جوان آنلاین: از جمله فسادهای چشمگیر رژیم پهلوی، قاچاق مواد مخدر در سراسر جهان بوده است، به طوریکه سران این رژیم از چهرههای درجه یک مافیای بینالمللی مواد مخدر در جهان شناخته میشدند. بعد از قاچاق اسلحه بزرگترین و سودآورترین تجارت روی زمین، تجارت مواد مخدر است. یکی از مسائل حیرتانگیز برای مردم ایران در دوره پهلوی، دخالتهای دربار پهلوی دوم در امور مربوط به مواد مخدر و قاچاق بود. چنانکه برملا شدن فعالیتهای باند اشرف در این زمینه، برای رژیم رسوایی بینالمللی به همراه داشت. مقال پی آمده به معرفی رؤسای این باند و فعالیتهای آن پرداخته است. این دست روشنگریها از این جهت اهمیت مضاعف مییابد که جریان رسانههای امریکایی- صهیونی درصدد تطهیر کارنامه سلسله پهلوی است و در این راستا به فعالیتی گسترده دست زده است. امید آنکه تاریخپژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
اشرف پهلوی، مافیای قاچاق مواد مخدر
اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه همراه هوشنگ دولو، حسن قریشی و فیلیکس آقایان از گردانندگان باند مواد مخدر در ایران، اروپا و امریکا بودند. به موجب شواهد و مدارک دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل متحد، در اوایل دهه ۱۹۶۰م، خاندان پهلوی فعالیتهای مربوط به قاچاق مواد مخدر را در ابعاد وسیع به همراه سرمایهگذاریهای چند میلیون دلاری به انجام میرسانند و اکثر اعضای خاندان پهلوی به نحوی در امر مصرف یا قاچاق مواد مخدر دخیل بودند. (۱) این در حالی بود که هر از چندگاه دستگاههای تبلیغاتی پهلوی با تبلیغات گسترده و کنفرانسهای فراوان علیه قاچاق مواد مخدر و دستگیری عدهای قاچاقچی خرده پا، ژست مبارزه با مواد مخدر را به خود میگرفتند، اما در عمل خود از بزرگان قاچاق مواد مخدر بودند! فعالیت اشرف پهلوی در قاچاق مواد مخدر و عضویت او در باندهای بینالمللی و مافیایی مواد افیونی، یکی از مباحث جنجالی راجع به این عضو پرحاشیه خاندان سلطنت بود. این زن که حسین فردوست او را فاسدترین زن جهان معرفی کرده است، به کمک جایگاه خانوادگی و نفوذش بر شاه به انجام اعمال غیرقانونی پرداخته و به تدریج به عضویت باندهای بینالمللی قاچاق هروئین درآمد. نام او از سال ۱۳۳۷ ش به بعد، در امور مربوط به قاچاق تریاک و هروئین برده شد. ساواک در ۲۶ بهمن ۱۳۳۷، در گزارشی به نقل از مجله «تایم» آورده است: «در محافل مطلع مطبوعاتی تهران شایع است که شمارههای اخیر مجله تایم که به ایران ارسال شده، تماماً از طرف سازمان اطلاعات و امنیت کشور سانسور و دو صفحه وسط آن بریده شده است. گفته میشود مندرجات این دو صفحه که از سوی یک مخبر امریکایی تهیه شده بود، مربوط به قاچاق مواد مخدر و باند قاچاقچیان هروئین و کوکائین در ایران بوده و والاحضرت اشرف پهلوی و اعلیحضرت همایون شاهنشاه و علیاحضرت ملکه مادر به ترتیب از گردانندگان باند فروشندگان مواد مذکور در خاورمیانه و ایران معرفی شدهاند. در این مجله ذکر شده، والاحضرت اشرف پهلوی به علت شناخته شدن در مسافرتهایی که برای حمل مواد مخدر مینمایند، از طرف پلیس کشورهای اروپایی تحت نظر میباشد. کما اینکه والاحضرت اصولاً حق ورود به خاک فرانسه را ندارد، زیرا در هر مسافرتی که معظم له مینمایند، با استفاده از مصونیت خاندان سلطنتی، مبادرت به حمل مقادیر زیادی مواد افیونی و هروئین به خاورمیانه مینمایند و حتی والاحضرت فاطمه پهلوی که دارای شوهر امریکایی هستند، در امریکا تحت مراقبت میباشد....» (۲) اشرف از یکسو در داخل ایران و به کمک قدرتش به تاخت و تاز در ترانزیت مواد مخدر از مرزهای شرقی به غرب و از سوی دیگر با استفاده از مصونیت دیپلماتیکی که داشت، به حمل و نقل مواد مخدر به خارج اشتغال میورزید. ماجرای فرودگاه کوانترن، یکی از این موارد است. بر اساس مستندات موجود، در نوامبر ۱۹۶۱ در فرودگاه کوانترن، چمدانهای اشرف مورد تجسس مأموران بازرسی فرودگاه قرار گرفته و مقدار زیادی هروئین در آنها کشف میگردد، اما مأموران فرودگاه وی را به خاطر مصونیت دیپلماتیک آزاد میکنند! (۳)
