنرال گاست که پس از رفتن هایزر مسئولیت تماس با سران ارتش را داشت چنان در اتاق خود گیر افتاده بود که حتی نمی‌توانست یک‌قدم بیرون بگذارد.»

«هنری برشت»، مدیر بخش ایران در وزارت امور خارجه امریکا نیز می‌نویسد: «انقلاب در روز یازدهم فوریه (۲۲ بهمن) پیروز شد. تلفنی با ویلیام سولیوان صحبت کردم. او گفت همین الان با برژینسکی صحبت می‌کرده و او گفته بود به ژنرال گاست، مأمور ارشد نظامیان در ایران، بگوید که حالا زمان کودتا فرارسیده، آنها باید بختیار را سرنگون کنند و کنترل کشور را در دست بگیرند.»

ویلیام سولیوان نیز به برژینسکی گفته بود: «ژنرال گاست در زیرزمین مقر فرماندهی عالی گیر افتاده و حتی نمی‌تواند خودش را نجات دهد، چه رسد به اینکه بخواهد این کشور را نجات دهد.»

نهایتاً گاست از آن مهلکه رها شد، اما بعد از پیروزی انقلاب کار هیئت مستشاری امریکا در ایران پایان یافت و گاست راهی واشینگتن شد. پس از او سرهنگ چارلز دبلیو اسکات به‌عنوان وابسته نظامی امریکا در ایران در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۹ [۲۵ شهریور ۱۳۵۸]به تهران آمد و به‌عنوان رابط دفاعی و به جای ژنرال گاست، مشغول به کار شد. 

او قبلاً در سمت معاونت وابسته نظامی در ایران کار کرده بود و زبان فارسی را به‌خوبی می‌دانست. او با توجه به سابقه اقامتش در تهران ارتباطات زیادی در ارتش ایران داشت و امیدوار بود مرتبطانش در پیشبرد مأموریتش مفید واقع شوند. 

سفارت در آرزوی ارتش وابسته تلاش برای حفظ نفوذ

به‌رغم پایان قرارداد مستشاری میان ایران و امریکا، وابستگان نظامی امریکا همچنان در تلاش بودند به مداخلات خود در ارتش جمهوری اسلامی ادامه دهند. 

ناوبان یکم رابرت انگلمن، ۳۴ ساله، وابسته نیروی دریایی امریکا در سفارت در ۱۴ ژوئن ۱۹۷۹ [۲۴ خرداد ۱۳۵۸]خطاب به فرمانده تجهیزات نیروی دریایی امریکا می‌نویسد: «سه نفر از قسمت‌های مختلف نیروی دریایی در حال حاضر اینجا هستند: فرمانده جری هیگ‌بی (Gerry Higbee) برای F-۱۴ (در قسمت نیروی هوایی امریکا خدمت می‌کند)، فرمانده Donshorer به‌عنوان رئیس قسمت نیروی دریایی و خود من به‌عنوان حمل‌ونقل و لجستیک در نیروی دریایی امریکا. ما در حال حاضر دو هدف داریم اول: برقراری ارتباط با نیروی دریایی جدید [جمهوری]اسلامی که سعی می‌کند تا پس از انقلاب هماهنگ شوند. قصد ما نه‌تنها شناسایی مهره‌های اصلی است، بلکه می‌خواهیم گفت‌و‌گو را با آنها شروع کنیم تا سرانجام این گفت‌و‌گو‌ها منجر به حمایت تدارکاتی برای نیروی دریایی اسلامی شود. هدف دوم آن است که به دفتر کار رؤسای نیروی دریایی دوباره وارد شویم و پرونده‌ها و وسایل انتشارات و ... را که در دوره تخلیه کردن مانده بود، پس بگیریم. پیشرفت ما در این مورد تاکنون خیلی آرام و آهسته انجام شده، ما اغلب رئیس موقت نیروی دریایی [جمهوری]اسلامی ایران را ملاقات می‌کنیم، ولی حتی رئیس آنها هم تاکنون قادر نبوده ما را به‌جای قدیمی خودمان ببرد. نیروی دریایی [جمهوری]اسلامی ایران هنوز یک سازمان ارتشی مشخص ندارد (همین‌طور درباره ارتش و نیروی هوایی تا موقعی که به این صورت عمل شود خیلی کم می‌توان از آنها در جهت تصمیم‌گیری انتظار داشت). این نیرو‌ها هنوز تحت‌تأثیر نفوذ کمیته‌ها هستند و برای هر کار اجرایی عاجز و ضعیفند. سرانجام ماهیت روابط آینده مستشاری (MAAG) نیروی دریایی با نیروی دریایی [جمهوری]اسلامی ایران احتمالاً همان ماهیت یک تدارکات و پشتیبانی خواهد بود. (یعنی مشاور و پیشنهاد قطعات لجستیکی از خودمان است.») 

