جوان آنلاین: بررسی عملکرد گروه سینمایی «هنر و تجربه» در ادوار مختلف، فراز و فرودهای بسیاری را نشان میدهد، اما آنچه نقطه اشتراک همه این سالهاست، نبود یک سینمای اختصاصی برای این گروه سینمایی است.
قصه از کجا شروع شد؟
همه میدانند حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی در دولت یازدهم و دیپلمات سابق، تحصیلکرده فرانسه و عاشق سینمای اروپا به ویژه فرانسه بود. حضور او روی صندلی سازمان سینمایی دو دستاورد مهم داشت که کاملاً طبق نظر او و حلقه سینماگران نزدیکش شکل گرفت: استقلال جشنواره جهانی فیلم فجر از بخش ملی و تأسیس گروه سینمایی «هنر و تجربه» ایدهاش کاملاً از گروهی به همین نام در فرانسه گرفته شده است. ایوبی که از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی بود، مدرسه ملی سینما را هم راه اندازی کرد که دستاورد عملی و قابل سنجش برای سینما و سینماگرانش به دنبال نداشت، حتی نمیتوان پیگیری کرد که فارغالتحصیلان این مدرسه، در کدام بخش از سینما شروع به کار کردند یا مؤثر واقع شدند.
«هنر و تجربه» از ۱۳ مهر ۱۳۹۳ با چهار سالن سینما در تهران و یک سالن در پردیس سینمایی هویزه مشهد، فعالیت خود را زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز کرد. جعفر صانعی مقدم، مدیر فرهنگی، اولین مدیر عامل این مجموعه بود و پس از او، امیرحسین علمالهدی که پیشتر در بنیاد سینمایی فارابی و سازمان توسعه سینمایی حوزه هنری، در بخشهای اکران و پخش فعالیت کرده بود، روی صندلی مدیر عامل نشست. «هنر و تجربه» در این دوره کوشید زمینه نمایش آثاری را فراهم کند که جنبه تجربهگرایی داشتند و مهمتر از آن، راهی به اکران عمومی پیدا نمیکردند. طبیعی بود در کنار آثار درخشانی مانند «پرویز» و «ماهی و گربه» که مدیران هنر و تجربه، بارها به عنوان فیلم پرفروش و پرتماشاگر از آن یاد میکردند، انبوهی فیلم در این ساختار روی پرده رفتند که شکست خوردند، استانداردهای لازم را نداشتند یا به گفته تعدادی از مخالفان «هنر و تجربه»، بر اساس روابط سینماگران با اعضای شورای «هنر و تجربه» انتخاب شده بودند. مثل هر پدیدهای «هنر و تجربه» منتقدان سرسخت و ستایشگرانی پرشمار داشت، اما سرنوشت این گروه با ورود محمد خزاعی، تهیهکننده سینما به سازمان سینمایی، وارد مرحلهای تازه شد.
خزاعی و «هنر و تجربه» جدید
گفته میشود محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی دولت سیزدهم موافق ادامه فعالیت «هنر و تجربه» نبود. او که از بدنه سینما بود ترجیح میداد به رونق تولید و نمایش کمک کند، تمرکز او بر ترمیم وضعیت مالی سینماها و رفع مشکل فروش فیلمها به ویژه در روزهای پس از کرونا بود. اهتمام خزاعی و تیمش در سازمان سینمایی، به تولید آثار مخاطبپسند، اگر چه موجی از آثار کمدی را روانه سینماها و سینمای جدی و اجتماعی را ضعیف کرد، اما به رونق دوباره سینمای ایران انجامید. خزاعی اسفندماه ۱۴۰۰، مدیریت گروه «هنر و تجربه» را به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی سپرد. مرکز گسترش در دولتهای مختلف و با وجود تغییر مدیرانش، فضایی برای پرورش نسل جوان علاقهمند به سینما بود. بسیاری از سینماگران نامدار سینمای داستانی از جمله بهرام توکلی، هومن سیدی، آیدا پناهنده و محسن امیریوسفی نخستین فیلمهایشان را در این مرکز کلید زدند. مستندسازان شناخته شده نسلهای مختلف (فرهاد ورهرام، هادی آفریده، منوچهر مشیری و مهرداد اسکویی) هم با این مرکز همکاری داشتهاند. خزاعی تمایل داشت، جریان سینمای متفاوت و هنری زیر نظر مرکز، آرام ادامه پیدا کند. با توجه به وضعیت اقتصادی و تغییر شرایط نسبت به زمان آغاز به کار «هنر و تجربه»، همه چیز به سرپرستی محمد طیبجوان، مدیر بازرگانی مرکز که سابقه همکاری با نادر طالبزاده در «افق نو» را داشت، مختصر و جمع و جور شکل گرفت. در این دوره از «هنر و تجربه» تعداد سینماها افزایش یافت، اکرانهای مستند، انیمیشن و نمایشهای استانی پررنگتر شد و در کنار آثار داستانی، با توجه به حوزه مأموریت مرکز گسترش، به سینمای مستند بهای بیشتری داده شد. تنوع و تعدد سالنها، نارضایتی از اکرانهای شناور دوره قبل را کمتر کرد، اما نمایش آثار ارگانی و سفارشی در این دوره افزایش یافت. «کاپیتان من»، «نویسنده مرده است» و «مقیمان ناکجا» از آثار پرمخاطب این دوره بودند.
