جوان آنلاین: «بازار ارز، زمین بازی کاسبان مذاکره است.» این جمله، چکیدهای از تحرکات مشکوک قیمت دلار در آستانه عید و روزهای تعطیل بازار است که بوی مهندسی قیمت میدهد. پیش از نوروز، در غیاب معاملات کلان و با بازار نیمهتعطیل، قیمت دلار بهطور غیرطبیعی صعود کرد. این افزایش نه ریشه در تقاضای واقعی داشت و نه متکی به تحولات اقتصادی ملموس. گویی دستی نامرئی، نرخها را برای هدفی خاص بالا کشید. حالا با زمزمههای مذاکره و نمایش «روی خوش بازار»، قیمتها کاهشی مصنوعی را تجربه میکنند تا امیدی کاذب در دل مردم بکارند، اما پشت این نمایش، کاسبان نوسان مشغول کارند؛ گروهی که از هر موج صعود و نزول، سودهای کلان درو میکنند. این جماعت، همزمان کاسبان تحریمند؛ کسانی که از بههمریختگی اقتصاد در سایه تنشهای سیاسی، جیبهای خود را پر میکنند. کاهش کنونی قیمت دلار نه نشانه ثبات که مقدمهای برای نوسانگیری بعدی است. با احتمال بازگشت تنشها در آینده نزدیک، این گروه در حال انباشت ارز با قیمتهای پایینترند تا در صعود بعدی، سودهای مضاعف برداشت کنند. این گزارش، لایههای پنهان این بازی اقتصادی را کالبد شکافی میکند.
در هفتههای منتهی به نوروز، بازار ارز ایران شاهد افزایش غیرمنتظره قیمت دلار بود. این صعود، در شرایطی رخ داد که تقاضای واقعی برای ارز به دلیل تعطیلیهای پیشرو کاهش یافته بود و معاملات بزرگ تجاری عملاً متوقف شده بودند. دادههای اقتصادی نشان میدهند که در این بازه، هیچ شوک خارجی نظیر تحریم جدید یا تغییر ناگهانی در عرضه ارز رخ نداده بود. با این حال، قیمت دلار در کانالهای تلگرامی و معاملات غیررسمی، با شتاب بالا رفت.
این افزایش، بهجای آنکه ریشه در متغیرهای بنیادین اقتصادی داشته باشد، به نظر میرسد نتیجه تحرکات هماهنگ گروههایی بود که از خلأ نظارتی در بازار نیمهتعطیل سوءاستفاده کردند. دلالان و شبکههای غیررسمی با تزریق اخبار کذب و ایجاد جو روانی، تقاضای کاذب را تحریک کردند. این تاکتیک، نهتنها به افزایش قیمت منجر شد، بلکه زمینه را برای نوسانگیریهای بعدی فراهم کرد.
کاسبان مذاکره: سود در سایه امید کاذب
با پایان تعطیلات نوروزی و بازگشت بازار به روال عادی، زمزمههایی از مذاکرات جدید وارد مرحله جدید شد. همزمان، قیمت دلار روندی کاهشی را آغاز کرد. این کاهش، در ظاهر نشانهای از خوشبینی بازار به مذاکرات بود، اما شواهد نشان میدهد که این روند نیز مانند صعود قبلی، بیش از آنکه واقعی باشد، مهندسی شده است.
کاهش قیمتها، بهسرعت در رسانههای وابسته بهعنوان «تأثیر مثبت مذاکرات» تبلیغ شد، اما واقعیت این است که هیچ پیشرفت ملموسی در مذاکرات رخ نداده بود. آنچه در جریان بود، تلاشی برای ایجاد امید کاذب در میان مردم و فعالان اقتصادی بود. این امید کاذب، نهتنها به کاهش فشار روانی بر دولت کمک کرد، بلکه به کاسبان مذاکره اجازه داد تا در قیمتهای پایینتر حجم بالایی از دلار را خریداری کنند.
این گروهها که از ارتباطات خاص با شبکههای مالی و اطلاعاتی برخوردارند، توانایی پیشبینی یا حتی هدایت روندهای بازار را دارند. آنها در دورههای کاهش مصنوعی قیمت ارز را انباشت میکنند و در انتظار تنشهای بعدی میمانند تا با جهش قیمتها، سودهای کلان کسب کنند.
کاسبان تحریم: دوگانه سود در تنش و آرامش
نکته قابل تأمل اینجاست که کاسبان مذاکره، همزمان کاسبان تحریمند. این گروه، از هر دو سناریوی تنش و آرامش سود میبرند. در دوران تحریم و تنشهای سیاسی، افزایش قیمت ارز به دلیل محدودیت عرضه و جو روانی به آنها امکان فروش دلار با قیمتهای بالا را میدهد. در مقابل، در دورههای کاهش تنش یا مذاکره، آنها از افت مصنوعی قیمتها برای خرید ارز در حجم بالا بهره میبرند.
