جوان آنلاین: سیدحسین علوی، مشاور، مربی (کوچ Coach)، مدرس و نویسنده در حوزه مهارتهای کسبوکار در گفتوگو با «جوان» به سؤالات ما در زمینه برنامهریزی و اثرات آن در موفقیتهای یک ساله پاسخ داده است. کوچینگ Coaching فرایندی است که یک کوچ (مربی در حوزه کوچینگ) با داشتن مهارت ایجاد یک فضای امن، قابل اعتماد و اطمینان، باعث ایجاد ارتباط با مراجع خود میشود. این مربی و کارشناس در حوزه کوچینگ یک فرمول سهمرحلهای ساده برای موفقیت در برنامهریزی سال جدید به مردم ارائه کرده است که در این گفتوگو آن را میخوانید.
فقط یک عادت
اگر قرار باشد مردم فقط یک عادت کلیدی را برای برنامهریزی موفق سال جدید در زندگی جا بیندازند، به نظر شما آن عادت چیست و چطور میتوانند در ۳۰روز اول سال به آن پایبند بمانند؟
پاسخ به این سؤال میتواند برای هر کسی باتوجهبه جایگاه فعلی متفاوت باشد، اما اگر بخواهم فقط یک عادت را نام ببرم، قطعاً میگویم «عادت به مطالعه و یادگیری» و تأکید دارم روی «یادگیری از راه مطالعه» چراکه بهنظرم عمق دانش افراد از کتابهایی است که مطالعه کردهاند.
ترفند برنامهریزی
چه ترفندی به مردم پیشنهاد میکنید که برنامهریزی آنها روی کاغذ قشنگ باشد، اما در عمل هم جواب بدهد؟
واقعاً ترفندهای هر کسی ممکن است متفاوت باشد. ترفندی که برنامههای قشنگ من را عملی میکند، ممکن است برای دیگری کارایی لازم را نداشته باشد، اما من در اکثر این برنامهریزیها عاملی به نام ارزشها را یا نمیبینم یا خیلی کمرنگ میبینم! پیشنهاد میدهم «بین برنامهریزیها با ارزشها ارتباط برقرار کنند» تا خیلی سریع به نتایج عالی برسند.
مدیریت زمان
اگر کسی بخواهد زمان خود را مثل یک سرمایهگذار حرفهای مدیریت کند، چه سؤالاتی باید هر روز از خودش بپرسد تا مطمئن شود بهترین بازده را از ساعتهای خود میگیرد؟
سؤالات زیادی میتوان مطرح کرد، اما در سه سؤال همه را خلاصه میکنم:
سؤال اول: اولویتهای زندگی من چه چیزهایی هستند و ترتیب آنها چگونه است؟
سؤال دوم: آیا کارهای الان من کمک میکند اولویتهای زندگی من محقق شود یا فقط خودم را سرگرم کردهام؟
سؤال سوم: چه چیزی سبب میشود کارهای فعلی را با سرعت و دقت بیشتری نسبت به گذشته انجام دهم؟
پاسخ به سؤال سوم میتواند شامل یک دانش جدید، یک مهارت جدید، یک ارتباط جدید یا تهیه یک ابزار جدید باشد!
خلاقیت در فرار از تله
به نظر شما بزرگترین تلهای که مردم در برنامهریزی برای سال جدید در آن میافتند چیست و چه راه خلاقانهای برای فرار از این تله پیشنهاد میکنید؟
خیلی سؤال خوبی است! «مهمترین تله در برنامهریزی، انجام درست کارها، بدون در نظر گرفتن درست بودن آن کارهاست!» شاید لازم باشد جمله را دوباره بخوانید و بعد ادامه دهید. انجام درست کارها تلهای است که خیلیها گرفتارش میشوند، به این علت که درست انجام دادن کارها خیلی حس خوبی ایجاد میکند و انسان از درست بودن کار غافل میشود. فرض کنید رانندگی میکنید و رانندگی شما در بهترین حالت ممکن است، سرعت بالا در شرایط ایمن، رعایت همه قوانین مربوط و تمرکز لازم به رانندگی، در واقع همه کارهای یک راننده درجهیک را درست انجام میدهید، اما مسیر درستی را انتخاب نکردهاید، اگر در مسیر رسیدن به یک دره باشید، رانندگی عالی شما سبب نزدیکی به نابودی خواهد شد! راهکارش یک سؤال ساده، اما قدرتمند است: «آخرش که چی؟» «قراره کجا برم؟» یا به عبارتی: «در مسیر اولویتهام هستم یا فقط دارم تلاش میکنم؟»
مدیریت پول
برای مدیریت پول در سال جدید، چطور میشود یک ذهنیت برنده ساخت که هم انگیزه دهد، هم جلوی ولخرجی را بگیرد و هم به رشد مالی کمک کند؟
برای نیازها، خواستهها و پساندازم سه حساب مجزا داشته باشم!