آغاز دوره سوم
محمد طیبجوان، تابستان ۱۴۰۲ از مرکز گسترش به سازمان سینمایی رفت و مسعود سفلایی، استاد دانشگاه جای او را گرفت. تغییر دولت و حضور رائد فریدزاده در سازمان سینمایی به جای محمد خزاعی، این تصور را ایجاد میکرد که خط مشی کلی «هنر و تجربه» تغییر کند، اما این اتفاق رخ نداد. تعداد برنامههای نمایش، نقد و بررسی و اکرانهای استانی رشد پیدا کرد، اما تعداد آثار شاخصی که در این دوره روی پرده رفتند، زیاد نیست. استقبال از «ایساتیس» به عنوان مستندی که به تاریخ یزد میپردازد یکی از نقاط عطف این دوره است.
خانه «هنر و تجربه»
در آغاز یازدهمین سال فعالیت «هنر و تجربه» با نگاه به وضعیت کلی سینمای ایران و آشفتگی و سردرگمی سرمایهگذاران و تهیهکنندگان آثار متفاوت، به نظر میرسد «هنر و تجربه» نیازمند بازسازی هویت خود است. اختصاص یک سالن واحد به عنوان پاتوق برای این گروه سینمایی لازم است. نمایش کوتاهمدت فیلمهای مستند و انیمیشن، پیش از آنکه مخاطب خاص این آثار، آنها را بیابد و برای تماشایشان اراده کند، به کار نمیآید. در سالی که گذشت تعداد زیادی فیلم در «هنر و تجربه» روی پرده رفت، اما نبود یک مرکز تخصصی و ثابت، قطعاً در فروش و دیده شدن این آثار اثر داشت.
میتوان به ماهیت «هنر و تجربه» انتقاد داشت، میتوان به اکران بعضی آثار در هر دوره خرده گرفت، اما این مسیر ۱۰ ساله حاوی تجربیات بسیاری است که بخشی از سینمای ایران است و نباید یکسره آن را نادیده گرفت. برای شروع دهه دوم فعالیت «هنر و تجربه» باید به یک خانه و مکان ثابت فکر کرد، به فضایی که اکران آثار خاص را فارغ از زمانبندی جدول اکران مرسوم، ساماندهی کند. یکی از سینماهای قدیمی شهر که مالکیت دولتی دارند مانند سینما بهمن یا سپیده که متعلق به حوزه هنری و در فضایی دانشجویی و پرتردد هستند، میتواند خانه این گروه سینمایی باشد؛ سینمایی که دسترسی به آن برای جوانان و دانشجویان ارزان و سریع باشد و در طول سال، یک سالن ثابت برای نمایش این آثار داشته باشد تا مخاطبان همواره برای دیدن تجربههای نو در این سینما به آن رجوع کنند.
یکی از مشکلات جدی این روزهای سینمای ایران، کاهش تولیدات باارزش و تجربههای متفاوت است، حمایت از اکران این آثار به هر شکل، تولید آنها را تضمین میکند. بخش خصوصی و سینماهایی که اغلبشان در مالها و مراکز تجاری قد علم کردهاند، نمیتوانند بستری برای رشد سینمای هنری و تجربی باشند، اختصاص یک سینمای باهویت به این آثار، بهترین راه برای حمایت و توجه به این نوع فیلمهاست.