از سویی سفارت هم متوجه شده بود که در دولت موقت با توجه به غلبه گرایش غرب‌گرایانه، نوعی تمایل به ادامه حضور و نفوذ مستشاران نظامی امریکا وجود دارد. سفارت امریکا، اما مایل بود که ایرانیان متوجه تمایل امریکا برای استمرار کار هیئت مستشاری نشوند، چراکه بیم آن داشت روی رفتار امریکایی‌ها حساسیت به وجود آید و ارتباطات نیرو‌های امریکایی با عناصر ضدانقلاب افشا شود.

در سند شماره ۵۵۸۶ با طبقه‌بندی سری به تاریخ ۳۱ می‌۱۹۷۹ [۱۰ خرداد ۱۳۵۸]به قلم جان استمپل آمده است: «ما از تمایل دولت موقت و نیرو‌های مسلح برای ادامه روابط نظامی مطلع هستیم، ولیکن مشکل به نظر می‌رسد حداقل در حال حاضر و شاید تا زمانی که خمینی نفوذ دارد، دولت موقت بتواند قدرت اجرایی برای منعقد کردن قرارداد‌های نظامی با امریکا را در دید عموم داشته باشد. تحت این شرایط اگر ساخت مستشاری نظامی به‌طور کامل به کار خود ادامه دهد این‌طور وانمود خواهد شد که ما [برای ماندن]التماس می‌کنیم و این به ظن و گمان‌های افرادی که ارتش ما را به‌عنوان حامیان ضدانقلاب می‌بینند کمک می‌کند. از آن‌طرف اگر ما تعداد افراد مستشاری نظامی را به ۶۰ مقام که از طریق امریکا تأمین می‌شوند، برسانیم این اشاره روشنی است که ایرانی‌ها باید یکسری تغییر و تحولاتی انجام دهند. اگر معامله‌ای بین دولت موقت و ارتش انجام شود افراد بیشتری می‌توانند بیایند و اگر اوضاع وخیم‌تر شود، دفتر وابسته دفاعی و مستشاری نظامی تحت فرماندهی یک افسر و یک متخصص درهم ادغام شوند.» 

 

سفارت در آرزوی ارتش وابسته جاسوسی نظامی از ایران

برای امریکا مهم بود که از وضعیت جنگ‌افزار‌های راهبردی امریکایی فعال در ارتش مطلع شود. از جمله این تسلیحات، جنگنده «گرامن اف- ۱۴ تامکت» بود. به‌عنوان نمونه در سندی که سولیوان در ۱۰ آوریل ۱۹۷۹ [۲۱ فروردین ۱۳۵۸]برای کمیته روابط خارجی کنگره تهیه کرده است، این پرسش‌ها مطرح است: «وضعیت وسایل نظامی امریکا و وضعیت نیرو‌های ملی ایران: آیا ما اطلاعاتی در مورد اینکه وسایل حساس امریکایی که در دست غیر دوستان افتاده است داریم، وضعیت اف - ۱۴‌ها و اهمیت آنها چیست، وحدت سه نیرو چگونه است، کنترل پایگاه‌ها و آمادگی ارتش چگونه است؟»

در سند دیگری به تاریخ ۳۰ اوت ۱۹۷۹ [۸ شهریور ۱۳۵۸]آمده است: «[امام]خمینی حاکمیت خود را در چند هفته گذشته به‌طور باز اعمال کرده، برای مثال ترمیم شورای انقلاب و کابینه. پنج وزیر را در شورای انقلاب گماشت و چند مذهبی را در پست‌های بعد از معاونت در وزارتخانه‌ها نصب نمود. ظاهراً وجود چند وزیر در شورای انقلاب، در کار این شورا تأثیری نداشته و معاونین جدید در وزارتخانه‌ها به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای در کار‌ها نفوذ دارند. آیت‌الله خامنه‌ای معاون وزارت دفاع به‌طور خیلی نزدیک در امر مشورت درباره آینده هواپیما‌های جنگی اف - ۱۴ می‌باشد.»

