انتظارها به سر رسید و همانطور که انتظار میرفت وزارت ورزش نشان داد هنوز هم نمیتواند نسبت به آینده استقلال و پرسپولیس بیتفاوت باشد. البته فعلاً این استقلال است که در منطقه سقوط قرار گرفته و طبیعتاً برای نظارت عملیاتی در اولویت قرار دارد.
روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر مذاکره احمد دنیامالی با علیعسگری، مدیرعامل گروه صنایع هلدینگ خلیجفارس در خصوص آخرین وضعیت استقلال و بحرانی که آبیها با آن مواجه شدهاند. بعد از این مذاکره، طرفین تصمیم به برگزاری نشست ویژه جهت بررسی شرایط گرفتند تا برای فراهم کردن آرامش هواداران تصمیمات لازم را اتخاذ کنند. واکنشها، ابهامات و سؤالات ایجاد شده برای عموم مردم، هواداران استقلال و رسانهها تقریباً یکسان بود. اینکه مگر وزارت ورزش دغدغه دیگری جز استقلال ندارد، اصلاً چرا وزارتخانه باید نگران حال و روز استقلال باشد، پس دیگر تیمها چه میشوند، آیا این مذاکرات و نشستهای ویژه دخالت در امور یک باشگاه به اصطلاح خصوصی به حساب میآید و دلنگرانی وزیر شائبه حمایت ویژه از یک تیم خاص را مطرح میکند!
اینها اصلیترین مواردی است که هر عقل سلیمی به ذهنش میرسد و به واگذاری سرخابیها شک میکند. دو تیم کاملاً دولتی با هیاهو و جنجال زیاد به بخش خصوصی واگذار شدند؛ یکی به بانکیها رسید و آن یکی به هلدینگ پتروشیمی. از آنجا که وضعیت پرسپولیس فعلاً خوب است، همه نگاهها به استقلال است و منتظرند ببینند آخر این ماجرا چه میشود. دنیامالی اخیراً در مصاحبهای روی شرایط ویژه سرخابیها و هواداران پرتعدادشان تأکید کرده بود و اینکه آنها مشکل مالی ندارند، ولی یکسری مسائل مدیریتی چرا. با این تفکر بود که وزیر به آسیایی بودن و یدک کشیدن نام ایران از سوی این دو تیم اشاره و تأکید کرد کمک وزارت به معنای دخالت نیست، بلکه وزارت همچنان سهامدار سرخابیهاست و سهامش نیز مدیریتی است، به همینخاطر مراقبت عملیاتی وزارت ادامه خواهد داشت!
همان موقع باید میفهمیدیم منظور از مراقبت عملیاتی یا سهامدار مدیریتی چیست و منتظر ورود وزارت به ماجرا میبودیم. آن زمان که آقایان دم از واگذاری میزدند و از این کار بهعنوان یک موفقیت تاریخی یاد میکردند، خیلیها نسبت به آینده دو تیم هشدار داده بودند. نحوه مدیریت استقلال و اتفاقات ریز و درشت در این باشگاه نشان میدهد مالکان جدید عملاً شناختی از فوتبال حرفهای و حتی ورزش ندارند. آنها فقط نام استقلال را شنیده بودند و وقتی پای کار آمدند، تازه فهمیدند مدیریت فوتبال ایران با مدیریت حوزههای اقتصادی و ... کاملاً متفاوت است. یدک کشیدن نام یک هلدینگ و حتی داشتن بودجه کافی ضمانتی برای موفقیت در تیمداری، آن هم در فوتبال پرحاشیه ایران نیست. مالکان باشگاه با انتخاب افراد نالایق، هزینههای نجومی و بیتوجهی به اختلافات عمیق کادرفنی سابق با مدیریت، مسیر را برای سقوط آزاد یکی از دو قطب فوتبال ایران فراهم کردند.
حالا که بحران به اوج رسیده، وزارت ورزش تلاش میکند با نشست و مذاکره چه چیزی را جبران کند؟ آن زمان که سرخابیها دولتی بودند هم هزار و یک مشکل و چالش داشته و حال چه شده که سهامدار قدیمی دوباره یاد تیمهای سابقش افتاده است؟! براساس اخبار اعلام شده بخش اعظم سهام استقلال به هلدینگ خلیجفارس واگذار شده و وزارت با سهم اندکش از سهام چه نقش کلیدی و استراتژیکی میتواند در آینده این تیم ایفا کند، جز اینکه بلافاصله پس از باز شدن پای وزیر ورزش به ماجرا، یک حاشیه به حواشی پرتعداد لیگ برتر اضافه شود.