فضاحتی که اقدامات اشرف به خاطر قاچاق مواد مخدر برای رژیم پهلوی ایجاد کرد، منجر به عصبانیت شاه شد. ساواک از زبان یکی از بانوان نزدیک به اشرف در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۸، در خصوص مشاجره شاه و اشرف سر این موضوع گزارش داده است: «یکی از بانوان نزدیک به والاحضرت اشرف پهلوی اظهار داشته است چندی قبل از مسافرت شاهنشاه به شیراز، بین معظم له و والاحضرت اشرف پهلوی در مورد مداخله والاحضرت در امر قاچاق مواد مخدر، گفتوگو و مجادله میشود و اعلیحضرت همایون شاهنشاه که همیشه نسبت به والاحضرت اشرف احترام خاصی قائل بودهاند، در مورد شرکت معظم لها در قاچاق مواد مخدر و شرکت در مقاطعهکاری شرکت آسفالت راه، با عصبانیت تذکراتی میدهند و حتی در پاسخ والاحضرت که با تندی در حضور برادر تاجدار خود صحبت میکرده، فرمودهاند در صورت تکرار دستور خواهند داد جلوگیری شود و روی همین اصل از روز مذکور تاکنون بین شاهنشاه و والاحضرت اشرف پهلوی کدورت ایجاد شده و در حال قهر میباشد... گوینده افزوده علت عصبانیت شاهنشاه گزارشی بوده که از طرف پلیس بینالمللی در مورد شرکت والاحضرت در امر قاچاق مواد مخدره به تهران مخابره شده است...» (۴) به نوشته حسین فردوست (رئیس دفتر ویژه اطلاعات)، شاه هم توان جلوگیری از این اقدامات اشرف را نداشت: «اشرف قاچاقچی بینالمللی بود. به طور مسجل عضو مافیای امریکاست و او به هرجا که میرفت، در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی هم جرئت نمیکرد آن را بازرسی کند. این مسئله از سوی بعضی مأموران به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری میکند. محمدرضا دستور داد به او بگویید این کار را نکند، همین! چه کسی بگوید، من؟ موقعی که خود محمدرضا نمیتوانست یا نمیخواست جلوی اشرف را بگیرد، من که بودم و چگونه میتوانستم؟ به هر حال مسئله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا به تدریج علنی و به افتضاح کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. مهمترین این افتضاحات حادثهای بود که در نیس فرانسه برای او رخ داد...» (۵) شاه پس از انتشار اخبار مربوط به قاچاق مواد مخدر از سوی اشرف پهلوی در جراید اروپا برای مسکوت گذاردن و رفع و رجوع آن مبالغ هنگفتی رشوه به مقامات سوئیس پرداخت کرد. روزنامه «تریبون دوژنو» در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۵۱، در این زمینه مینویسد: «همه چیز دال بر این است که شاه ایران که قرار است برای افتتاح مجمع عمومی سازمان بینالمللی کار به ژنو بیاید، علاقهمند است این جریان با سرعت ممکن خاتمه پذیرد...» (۶) و مجله امریکایی «ساگا» در نوامبر ۱۹۷۳/ آبان ۱۳۵۳، پس از شرح ماجرای دستگیری اشرف پهلوی در نوامبر ۱۹۶۱ در فرودگاه ژنو، در حالی که چمدانهای او با کیسههای پلاستیک مملو از هروئین انباشته بود، نوشت: «فقط مداخله مقامات عالیرتبه سوئیس که به قول ساگا، ذخایر ارزی دربار شاه در بانکهای سوئیس آنان را مجذوب کرده، سبب آزادی اشرف شد....» همین نشریه مدعی شد: «قاچاقچیان مواد مخدر و درباریان ایران بیش از ۵ میلیارد دلار در بانکهای سوئیس ذخیره دارند و سفرهای مکرر شاه به سنت موریس، علاوه بر عیاشی و زدوبندهای مالی و اقتصادی، برای رسیدگی به حسابهای بانکی او انجام میشود...» (۷)
امیرهوشنگ دولو، سلطان خاویار و تریاک!