این چرخه، بهویژه در سالهای اخیر، بارها تکرار شده است. برای مثال، در سال ۱۳۹۹ و پس از شکست مذاکرات اولیه برجام، قیمت دلار افزایش یافت و سودهای کلانی نصیب این گروهها کرد. پس از آن با شروع مذاکرات جدید در سال ۱۴۰۰، کاهش موقت قیمتها به آنها اجازه داد تا بار دیگر در کف قیمتی خرید کنند. این الگو، در سال ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ نیز با شدت بیشتری تکرار شده است.
نقش سیاستگذار و خلأ نظارت
یکی از پرسشهای کلیدی این است که چرا این چرخه معیوب همچنان ادامه دارد؟ پاسخ تا حدی به ضعف نظارت و ناکارآمدی سیاستگذاری ارزی بازمیگردد. بانک مرکزی، بهعنوان نهاد ناظر بر بازار ارز، در سالهای اخیر نتوانسته سازوکارهای مؤثری برای مهار تحرکات غیرشفاف ایجاد کند. کانالهای غیررسمی مانند صرافیهای غیرمجاز و شبکههای تلگرامی، همچنان نقش کلیدی در تعیین نرخهای لحظهای دارند و از خلأهای نظارتی سوءاستفاده میکنند.
علاوه بر این، سیاستهای متناقض دولت در حوزه ارز، مانند چندنرخی بودن یا تزریق ناکافی ارز به بازار به تشدید نوسانات کمک کرده است. این وضعیت فضا را برای کاسبان نوسان بازتر کرده و آنها را قادر ساخته تا با کمترین ریسک، بیشترین سود را کسب کنند.
چشمانداز پیشرو: بازگشت تنش و صعود دوباره؟
با نگاهی به تحولات سیاسی پیشرو، بهویژه احتمال بازگشت سیاستهای تهاجمی در عرصه بینالمللی، میتوان انتظار داشت که بازار ارز بار دیگر دستخوش تلاطم شود. تجربه تاریخی نشان میدهد که تنشهای سیاسی، بهویژه در صورت شکست مذاکرات یا تشدید تحریمها به سرعت به جهش قیمت ارز منجر میشود.
در این سناریو، کاسبان مذاکره که اکنون در حال انباشت ارز با قیمتهای پایینترند، بار دیگر در موقعیت برد قرار خواهند گرفت. آنها با فروش ارز در قیمتهای بالا، سودهای مضاعف کسب میکنند و چرخه نوسانگیری را ادامه میدهند. این روند، نهتنها به زیان اقتصاد ملی است، بلکه اعتماد عمومی به سیاستگذاری اقتصادی را نیز به شدت تضعیف میکند.
راهکارها: شکستن چرخه معیوب
برای مهار این چرخه، اقدامات فوری و ساختاری لازم است. نخست، تقویت نظارت بر بازار ارز و شفافسازی معاملات ضروری است. ایجاد سامانههای یکپارچه برای رصد جریانهای ارزی و برخورد قاطع با کانالهای غیررسمی، میتواند از تحرکات سوداگرانه جلوگیری کند.
دوم، اصلاح سیاستهای ارزی و حرکت به سمت تکنرخی شدن ارز، از تقاضای کاذب و رانتهای ناشی از چندنرخی بودن جلوگیری خواهد کرد. سوم، تقویت دیپلماسی اقتصادی برای کاهش ریسکهای سیاسی و ایجاد ثبات در عرضه ارز، میتواند به کاهش نوسانات کمک کند.
در نهایت، اطلاعرسانی شفاف به مردم و پرهیز از ایجاد امید کاذب، اعتماد عمومی را تقویت خواهد کرد. تا زمانی که این چرخه معیوب شکسته نشود، کاسبان مذاکره و تحریم به بازی خود ادامه خواهند داد و اقتصاد ایران، قربانی اصلی این بازی خواهد بود.
جان کلام
بازار ارز کشورمان بیش از آنکه تابع متغیرهای اقتصادی باشد، تحت تأثیر تحرکات هماهنگ گروههایی است که از نوسانات سود میبرند. این کاسبان، با مهندسی قیمتها در دورههای آرامش و تنش، چرخهای معیوب را رقم زدهاند که اقتصاد ملی را تضعیف میکند. شکستن این چرخه، نیازمند نظارت قوی، سیاستگذاری منسجم و شفافیت است. در غیر این صورت، بازی کاسبان ادامه خواهد داشت و مردم، بازندگان اصلی خواهند بود.