نیازها خود را به ما تحمیل میکنند و باید جدی گرفته شوند چراکه خیلی قابلیت تنظیم شدن ندارند. با این دسته شوخی نکنید، چون به دردسر میافتید. پول آب، برق، گاز، اجاره خونه و حمل و نقل. خواستهها را بعد از نیازهاست که میتوان تنظیم کرد. در واقع اینها هم همان نیازها هستند، اما خیلی حیاتی نیستند! به این موارد هم احترام بگذارید و تا حد ممکن بودجه اختصاص دهید تا به مرور ارتقا پیدا کنند. «حساب پسانداز، این چیزی است که شما را از دیگران متفاوت میکند»، البته نه خود پسانداز بلکه سرمایهگذاری شما از این پسانداز است که تفاوت انسانهای موفق را از بقیه شکل میدهد. میزان موفقیت مالی انسانها در اندازه پسانداز و سرمایهگذاری این پساندازهاست و «بهترین و اولین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری روی خودتان است!»
فرمول موفقیت
اگر قرار باشد یک فرمول سهمرحلهای ساده برای موفقیت در برنامهریزی سال جدید به مردم بدهید، سه مرحله چیست و چرا؟
فرمول سه مرحله ساده من جواب این سه سؤال است. خیلی دقت داشته باشید از «سادگی» صحبت کردیم نه از «آسانی». الزاماً هر کار سادهای آسان نیست و موفقیت از این جمله است. موفقیت کار سادهای است که هزینهاش را باید پرداخت. سؤال اول: الان کجا هستم؟ معمولاً به این سؤال دقت نمیکنیم و سعی داریم فرمول موفقیت دیگران را دنبال کنیم و به همین خاطر نتیجه نمیگیریم! سؤال دوم: کجا میخوام برم؟ این را دقیق و شفاف روشن نمیکنیم (همان سؤال آخرش چی؟) جواب این سؤال خیلی حیاتی و اثرگذار است، چون ما را در مسیر درست قرار میدهد! سؤال سوم: چطور میخوام بروم؟ در مسیر موفقیت اشتباه خیلیها این است که هزینه این موفقیت را در نظر نمیگیرند یا اشتباه تخمین میزنند.
تعادل زمان و انرژی
شما چطور به افراد توصیه میکنید در سال جدید بین مدیریت زمان و مدیریت انرژیشان تعادل پیدا کنند؟ چون گاهی وقتها ساعتها هستند، ولی انگیزه و توان نه!
این سؤال عالی است. بیشترین دلیل نتیجه نگرفتن از راهکارهای مدیریت زمان دقیقاً بیتوجهی به مدیریت انرژی است! باید بدانیم در برنامه مدیریت زمان برای بازیابی انرژی خود چه کارهایی را در نظر گرفتهایم. به این کار مدیریت انرژی میگویند که معمولاً یا اصلاً در نظر گرفته نمیشود یا به علت عدمآگاهی ناقص انجام خواهد شد! به شما قول میدهم اگر در برنامه مدیریت زمان این چهار بعد انرژی را در نظر بگیرید و حواستان به آنها باشد، تعادل لازم برقرار خواهد شد.
بعد اول) انرژی فیزیکی، خواب، خوراک و ورزش: در برنامه زمانی خودم چه کارهایی برای موارد بالا در نظر دارم و آیا اصلاً دارم؟ به این قسمت معمولاً توجه میشود، اما شاید ناقص!
بعد دوم) انرژی احساسی: احساسات مثبت و منفی، کارهای مورد علاقه و دوستیها تأثیر مستقیم در تغییر رفتارهای من دارد و در برنامه مدیریت زمان چه بخشی به اینها اختصاص یافته؟! کدام احساسات منفی روی من تأثیر میگذارد که باید مانعش شوم؟ روزانه کدام کار مورد علاقهام را انجام میدهم و با چه کسانی نشست و برخاست میکنم؟ پاسخ به این سؤالات انرژی احساسی شما را شارژ میکند!
بعد سوم) انرژی فکری: این قسمت به مواردی مربوط میشود که روی فکر شما تأثیر میگذارد. هر کاری که ذهن ما را درگیر میکند باید حذف کنیم و برعکس هر کاری که به فکر ما آرامش میدهد، باید در برنامه خود لحاظ کنیم. بستن پروندههای باز، ترک تصمیمگیریهای بیاهمیت، استراحت بموقع مغز و یادگیری طرزفکر درست میتواند از این جمله باشد.
بعد چهارم) انرژی معنوی: ارزشهای زندگی، رسالت و مأموریت در کار و زندگی، دعا و عبادت و انجام کارهایی بدون انتظار پاداش میتواند از جمله مواردی باشد که بعد معنوی ما را تقویت و روحیه قدرتمندی برای مدیریت زمان در ما ایجاد کنند! اگر زمانی را برای شارژ انرژی معنوی خود صرف نکنیم، حتماً قدرت روحی مناسب برای ادامه مسیر نخواهیم داشت!
شروع طوفانی
اگر یک نفر بخواهد سال جدید را با یک شروع طوفانی برای موفقیت مالی و شخصی آغاز کند، اولین قدمی که باید بردارد، چیست و چطور میتواند آن را به یک عادت پایدار تبدیل کند؟
کاملاً به این بستگی دارد این شخص چه کسی و الان کجا باشد؟! منظورم موقعیت مکانی نیست، منظورم این است در چه موقعیت اجتماعی، فرهنگی و مالی قرار داشته باشد. شروع طوفانی برای من میتواند یک کار معمولی برای یک نفر دیگر باشد، اما اگر قرار است به یک کار اشاره کنم که برای همه در سطح خودشان شروع طوفانی داشته باشد «سرمایهگذاری روی خود برای یادگیری مهارتهای جدید است.»
اهداف چهارگانه
بهنظر شما چطور میشود هدفگذاری برای سال جدید را طوری انجام داد که هم جاهطلبانه، هم دستیافتنی و هم انعطافپذیر برای تغییرات غیرمنتظره زندگی باشد؟
اهداف شش ویژگی دارند که دو مورد به ذات اهداف برمیگردد و چهار مورد دیگر اهداف را ارزشمند میکند که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرد! دو ویژگی ذاتی «کمی بودن و زمانداربودن هدف» است که همه جا از آن صحبت میشود ولی از این چهار مورد کمتر صحبت میشود.
۱. اهداف باید معنا داشته باشند.
۲. اهداف باید چالش داشته باشند.
۳. اهداف باید باعث رشد شوند.
۴. اهداف باید باورپذیر باشند.
کتاب «ارزشها به زبان ساده» را در این زمینه برای شناخت بیشتر این موضوع معرفی میکنم.
تکنیک انگیزشی
برای کسانی که همیشه برنامهریزی میکنند ولی وسط راه جا میزنند، چه تکنیک انگیزشی یا ذهنی پیشنهاد میکنید که مثل یک موتور محرک تا آخر سال همراهشان باشد؟
از نظر من سادهترین و کمهزینهترین کار برای موفقیت این است که «در کنار یک آدم موفق به مسیرمان ادامه دهیم.» تکرار میکنم «ساده بودن به معنی آسان بودن نیست»! پیدا کردن یک آدم موفق که حاضر باشد من در کنارش باشم کار آسانی نیست، اما اگر پیدا کنید بسیار ساده میشود. برای یافتن چنین آدمی لازم نیست خیلی عجله داشته باشید. فعلاً یکی را پیدا کنید که چند مرحله در هر حوزهای که مدنظرتان است از شما جلوتر باشد! کسی که هر روز او را ببینید یا به او دسترسی داشته باشید، او هم حضور شما را بپذیرد و دائماً مثل این آدمهای موفق زندگی خود را ارتقا دهید. شاید در بهترین حالت اگر بتوانید برای خودتان سرمایهگذاری کنید و از مشاوره یک کوچ منتور که میتواند مسیر موفقیت شما را بینهایت کوتاه کند، بهره ببرید و در کنارش با انگیزه بیشتر در این مسیر پیش روید.
۴ ویژگی کیفی اهداف
چطور میشود با تکنیک هدفگذاری، هم به هدفهای بزرگ و بلندمدت رسید، هم در مسیر از هدفهای کوچک و سریع لذت برد؟ چه شیوهای برای تعادل بین این دو پیشنهاد میکنید؟
چهار ویژگی کیفی را در اهداف خود در نظر بگیرید. قطعاً این موارد محقق میشود:
۱. معنا داشتن اهداف کمک میکند دلسرد نشوید!
۲. چالشی بودن اهداف کمک میکند دستبهکار شوید!
۳. باعث رشد بودن هدف سبب میشود از پیشرفت خودتان احساس ارزشمندی پیدا کنید!
۴. باورپذیربودن هدف سبب میشود اهدافی را انتخاب کنید که ناامید نشوید!