لینگن هم در ۲۰ اوت ۱۹۷۹ [۲۹ مرداد ۱۳۵۸]به وزارت امور خارجه به «مسئله تحویل قطعات یدکی و روابط برقرار کردن با ارتشی‌هایی که تمایلات امریکایی شدید دارند» اشاره می‌کند.

بااین‌حال کار جاسوسی ایستگاه سیا در تهران و وابستگان نظامی ارتش امریکا در سفارت چندان هم ساده جلو نمی‌رفت. سفارت در ۲۵ ژوئیه ۱۹۷۹ [۳ مرداد ۱۳۵۸]به وزارت امور خارجه در واشینگتن چنین گزارش می‌کند: «ما با توانی که هم‌اکنون در بازدید و جمع‌آوری اطلاعات از پایگاه‌ها داریم، به‌خصوص به خاطر از دست دادن رابطه‌های نامحدود مستشاری، قدرت اطلاعاتی ما به‌شدت لطمه دیده است.» 

چهار روز بعد در ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹ در سند دیگری توضیح داده شده است: «آزادی رفت‌وآمد و سرکشی به تأسیسات و کارکنان نیروی هوایی جمهوری اسلامی، به‌طور خیلی فجیعی محدود شده است و شک هست که امریکایی‌ها بتوانند از پایگاه‌ها دیدن کنند. به‌جز پایگاه مهرآباد و دوشان‌تپه که تا قبل از ماه مه ۱۹۸۰ می‌توانند مورد بازدید قرار گیرند. بیشتر اطلاعات که لازم است، بستگی به این دارد که مستشاران نظامی چگونه بتوانند روابط خود را با نیروی هوایی جمهوری اسلامی برقرار کنند.» 

و در سند دیگری به تاریخ ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۹ [۲۴ تیر ۱۳۵۸]آمده است: «اگرچه رابطه با وابسته (Prc) ایجاد شده است، اما تجربه تا این تاریخ نشان داده است که در بهتر شدن جمع‌آوری اطلاعات ما هیچ تغییری نکرده است.»

تلاش برای وابسته ماندن ارتش

یکی از علاقه‌مندی‌های اطلاعاتی معمول در ارتش جمهوری اسلامی، در مورد آمادگی مهندسین و همافران ایرانی ارتش برای انجام عملیات تعمیرات و نگهداری تجهیزات و جنگ‌افزار‌ها بود. این موضوعات ازآن‌رو مهم بود که نشان می‌داد تا چه حد ارتش ایران مستقل از امریکا و غرب می‌تواند روی پای خود بایستد. 

در یکی از گزارش‌های خیلی محرمانه سفارت امریکا مربوط به ۷ اوت ۱۹۷۹ [۱۶ مرداد ۱۳۵۸]چنین می‌خوانیم: «خاکسار گزارش داد که تعمیر و نگهداری تانک عادی چیفتن فعلاً در حال اجراشدن است. او گفت هنگامی که او و سایر افسران شروع به انجام کار کنند، مردانی که مشمول هستند، بنابراین ملحق می‌شوند. ولی فقط دستور انجام کار کافی نیست. او مدعی بود که پیاده و سوار کردن موتور عادی که آنها انجام داده‌اند، فقط پنج روز وقت گرفته است. با پیش‌بینی قبلی حتی با مشاوران انگلیسی بیست روز وقت گرفته است.» 

با توجه به آنکه عمده تجهیزات فعال در ارتش از کشور‌های غربی و به‌ویژه امریکا خریداری شده بود، امید زیادی در امریکایی‌ها وجود داشت تا بتوانند به بهانه تأمین قطعات یدکی یا تعمیرات نفوذ خود را در ارتش حفظ کرده و ارتش جمهوری اسلامی را در وابستگی به صنایع امریکا نگاه دارند. در سندی به تاریخ ۲۰ اوت ۱۹۷۹ [۲۹ مرداد ۱۳۵۸]خطاب به وزیر امور خارجه امریکا چنین آمده است: «در زمینه تدارکات نظامی اکنون در موقعیتی هستیم که به صورت‌هایی عمل کنیم تا سوءظن‌های دولت موقت ایران در این مورد که ما حمل لوازم یدکی را به دلایل سیاسی معوق نگاه داشته‌ایم، رد کند. از همه مهم‌تر ما می‌توانیم از چیزی که یک وابستگی لوازم‌یدکی نظامی کاهش‌یافته ولی هنوز اساسی و به ما خواهد بود برای منافع خودمان و به صورتی فعالانه‌تر از آنکه تاکنون انجام داده‌ایم استفاده کنیم. از آن جمله تجربه بنای یک ارتباط با دستگاه ارتشی که قویاً غربی و به‌طور واقعی در دیدگاه سیاسی‌اش میانه‌روتر باقی می‌ماند.» 

