کد خبر: 1261512
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۰
روایت سردار مرتضی قربانی از عملیات کوی ذوالفقاری
من و تعدادی از بچه‌های اصفهان که در درگیری‌های خرمشهر، خیلی‌های‌شان زخمی شده بودند در هتل کاروانسرای آبادان مستقر بودیم و تازه سه قبضه خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری از سرهنگ حسنی سعدی آن هم با وساطت شهید اقارب‌پرست و سرگرد شریف‌النسب که از درگیری‌های خرمشهر ما را می‌شناختند، تحویل گرفته بودیم. چون خرمشهر تازه سقوط کرده بود و ما هیچ خطی نداشتیم، آنجا در هتل کاروانسرا مستقر شدیم. 

جوان آنلاین: عملیات کوی ذوالفقاری در آبان ۱۳۵۹ منجر به نجات آبادان از سقوط حتمی شد، چراکه بعثی‌ها در شامگاه هشتم آبان با زدن پل روی بهمنشیر قصد داشتند با ورود به منطقه ذوالفقاری کل آبادان را تحت تصرف خود درآورند، اما رزمندگان از طریق شهید دریاقلی سورانی از ماجرا مطلع می‌شوند و به دشمن هجوم می‌برند. در این عملیات، گروه‌های مختلفی حضور داشتند. سردار مرتضی قربانی فرمانده گروهی از رزمندگان بود. روایت او را از عملیات کوی ذوالفقاری پیش‌رو دارید. 


 هتل کاروانسرا
من و تعدادی از بچه‌های اصفهان که در درگیری‌های خرمشهر، خیلی‌های‌شان زخمی شده بودند در هتل کاروانسرای آبادان مستقر بودیم و تازه سه قبضه خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری از سرهنگ حسنی سعدی آن هم با وساطت شهید اقارب‌پرست و سرگرد شریف‌النسب که از درگیری‌های خرمشهر ما را می‌شناختند، تحویل گرفته بودیم. چون خرمشهر تازه سقوط کرده بود و ما هیچ خطی نداشتیم، آنجا در هتل کاروانسرا مستقر شدیم. 
روز هشتم (آبان) حدود ساعت ۱۲ شب بود که از طرف سپاه آبادان خبر دادند نیرو‌های عراقی در منطقه‌ای به اسم ذوالفقاری وارد آبادان شده‌اند. صبح زود با توجه به اطلاع‌رسانی شخصی به نام دریا قلی‌سورانی که در همان محل یک اوراق فروشی داشت، بچه‌های بسیج مسجد حضرت‌رسول (ص)، در همان منطقه ذوالفقاری از ماجرا خبردار شده و همان بچه‌ها که تعدادشان فکر می‌کنم حدود ۱۰، ۱۵ نفر بود، جلو حرکت عراقی‌ها را می‌گیرند. در این درگیری عراقی‌ها زمین‌گیر شده و وقتی ما صبح هنگام خودمان را به آنجا رساندیم، بچه‌های مسجد توانسته بودند عراقی‌ها را تا کوره‌پز خانه‌های بیرون از نخلستان عقب برانند. 
صبح که ما می‌خواستیم به طرف ذوالفقاری برویم، هیچ وسیله‌ای نداشتیم. نیرو‌های خود ما و نیرو‌هایی که از سیستان و بلوچستان آمده بودند، روی هم یک گروهان می‌شدیم. یک آمبولانس قراضه پیدا کردیم و یک کفی و اتوبوس قراضه هم از شرکت نفت گرفتیم و بچه‌ها را سوار کرده و به همراه نیرو‌های سرهنگ کهتری که آن‌ها هم در حد یک گروهان بودند، راهی ذوالفقاری شدیم. بچه‌های ادوات هم مهمات و خمپاره‌انداز‌ها را با یک ماشین سیمرغ که از قبل تحویل گرفته بودند، بار کرده و به منطقه نبرد وارد شدند. 

 پاسگاه خسروآباد
در جاده خسروآباد به پاسگاه آنجا که رسیدیم، برادران خیری، نوری و عشوری (که این دو نفر شهید شدند) را گذاشتیم در خانه‌های سازمانی، پای سه قبضه خمپاره‌انداز به آن‌ها نقطه دادیم و گفتیم که مثلاً اینجا هدف است. آن‌ها ادوات را گرابندی کردند و بدون دیدبان شروع کردند به روانه کردن گلوله. بعد هم خودمان با برو بچه‌هایی که پیاده بودند به همراه سرهنگ کهتری، روانه نقطه نبرد شدیم. از نقطه نظر نظامی، بهترین تاکتیک این بود که ما از سمت نخلستان‌های ذوالفقاری به‌طرف لبه‌آب برویم و بعد به سمتی که دشمن پل زده بود، شروع به حرکت کنیم تا به آن نقطه برسیم پل عراقی‌ها ر ا بگیریم و منهدم کنیم. البته ما هیچ نمی‌دانستیم که دشمن با چه استعدادی وارد این نبرد شده بود. ما حرکت کردیم و خیلی زود درگیر شدیم. نیرو‌های کهتری از سمت راست حرکت کردند و ما هم از سمت چپ. 

 فانتوم‌های خودی
فانتوم نیروی هوایی هم آمد و پل عراقی‌ها را منهدم کرد. آن‌ها یک پل جی. اس. پی زده بودند، یک تعداد نفربر‌هایی که هم در آب می‌توانست نفر حمل کند و هم با بستن آن‌ها به هم یک پل سریع برای عبور تجهیزات سنگین درست می‌شد. تجهیزات عراقی‌ها خیلی کامل بود. عراقی‌ها پل را شب قبل زده و توانسته بودند دو گردان نیرو وارد کنند. حدود ۱۳ دستگاه تفنگ ۱۰۶ میلی‌متری و جیپ نظامی عبور داده بودند و یک عدد بلدوزر و کانال کن که می‌توانستند در کانال کنده شده مستقر بشوند و برخی تجهیزات دیگر. 
با زدن پل عراقی‌ها از سوی فانتوم‌های ایرانی، ارتباط این طرف رودخانه با آن دست آب قطع شد و وقتی ما به آنجا رسیدیم، دیدیم که نیرو‌های عراقی از نفربر‌های آبی برای حمل نیرو و تجهیزات استفاده می‌کنند. ما حدود عصر به این نقطه یعنی پل منهدم شده دشمن رسیدیم. ما همانجا دو، سه نفر شهید دادیم؛ از جمله اسکندر قلی‌زاده (به گمانم) و ربانی همینجا شهید شدند. 
به هر حال نیرو‌های پیاده ما هم ادوات‌مان و هم برادران سپاه و ارتش، نیرو‌های سرهنگ کهتری، گروهان سپاه خود من و نیرو‌های مردمی و فدائیان اسلام که اینجا بودند و از آن طرف هم، نیروی هوایی که پل را زد. در حقیقت خداوند یک عملیات هماهنگ و زیبا را در اینجا شکل داد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار