یک تصمیم، یک امضا و سپس یک تغییر ناگهانی؛ این روندی است که دانشآموزان پایه یازدهم در آستانه امتحانات نهایی با آن مواجه هستند!
1/5 ماه پیش، شورایعالی آموزشوپرورش تصمیم گرفت تعداد دروس امتحان نهایی پایه یازدهم را به شش درس کاهش دهد؛ تصمیمی که به امضای رئیسجمهور رسید و تصور میشد پایانی بر بلاتکلیفی دانشآموزان باشد. برای هزاران دانشآموز که شبها را با اضطراب آزمونهای نهایی سپری میکنند، این تصمیم یک روزنه امید بود؛ فرصتی برای تمرکز بهتر بر دروس، برنامهریزی هدفمند و کاهش فشار روانی، اما ناگهان، شورایعالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد که از سال آینده همه دروس پایه یازدهم نهایی است.
همه چیز دوباره تغییر کرد. امید جای خود را به حیرت و نگرانی داد. دانشآموزان پایه یازدهم در میان دنیایی از تغییرات لحظهای، بیخبری و سیاستهای متناقض گرفتار شدند. نماینده مدیران و معلمان مدارس کشور در شورایعالی آموزشوپرورش در این رابطه توضیح دادهاست: «در روزهای اخیر، به شکلی ناگهانی و بدون هیچگونه مقدمه یا اطلاعرسانی رسمی، برخی خبرگزاریها و نمایندگان مجلس از لغو این مصوبه سخن گفتند. این تغییر موضع که با تصمیم مجدد شورایعالی انقلاب فرهنگی اعلام شد، بار دیگر نظام آموزشی کشور را در معرض بیاعتمادی عمومی قرار داد؛ تصمیمی که یکبار به شورایعالی آموزشوپرورش تفویض شده بود، مجدداً توسط همان مرجع نقض شد. سؤال جدی اینجاست که اگر تفویض اختیار قرار نبود الزامآور و نهایی باشد، چرا اساساً انجام شد؟» این دقیقاً همان نقطهای است که نشان میدهد تصمیمگیریهای آموزشی نباید بر اساس تغییرات لحظهای و فشارهای بیرونی انجام شود.
اکنون دانشآموزان، معلمان و مدیران مدارس نمیدانند باید بر اساس کدام برنامهریزی پیش بروند، چراکه بیثباتیها، همه آنها را سردرگم کردهاست. متأسفانه این تغییرات یکباره، نهتنها دانشآموزان را دچار استرس کرده، بلکه ماهیت تأثیر نمرات امتحان نهایی در کنکور را نیز تحتالشعاع قرار دادهاست. بدون شک یکی از مهمترین اهداف تأثیر نمرات امتحان نهایی در کنکور، ایجاد عدالت آموزشی و کاهش فشار آزمونهای تستی بود، اما امروز، با تصمیمات متناقض، این هدف به حاشیه رانده شدهاست.
این تغییر ناگهانی، برخی از دانشآموزان را در برزخی از انتخابهای سخت قرار دادهاست. آنها که تا پیش از این سراغ تمرین تستزنی رفته بودند، حالا یکباره فهمیدند که باید خودشان را آماده پاسخگویی به سؤالات تشریحی کنند. این یعنی تمام برنامههای قبلی، تمام شیوههای مطالعه، تمام روشهایی که ماهها روی آن تمرکز کرده بودند، باید در کمتر از ۴۰ روز تغییر کند!
تصور کنید دانشآموزی که شبهای بیخوابی را پشت سر گذاشته، کتابهای تستی را ورق زده، نکات کلیدی را حفظ کرده، حالا باید روش مطالعه خود را کاملاً تغییر دهد. این نهتنها فشار روانی مضاعف ایجاد میکند، بلکه باعث کاهش اعتماد به نفس و انگیزه تحصیلی دانشآموزان میشود.
حال سؤال اساسی اینجاست؛ آیا این روند تصمیمگیری، واقعاً به عدالت آموزشی کمک میکند، یا صرفاً بیاعتمادی را افزایش میدهد؟ دانشآموزان نباید قربانی تغییرات دقیقهای شوند. نظام آموزشی باید بر پایه برنامهریزی بلندمدت و تصمیمات پایدار شکل بگیرد، نه سیاستهای ناپایدار که هر روز مسیر دانشآموزان را تغییر میدهد. بدون شک اگر تصمیم جدیدی گرفته شده، باید با ذکر دلایل کارشناسی و با مسئولیتپذیری رسانهای اعلام شود، چراکه جامعه آموزشوپرورش کشور، تحمل آزمون و خطای تصمیمات شتابزده را ندارد.
این نسل، آینده و سرمایه عظیم کشور است. آنها باید بدانند که مسیر یادگیریشان، امن، پایدار و قابلپیشبینی خواهد بود. بیتردید آینده این محصلان، نباید قربانی تغییرات لحظهای و تصمیمات بیثبات شود، بنابراین مسئولان باید تصمیمات خود را با منطق، آرامش و احترام به دانشآموزان اتخاذ کنند.