واشینگتن نیز به اهمیت همین امر واقف بود. هنری پرشت، مدیر میز ایران در وزارت امور خارجه، در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۹ [۲۱ مهر ۱۳۵۸]توصیه می‌کند باید با تعامل کشور‌های غربی، به‌گونه‌ای عمل شود که ایران تنها به خرید نظامی از کشور‌های دوست امریکا متمایل بماند: «ایرانیان به ما گفته‌اند، سیاست آنان این است که به پشتیبانی از تجهیزات نظامی از مبدأ ایالات‌متحده تنوع بخشند. ما پاسخ داده‌ایم که از لحاظ اصولی ایرادی دراین‌باره از جانب ما نخواهد بود مشروط بر اینکه ترتیباتی که با اروپایی‌ها داده می‌شود، در چارچوب قوانین و مقررات و سیاست‌های ما باشد. (ما فقط برای آنچه که خودمان فراهم خواهیم کرد پروانه خواهیم داد.) ما همچنین مشکلات عملی را که ممکن است به وجود آید خاطرنشان ساخته‌ایم. درحالی‌که درباره تنوع بخشیدن به پشتیبانی موانع واقعی وجود دارد ما امیدواریم که متفقین با ما هم‌عقیده باشند که همه ما باید آنچه از دستمان برمی‌آید، برای تقویت نظامیان ایران که در آینده ممکن است یک گروه کلیدی باشند، بکوشیم. ما میل داریم با متفقین قبل از این تحولات تماس نزدیکی داشته باشیم تا تأمین کنیم که نظامیان ایران پشتیبانی لازم را دریافت کنند.» 

یکی از نگرانی‌های دیگر امریکا تقویت گرایش ضدامریکایی در ارتش ایران بود: «در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، درصورتی‌که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به‌احتمال‌زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت می‌باشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضدامریکایی خواهد بود.» 

در توصیه‌ای از طرف هارولد ساندرز به نیوسام معاون وزیر امور خارجه امریکا در ۱۴ شهریور ۵۸ آمده است: «چگونه روابط نظامیان را توسعه دهیم؟ ایرانی‌ها در مورد سپرده مالی‌شان در مقابل فروش‌های نظامی سوءظن دارند. آنها به قطعات یدکی و حفاظت فنی نیازمندند؛ ولی برای مسائل سیاسی می‌ترسند که از ما تقاضا کنند. ما می‌خواهیم مسئولانه بر روی مسائل نظامی کار کنیم تا اینکه بازرگان را قدرت دهیم و مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی در ارتش داریم که ممکن است در معضلات سیاسی مملکت راهگشا باشند. برای در اختیار گذاشتن قطعات حساس به آنها مطالعه کنید و آماده باشید که قطعاتی که در سطح پایین هستند در اختیار آنها قرار دهیم. آماده برای تحویل قطعات یدکی دستگاه‌های قبلی که ارزش‌شان از ۵ میلیون دلار کمتر است باشید و اگر ایران مایل بود قطعات یدکی را از مجاری دیگری تأمین کند اجازه دهید که از کشور‌های دوست و پیشرفته جهان سوم مثل ایتالیا قطعات یدکی بالگرد را تأمین کنند.» 

در ادامه همین سند آمده است: «با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن‌دار ایران در مورد سپرده‌های فروش‌های نظامی در امریکا، ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش ایران دوستانی خواهیم داشت که می‌توانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.» 

بااین‌حال تجربه نشان داد که ارتش جمهوری اسلامی با اتکا به ظرفیت‌های مهندسان و افسران فنی خود و ایجاد جهاد خودکفایی، امکان عبور از وابستگی به صنایع نظامی امریکا و غرب را دارد. 

ادامه دارد... 

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار