كبري آسوپار
برخلاف آنچه از مفهوم «آتش به اختيار» دانسته ميشود كه دادن آزادي عمل به مخاطبان چنين دستوري است، نوع مواجهه موافق و مخالف با آن به نحوي پيش ميرود كه عملاً به محدوديت بيشتر جريان مؤمن و حزباللهي كشور براي انجام كوچكترين فعاليتي منجر ميشود. اين تلاش براي ايجاد نتيجه وارونه از «آتش به اختيار» از سوي مخالفان طبيعي است؛ اما اشتباه آنجاست كه خود مخاطبان «آتش به اختيار» هم بي آنكه متوجه باشند، نتيجه مواضع و اقداماتشان لوث كردن اين مفهوم و بعد بستن دست خودشان است. چگونه؟ شرح ميدهيم.
وقتي رهبري از «آتش به اختيار» گفتند، جريان اصلاحطلب بي آنكه چرايياش روشن باشد، احساس خطر كرد و همين شد كه شروع به تخطئه كردند. مفهوم آنچه رهبري گفته بودند، روشن بود و با بيان جملات رهبري راهي براي تحريف و تخطئه باقي نميماند؛ براي همين هم مخالفان كوشيدند با معرفي مصداقهاي دروغين براي «آتش به اختيار» اصل مفهوم را زير سؤال برند؛ از برهم زدن سخنرانيها گفتند؛ از قتلهاي زنجيرهاي؛ از حمله به سفارت عربستان و ... همه اينها را جلوي چشم مخاطب آوردند تا بگويند چه اتفاقات وحشتناكي با فرمان آتش به اختيار ميتواند روي دهد! پس از اين تخطئه، سراغ آن رفتند تا هر حركت بي ربطي را كه پس از اين سخنان رهبري روي داد، به اين سخنان مرتبط كنند؛ طومار اعتراض به حضور زنان در استاديومهاي مردانه يا شعار عليه حسن روحاني در حاشيه راهپيمايي روز قدس از اين جمله بود و چون طبيعتاً علاقه نداشتند در تقابل با رهبري ديده شوند، آن را نتيجه برداشت غلط مخاطب از «آتش به اختيار» توصيف كردند.
در حالي كه اساساً موضوع آتش به اختيار اعتراض به مسئولان نبود؛ گرچه ناشي از كم كاري مسئولان است. موضوع آتش به اختيار از زمين برداشتن و انجام دادن كارهايي است كه كم كاري و بي مسئوليتي و اشتباهات نهاد مربوط باعث شده بر زمين بماند. اينكه چرا برخي ميكوشند هر كار بيربطي را مصداق آن معرفي كنند، براي اين است تا هم آن را لوث كنند، هم اصل موضوع را با مصداق معرفي كردنهاي نادرست، به عنوان امري غلط جا بيندازند و هم، هر كاري را كه زين پس خلاف ميل خود ديدند، با عبارت «مگر منظور آتش به اختيار اين بود؟!» رد كنند. در حالي كه خيلي از امور از اساس، در قالب آتش به اختيار نيست؛ نه اينكه خلاف نظر رهبري در مورد آتش به اختيار باشد. مثلاً شعرخواني ساده يك مداح را ميگويند نبايد ميخواند و مفهوم آتش به اختيار اين نيست.
در حالي كه اساساً آن شعرخواني را نبايد در قالب آتش به اختيار ارزشيابي كرد تا بگوييم منطبق آن است يا نه؛ مگر تا قبل آتش به اختيار كسي، مداحي انتقادي عليه دولت نداشت؟! موضوع آتش به اختيار كارهايي بسيار بزرگتر از اعتراض به مسئولان يا شعر انتقادي و ... است؛ آتش به اختيار صادر شده تا جبران كمكاريهاي مسئولان باشد و هستههاي جهادي و فكري در سراسر كشور بتوانند اختلال قرارگاههاي مركزي در مسير پيشرفت كشور را با توان خود جبران كنند؛ نه آنكه زين پس نفس كشيدنهاي جريان مؤمن و حزباللهي كشور را هم در قالب آتش به اختيار ارزشيابي كنند و بگويند نه، منظور آتش به اختيار اين نبود كه شما نفس بكشيد! بله؛ مفهوم آتش به اختيار اين نبود، اما مگر قرار است هر قول و فعلي را با آتش به اختيار بسنجيم؟!
اين ايراد البته به جريان مؤمن و انقلابي كشور هم برمي گردد كه پاي هر كاري و هر شعري و هر يادداشت و حتي توئيتي يك آتش به اختيار هم گذاشتند و سطح فرمايش رهبر انقلاب را تا سطح امور كوچك و وظايف ابتدايي خود پايين آوردند. اين امور ساده كه به شكل رايج و متداول تا پيش از اين هم انجام ميشد؛ رهبري كارهاي بزرگتري از ما خواستهاند، چيزي فراتر از آنچه تاكنون انجام ميداديم؛ كلامشان را خرج وظايف كوچكي كه تاكنون انجام ميداديم، نكنيم.