خاستگاه تمثيل «كلاهش پشم ندارد» به زمان حضور روس‌ها در ايران برمي‌گردد. در آن زمان فرماندهان و افسران عاليرتبه ارتش روس از لباسي پرزرق و برق و كلاهي پشمين و بزرگ برخوردار بودند و در مقابل، درجه‌داران و سربازان فرودست كلاهي معمولي و عاري از پشم داشتند. از اين‌رو مردم در آن فضاي خفقاني از روس‌هايي كه كلاه بي‌پشم به سر داشتند، چشم نمي‌زدند و نمي‌ترسيدند و اصطلاح كلاهش پشم ندارد را به كار مي‌بردند و به اين صورت اين اصطلاح به صورت ضرب‌المثل درآمد.
با اين اوصاف مي‌توان سازمان محيط‌زيست كشور را در ميان برخي از دستگاه‌هايي كه از بودجه و توش و توان بالا برخوردارند و به تبع تمثيل ياد شده كلاهي پشمين و چشمگير بر سر دارند، در ظاهر سربازاني دانست كه(به‌رغم مسئوليت و مأموريت سنگين و خطير خود) كلاهي بي‌پشم به سر دارند و به واسطه چنين هيبت زار و نزاري فريادشان به جايي نمي‌رسد.
اين روي ديگر سكه است كه در مقابل انتقاد از برخي از رويه‌هاي ناپسند بعضي از مديران اين سازمان، بايد به حكم انصاف، پشت پرده‌ها را بازگفت و در رفع موانع و محدوديت‌هاي اين سازمان كوشيد كه سوداگران شرايط سوء محيط‌زيست را نردبان ترقي جاه‌طلبانه خود نكنند.
اما مقدمه فوق به بهانه درنگي كوتاه در اظهارنظر محمدحسين بازگير، رئيس محيط‌زيست شهر تهران است كه روز گذشته در گفتوگو با «مهر» از قانون‌شكني مسئولان پارك ارم خبر داده بود!
بازگير با بيان اينكه ورود گونه‌هاي حيات وحش بايد همراه تأييديه و گواهي سلامت از كشور مبدأ باشد، مي‌گويد كه مسئولان باغ‌وحش ارم پيش از گرفتن گواهي، ببر سفيد را وارد كشور كرده است. در حالي كه براي وارد كردن هرگونه حيوان به كشور بايستي ابتدا تأييديه‌هاي مربوط به سلامت آن گونه توسط كشور مبدأ آماده و به همراه گونه مورد نظر به كشور مقصد فرستاده شود.
به گفته وي، اما متأسفانه مسئولان باغ‌وحش ارم چند روز پيش از صدور اين گواهي‌ها اقدام به وارد كردن ببر سفيد از كشور آلمان كرده‌اند و از آنجايي كه در گمرك هيچ موجود زنده‌اي بدون داشتن گواهي سلامت اجازه ورود به كشور ندارد، چند روزي ببر سفيد در قفسي در گمرك نگهداري شد. جالب اينجاست كه هيچ دستگاه نظارتي بر موارد مشكوك و مكشوفي كه از باغ‌وحش ارم روي داريه افتاده، نظارت نكرده و مسببان حوادث تلخ اين باغ وحش را مورد پيگرد قانوني قرار نداده و پشت پرده مواردي چون ورود ببر سفيد را رو نكرده است! يا حوادثي چون ذبح غيرقانوني بيش از 30 رأس گوزن زرد و قرمز اروپايي، مرگ مشكوك يك قلاده ببر سيبري و زنداني كردن چهار ساله جفت اين حيوان يا ورود دو قلاده توله ببر ديگر از كشور آلمان كه يكي از توله‌ها در مسير انتقال به ايران جان خود را از دست مي‌دهد و مسئولان كشور آلمان به جاي آنكه توله ديگري را به كشور بفرستند، يك قلاده ببر سفيد را تحويل داده‌اند.
با اين حال بايد تأسف خورد و گفت: «واي واي از دست صرافان گوهر ناشناس/ هر زمان «خرمهره» را با «دُر» برابر مي‌كنند!»
