جوان آنلاین: در حالی که دانشمندان موفق شدند گونهای که ۱۲هزار سال پیش منقرض شده بود، یعنی گرگ دایر را با روشهای پیشرفته زیستفناوری احیا کنند، ایران هنوز در تلاش است تا آخرین بازماندگان یوزپلنگ آسیایی را حفظ کند. یوزپلنگ ایرانی، یکی از نمادهای طبیعت ایران با خطر انقراض روبهروست؛ تخریب زیستگاهها، تصادفات جادهای، کاهش منابع غذایی و شکست پروژههای تکثیر در اسارت از مهمترین چالشهای بقای این گونه محسوب میشوند.
با وجود هشدارهای کارشناسان محیطزیست، هنوز مشخص نیست که آیا ایران میتواند از روشهای نوین همچون تجربیات موفق جهانی، برای نجات یوزپلنگ ایرانی بهره ببرد یا نه! بدون شک احیای گرگ دایر نشان داده است زیستفناوری و مهندسی ژنتیک میتوانند در مواردی راهگشا باشند، اما آیا ایران خواهد توانست از این فناوریها برای بازگرداندن یوزپلنگ ایرانی به طبیعت استفاده کند؟ متأسفانه هنوز هیچ اقدام قطعی و منسجمی در این زمینه انجام نشده است. حال به نظر میرسد که یوزپلنگ ایرانی اکنون در لحظهای حساس از تاریخ بقای خود قرار دارد که اگر اقدامی جدی صورت نگیرد، این گونه ارزشمند ممکن است به سرنوشت گرگ دایر پیش از احیا دچار شود.
چالشهای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی
یوزپلنگ ایرانی یکی از آخرین بازماندگان یوز آسیایی است که در حال حاضر تنها در ایران یافت میشود. با وجود تلاشهای حفاظتی، جمعیت این گونه به شدت کاهش یافته و کمتر از ۵۰ فرد بالغ در طبیعت باقی مانده است.
یکی از اصلیترین دلایل کاهش جمعیت یوزپلنگ ایرانی، تخریب زیستگاههای طبیعی است. توسعه جادهها، معادن، کشاورزی و دامداری باعث شده که زیستگاههای یوزپلنگ به شدت محدود شوند. این موضوع نهتنها فضای کافی برای شکار و زادآوری را از یوزها گرفته، بلکه باعث افزایش برخوردهای انسانی با این گونه شده است.
بر اساس آمارهای منتشر شده، بیش از ۵۲ درصد مرگومیر یوزپلنگها به دلیل تصادف با خودرو رخ داده است؛ جادههایی که از میان زیستگاههای یوزپلنگ عبور میکنند، به یکی از بزرگترین تهدیدات برای بقای این گونه تبدیل شدهاند. با وجود هشدارهای کارشناسان، هنوز اقدامات کافی برای ایمنسازی این جادهها صورت نگرفته است.
همچنین یوزپلنگ ایرانی برای بقا به طعمههایی مانند قوچ، میش، آهوی ایرانی و بز کوهی نیاز دارد، اما شکار بیرویه این حیوانات از سوی انسانها موجب شده که منابع غذایی یوزها کاهش یابد. این موضوع باعث شده است یوزها برای یافتن غذا به مناطق انسانی نزدیک شوند و در معرض خطر بیشتری قرار گیرند.
هرچند یکی از تلاشهای مهم برای حفظ یوزپلنگ ایرانی، تکثیر در اسارت بوده است، اما این پروژهها تاکنون موفقیت چندانی نداشتهاند. نمونه بارز این موضوع، مرگ تولهیوز «پیروز» بود که امیدهای زیادی را برای تکثیر یوز در اسارت از بین برد. کارشناسان معتقدند شرایط نگهداری نامناسب، نبود تجربه کافی و مشکلات ژنتیکی از دلایل شکست این پروژهها بوده است.
البته نباید از تغییرات اقلیمی نیز چشمپوشی کرد، چراکه تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای پیدرپی باعث شد تا منابع آب و غذا در زیستگاههای یوزپلنگ کاهش یابد. این موضوع نهتنها باعث کاهش جمعیت یوزها شده است، بلکه زیستگاههای آنها را پراکنده کرده و امکان زادآوری را کاهش داده است.
موضع مسئولان
مسئولان محیطزیست ایران تأکید کردهاند اولویت نخست، رفع تهدیدهای زیستگاههاست. رئیس سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرده است پروژههای حفاظتی در حال اجرا هستند، اما کارشناسان معتقدند سرعت تخریب زیستگاهها از سرعت اقدامات حفاظتی بیشتر است و بدون تأمین اعتبار کافی، این برنامهها موفق نخواهند بود.
در برخی مناطق، تلاشهایی برای احیای زیستگاهها صورت گرفته است. به عنوان مثال، در منطقه «بردسکن»، مسئولان اقدام به احداث آبانبار و آبشخور برای وحوش کردهاند تا شرایط زیستگاه یوزپلنگ بهبود یابد. با این حال، هنوز مشخص نیست که این اقدامات تا چه حد میتوانند در حفظ یوزپلنگ ایرانی مؤثر باشند.
لزوم استفاده از تجربه احیای گرگ دایر
در دنیایی که علم توانسته است گونهای منقرضشده را پس از ۱۲ هزار سال بازگرداند، پرسشی بزرگ پیش روی ایران قرار دارد، آیا یوزپلنگ ایرانی نیز میتواند از چنین فرصتی بهره ببرد؟ این گونه ارزشمند که زمانی در سراسر فلات ایران دیده میشد، اکنون با خطر انقراض روبهروست و هر روز به نقطهای نزدیکتر میشود که بازگشتی از آن وجود نخواهد داشت.
با وجود پیشرفتهای علمی، احیای یوزپلنگ ایرانی نیازمند اقدامی فوری و فراگیر است؛ اقدامی که نه تنها بر پایه فناوری و تحقیقات علمی، بلکه با حمایتهای عملی و تغییرات گسترده در رویکردهای حفاظتی همراه باشد.
اکنون تجربه موفق احیای گرگ دایر نشان داده است انسان میتواند در برابر سرنوشت محتوم گونههای در خطر بایستد، اما این امر تنها زمانی محقق خواهد شد که ارادهای جدی، سرمایهگذاری مناسب و همکاری علمی و محیطزیستی در سطح ملی وجود داشته باشد.