جوان آنلاین: متن پیشرو خاطراتی از عملیات کربلای ۸ به روایت یکی از رزمندگان لشکر انصارالحسین (ع) است؛ این خاطرات در کتاب زندگی در کمین منتشر شده است. برشی از این کتاب و خاطرات پیرامون عملیات کربلای ۸ را پیشرو دارید.
عملیات تکمیلی
به ما اطلاع دادند که گردانتان را آماده کنید و به پادگان شهید مدنی اهواز بروید. ما نیروها را از طریق پشتیبانی ستاد لشکر بهسوی پادگان حرکت دادیم. در این مدت، چون عملیات کربلای ۵ به پایان رسیده بود، دو یا سه گردان، حدود ۲۰۰-۳۰۰ نیرو بیشتر نداشتیم و از سوی دیگر، فرصتی برای آموزش و سازماندهی نیروها و تجهیز آنها وجود نداشت. از پادگان شهید مدنی بهسوی آبادان حرکت کردیم و پس از آن در شلمچه مستقر شدیم عملیات کربلای۸ تکمیلی هم انجام شد تا بتوانیم در منطقه عملیات پیشدستی کنیم و مانع از سازماندهی و آرایش نیروهای دشمن شویم، زیرا دشمن قصد داشت کانال پرورش ماهی و کانال زوجی و نونی شکلها را تصرف کند. اگر ما یک یا دو روز دیرتر عملیات را انجام میدادیم دشمن به طور قطع میتوانست مناطقی از شلمچه را تصرف کند.
بمباران سخت
دومین هدف ما انهدام ادوات زرهی و تثبیت خط کانال پرورش ماهی و کانال زوجی و قسمتی از نونی شکلها بود. عملیات خیلی محدود بود و سه روزه تمام شد. ما دو شب در منطقه عملیاتی بودیم. شب اول، تعدادی از یگانها به خط زدند و در شب دوم هم ما وارد عملیات شدیم. قرارگاه خاتمالانبیا با توجه به توان رزمی و آمادگی لشکرها تصمیم میگرفت کدام لشکرها در شب اول و دوم به خط بزنند. شب اول ما نیروی احتیاط بودیم تا اگر نیروها نتوانستند پیشروی کنند و خط را بشکنند وارد عمل شویم. هدف شب اول، ارزیابی توان دشمن بود تا ببینیم چه استحکامات و امکاناتی دارد و توان رزمیاش در چه حد است. شب دوم یگان ما هم وارد عمل شد و خط را پس گرفت. روز بعد، جنگندههای دشمن به بمباران مواضع ما پرداختند و از سوی یگانهای عملیاتی، دو جنگنده و سه بالگرد عراقی سرنگون شد. خطی را که در کانال زوجی گرفته بودیم، تثبیت کردیم و در آنجا مستقر شدیم و خود را برای پاتکهای دشمن آماده کردیم. تا نزدیک ظهر آنجا بودیم و سپس خط را به تیپ ۱۸ الغدیر استان یزد تحویل دادیم و به عقب برگشتیم.
بمباران شیمیایی
زمانی که یگان ما به عقب برگشت، دشمن آنجا را از صبح تا شب بمباران شیمیایی کرد تا از این طریق بتواند سازمان رزمی ما را برهم بزند و با پاتکهای خود منطقه را دوباره تصرف کند. در این بمباران شیمیایی، نیروهای زیادی را از دست دادیم، اما بچههای ما مردانه و با شجاعتی وصفناپذیر در برابر دشمن مقاومت کردند و به حدود هفت کیلومتری بصره رسیدند و خط را تثبیت کردند. تنها چیزی که ما را عذاب میداد مشاهده پیکرهای مطهر شهدایی بود که نتوانستیم آنها را از زیر آتش دشمن تحویل خانوادههای آنها بدهیم. هرچند دشمن از لحاظ امکانات بر ما برتری داشت، رزمندگان با رشادت و ازخودگذشتگی خط را گرفتند و تثبیت کردند. گردان ما ۲۴ ساعت بیشتر در منطقه نبود. شب سوم نیروها را با دستور فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا از منطقه خارج کردند تا به دلیل بمباران شیمیایی شهید یا مجروح نشوند. بعد از اینکه از منطقه خارج شدیم، به سمت هتل پرشین آبادان و سپس پادگان شهید مدنی برگشتیم. بهطورکلی اهداف دو عملیات کربلای ۵ و ۸، محاصره شهر بصره بود. ما قصد داشتیم تکلیف جنگ مشخص شود و حالت فرسایشی به خود نگیرد.
دروازه بصره
تصرف شهر بصره به معنای سقوط رژیم بعث در عراق بود و از لحاظ سیاسی و اقتصادی و پشتیبانی، طومار حزب بعث را درهم میپیچید، زیرا بصره شاهرگ حیاتی عراق از نظر اقتصادی، صنعتی، نظامی و همچنین دسترسی به آبهای بینالمللی بود. در تصرف شهر بصره بزرگترین مانع شطالعرب بود. عبور از این رود بسیار دشوار بود و نمیشد از روی پلهایی که روی این رود احداث شده بود عبور کرد، زیرا دشمن پلها را هدف قرار میداد. اهمیت شهر بصره برای دشمنان جمهوری ایران بسیار مهم بود. زمانی که عملیات کربلای ۵ شروع شد تمامی کشورهای حامی صدام بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس به کمک عراق شتافتند و به بمباران شدید نیروهای ما در شلمچه ادامه دادند آتش شدید دشمن سبب شده بود هیچ جای امنی در منطقه وجود نداشته باشد. ما حدود ۷۵ روز جنگیدیم و موفق شدیم به پشت دروازههای شهر بصره، یعنی هفت کیلومتری این شهر برسیم و با عملیات کربلای ۸ خط تثبیت شد.