در کنار اشرف پهلوی، چند تن دیگر در زمره مافیای قاچاق مواد مخدر در ایران بودند که یکی از آنها امیرهوشنگ دولو بود. به گواه اسناد و خاطرات، دولو در زمینه قاچاق مواد مخدر فعالیت داشت و تجارت تریاک و هروئین ایران در انحصار او و اشرف پهلوی قرار داشت! ساواک در گزارشی به سال ۱۳۵۱، دولو را چنین معرفی میکند: «عیاش، بیبندوبار و مشکوک به داشتن اعتیاد به تریاک و متهم به دخالت در قاچاق مواد مخدر» است. (۸) به گفته فردوست، امیرهوشنگ دولو «تریاکی شدیدی بود» و یکی از اصلیترین شریانهای قاچاق مواد مخدر در ایران بود و در این مسیر، از مساعدتهای دربار و شخص شاه نیز بهرهها میبرد و گاه سر بساط تریاک میکوشید تا شاه را نیز همپیاله خود سازد! چنانکه از اسناد و روایتها برداشت میشود، شخص محمدرضا پهلوی میکوشید تا مسیر امیرهوشنگ دولو در قاچاق مواد مخدر را هموار کند و همین موضوع در اواخر سال ۱۳۵۰، رسوایی بزرگی در عرصه بینالملل برای شاه به ارمغان آورد. در آن سال، امیر هوشنگ دولو پس از تحویل یک محموله قاچاق به حسین قریشی بازرگان ایرانی مقیم سوئیس از سوی پلیس زوریخ دستگیر شد. درست در همان موقع، شاه و همسرش فرح دیبا در سنتموریس بودند. شاه بلافاصله خود را به ژنو رساند و به جای آنکه بگذارد دادگاههای سوئیس از طرق قانونی به اتهامات وارده علیه او رسیدگی کنند، او را به وسیله هواپیمای مخصوص سلطنتی از سوئیس فراری داد! دولو، نه در ایران و نه در سوئیس، کیفری ندید. مبالغ هنگفتی از ثروت تازه بهدستآمده نفت ایران، صرف مخارج قانونی و غیرقانونی دفاع از او شد. (۹) با این همه حادثه سوئیس، در مطبوعات غرب انعکاس وسیعی یافت و تا مدتها نقش دربار پهلوی در قاچاق بینالمللی مواد مخدر افشا میشد. مجله آلمانی اشپیگل نیز در شماره ۱۳ مارس ۱۹۷۲ (۲۳ اسفند ۵۰)، در مقالهای با عنوان «تحت حمایت شاهنشاه» در باره این رسوایی دربار ایران نوشت: «چنانچه شاهنشاه ایران مایل نباشند، دادگاههای سوئیس امکان کشف حقایقی را درباره دخالت هوشنگ دولو در قاچاق مواد مخدر نخواهد داشت، زیرا این پرنس که عضو دربار شاهنشاهی و از معتمدان شاهنشاه است، از مصونیت سیاسی استفاده میکند!...» به نوشته این مجله، چند نفر از قضات دادگستری و مسئولان قضایی در سوئیس خواستار سلب مصونیت سیاسی از دولو شده بودند، ولی شاهنشاه ایران فرمودند، پاسخ ایشان از طریق سیاسی اعلام خواهد شد. این مقاله در ادامه با اشاره به نقش دربار پهلوی در کشت و قاچاق مواد مخدر نوشت: «ایران از طرفی قاچاقچیان مواد مخدر را تعقیب میکند و از طرف دیگر قانون منع خشخاش را لغو مینماید، زیرا ۱۲ هزار هکتار از کشتزارهای خشخاش ایران به خانواده سلطنتی تعلق دارد و این ظن که دیپلماتهای ایرانی برای تأمین ارز شاهنشاه خود، هروئین و تریاک قاچاق میکنند، تازگی ندارد...» (۱۰) هفتهنامه ایتالیایی اسپرسو نیز در آوریل ۱۹۷۳ (فروردین ۵۲)، ضمن بازخوانی ماجرای رسوایی دولو در سوئیس در مقالهای با عنوان «اعتراف میکنم