گویی صحنه جنگ است، نه زمین یا سالن بازی. تصاویر ثبت شده تنها میتواند خشونت جنگ را تداعی کند که دشمن بیهیچ رحم و مروتی تنها در پی نابودی است و بس. اما خوب که نگاه کنیم، اینجا نه میدان جنگ که سالن و زمین برگزاری مسابقه است. مسابقهای که قرار است لحظاتی پرهیجان و مفرح را برایمان رقم بزند، اما نه وقتی برخی بدون حتی لحظهای اندیشیدن چنان تصمیمات ترسناکی میگیرند که میتواند تنها در چند ثانیه، زندگی یک یا چند نفر را با چالشی جدی مواجه کند و شاید برای همیشه تغییر دهد.
درست همانند لحظه مهیبی که گندوز، گلر پرسپولیس در بازی با نساجی تجربه کرد. شنیدن صدای مهیبی از پشت سر و سپس دودی غلیط که تنها یادآور میدان جنگ بود و میتوانست او را برای همیشه از حضور درون مستطیل سبز محروم کند اگر نارنجکی که در چند قدمی او منفجر شد، کمی نزدیکتر با زمین برخورد میکرد، درست مثل مهتابی که در جریان فینال لیگ والیبال در زمین خرد شد و تکهای از آن میتوانست سرنوشت هر یک از حاضران در مسابقه را برای همیشه تغییر دهد.
هیچ تردیدی در بالا بودن هیجان مسابقات نیست، اما اگر قرار باشد هیجان مسابقات فکر افراد را مختل کند و جان بازیکنان را به خطر بیندازد، همان بهتر که بساط آن جمع یا حداقل در ورزشگاهها به روی تماشاگران بسته شود. حداقل تا زمانی که متوجه شوند زمین بازی میدان مین و جنگ نیست که هر آنچه به دستشان میآید به آن پرتاب میکنند. اشیائی که حتی میتواند جان افراد را به مخاطره بیندازد! بیتردید این اتفاقات نه ناشی از حساسیت بازیهاست و نه هیجان بالاست. این تنها ناشی از عدم تفکر فردی است که خود را تماشاگر میخواند، اما هیچ شباهتی به تماشاگر یا دوستدار ورزش ندارد که اگر داشت، سلامت ورزشکارانی را که جهت رقم زدن اوقاتی مفرح برای او راهی میدان میشوند، نشانه نمیرفت!