معتاد هستم، ولی زندهباد شاهنشاه» نوشت: «سرمایهگذاری ایران در زوریخ و ژنو و مقادیر قابل ملاحظه اندوختههای بانکی، علاقه شخصی شاه به سوئیس که در آن کشور تحصیل کرده و مهمتر از همه ۹۰ میلیون فرانکی که ایران هرساله برای خرید سلاح به صنایع دولت فدرال میپردازد، وزنهای محسوب میشود و همین امر باعث شده که اقدام دولت ایران مبنی بر اعزام یک مقام عالیرتبه جهت مشایعت یک قاچاقچی مواد مخدر تا پای پلکان هواپیما، مورد اغماض قرار گیرد.» (۱۱)
مینو صمیمی از کارگزاران رژیم پهلوی که در آن برهه در سوئیس حضور داشت، در آنباره مینویسد: «این ماجرا باعث شد مقالات متعددی، چه غضبآلود و چه مضحک، علیه شاه و ایران انتشار یابد. به طور مثال یکی از روزنامههای سوئیس، کاریکاتوری به چاپ رساند که نشان میداد رئیس تشریفات وزارت خارجه سوئیس، کت گشادی با آستینهای دراز پوشیده و در حالی که شاه و شاهزاده دولو را درون آستینهای خود مخفی کرده، دارد آنها را به سمت هواپیمای اختصاصی شاه میبرد تا از سوئیس خارج شوند...» (۱۲)
از ریاست فدراسیون کوهنوردی تا عضویت در باند قاچاق مواد مخدر
طبق اسناد ساواک، فیلیکس آقایان از مهرههای انگلیس در ایران بود که تحت حمایت آنها مدارج ترقی را طی کرد. در ۱۴ اسفند ۱۳۲۰ ش، آرتور نوئل کامبرباخ (دبیر دوم بازرگانی سفارت تهران) در نامهای به علی امینی (وزیر دارایی وقت)، خواستار حمایت از آقایان برای تهیه ۷۰ تن سرب جهت فروش به پالایشگاه نفت در طرابلس شد. در ۱۳۳۸ ش، آقایان به بهانه نوشتن کتاب با موضوع نفت، اسناد و اطلاعات نفتی ایران را جمعآوری کرد و در اختیار انگلیسیها قرار داد! (۱۳) آقایان مورد اعتماد و جزو حلقه اطرافیان شاه و اشرف پهلوی بود؛ حلقهای که در اسناد سفارت امریکا، صاحب بیشترین نفوذ بر وی بود (۱۴) و از این طریق توانست نفوذ سیاسی خانواده خود را حفظ نماید و افزایش دهد. به گفته حسین فردوست (رئیس دفتر ویژه اطلاعات)، وی یکی از دوستان محمدرضا و همبازی قمار او بود. (۱۵) او و همسرش خیرالنساء (نینو) اسدبهادر، از دستاندرکاران برپایی مجالس بزم دربار بودند. (۱۶) نزدیکی آقایان به شاه و دربار پهلوی، برای وی امکان انعقاد قراردادهایی با دولت را بهوجود آورد که با سود سرشاری همراه بود و در نتیجه او به یکی از بازرگانان بزرگ ایران تبدیل شد. او سالهای متمادی با حمایت وزارت بازرگانی، طرف قرارداد فرانسویان در تجارت شکر و بازاردار آن بود. (۱۷)
فیلیکس آقایان با اجیر کردن گروهی، سازمانی مخفی تشکیل داد و به باجگیری از کابارههای تهران، خرمشهر و آبادان پرداخت! پس از چندی، دامنه فعالیتهای پرسود وی و برادرش شاهین آقایان شامل تجارتهای غیرقانونی و قاچاق نیز شد. همانگونه که پیشتر اشارت رفت، او همراه هوشنگ دولو، حسن قریشی و اشرف پهلوی، از گردانندگان باند مواد مخدر در ایران، اروپا و امریکا بود و پس از چندی در قاچاق مواد مخدر از اشرف پهلوی نیز پیشی گرفت! شاهین (برادر کوچکترش)، توزیع مواد مخدر در امریکای جنوبی و مرکزی را در دست داشت. (۱۸) محمودرضا پهلوی (برادر ناتنی شاه) که خود از قاچاقچیان مواد مخدر بود (۱۹) در مجله امریکایی ساگا افشا کرد این باند به دستور آقایان، ۶/۱۸ تن تریاک کشفشده در سال ۱۳۴۸ ش از سوی مأموران ژاندارمری را به فروش رسانده است. (۲۰) نفوذ آقایان و جایگاهش در مافیا تا جایی بود که بعد از افشاگری محمودرضا پهلوی دستور داد او را در یک کاباره در تهران به شدت کتک زدند! به گفته حسین فردوست، وی با نفوذ در سازمان سیا و اف بی آی توانسته بود به بالاترین رده در تشکیلات مافیای امریکا دست یابد. (۲۱)
کلام آخر
در حالیکه قاچاق مواد مخدر و اعتیاد مردم در حکومت پهلوی گسترش مییافت و اثرات زیانباری را برای جامعه به بار میآورد، اطرافیان زیادی اطراف شاه بودند که اکثراً در مصرف و قاچاق مواد مخدر فعالیت میکردند. افرادی نظیر اشرف پهلوی، فیلیکس آقایان، امیرهوشنگ دولو و حسن قریشی از مافیای بینالمللی قاچاق مواد مخدر بودند که اخبار رسوایی آنها در این زمینه مدتها نقل مطبوعات غربی بود و سران رژیم برای پردهپوشی بر این اقدامات و به جای دستگیری و محاکمه آنها دهها قاچاقچی خرده پا را اعدام و تعدادی را حبس میکردند!
منابع:
۱- محمد پیرانی، زندگی خصوصی محمدرضاشاه، نشر بهآفرین، ۱۳۸۳، ص ۲۱۱.
۲- زنان دربار به روایت اسناد ساواک، اشرف پهلوی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال ۱۳۸۱، ص ۳۵.
۳- خاطرات حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اطلاعات، ۱۳۶۹، ص ۴۶۲.
۴- زنان دربار به روایت اسناد ساواک، اشرف پهلوی، ص ۳۷.
۵- خاطرات حسین فردوست، ص ۲۳۷.
۶- پهلویها، خاندان پهلوی به روایت اسناد، جلد دوم، فرزندان رضاشاه، به کوشش: جلال فرهمند و مختار حدیدی، ص ۲۷۶.
۷- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ ۲۷، ۱۳۷۸ ص ۴۶۲.
۸- همان.
۹- عرفان قانعیفرد، در دامگه حادثه، شرکت کتاب، ۱۳۹۰ ش، ص ۵۵۸.
۱۰- عبدالله شهبازی، همان، ص ۴۶۳،
۱۱- همان، ص ۴۶۴.
۱۲- مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۸ ش، ص ۱۱۸.
۱۳- بهناز زرینکلک، اسنادی از روابط ایران و انگلیس (۱۳۲۵- ۱۳۲۰)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲، ص ۶۷؛ دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج یک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۲، ص ۳۱.
۱۴- اسناد لانه جاسوسی، ج یک، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص ۲۴۷، ۲۴۸.
۱۵- خاطرات حسین فردوست، ج یک، ص ۲۶۳.
۱۶- ا- ر- حمید، مفاسد و جنایات خاندان پهلوی، بیجا، بینا، بیتا، ص ۳۶.
۱۷- عبدالله شهبازی، همان، ص ۱۹۴.
۱۸- خاطرات حسین فردوست، ج یک، صص ۲۶۲، ۲۶۳.
۱۹- فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه ح. ا. مهران، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۵ صص ۹۴، ۹۵.
۲۰- عبدالله شهبازی، همان، صص ۴۶۲، ۴۶۳.
۲۱- خاطرات حسین فردوست، ج یک، صص ۲۶۲، ۲۶۳.