کد خبر: 1236280
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۴۰۳ - ۰۳:۴۰
«شهید آیت‌الله دکتر سید‌محمد بهشتی و نظام‌سازی نظری و عملی» در آیینه روایت‌ها و تحلیل‌ها
اندیشه و عمل شهید بهشتی به شدت ضابطه‌مند و مبنادار است. او از رفتار‌های مبتنی بر هیجان پرهیز دارد و منش خویش را، بر استدلال بنا می‌نهد. وی با پدیده‌ها، با طول و عرض واقعی‌شان مواجه می‌شود و متناسب با مختصات هر یک، برای آن‌ها نسخه می‌دهد. اندازه نگاه داشتن و معیار‌های غیرواقعی و خیالی را به هیچ گرفتن، از بارزترین خصال اولین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی است
 احمدرضا صدری

جوان آنلاین: در باب شخصیت جامع الاطراف شهید آیت الله دکتر سید محمد بهشتی، فراوان می‌توان گفت و نوشت. اما از نظر این قلم مهم‌ترین موضوع قابل بررسی درباره وی، میراث نظری و عملی اوست که از خویش بر جای نهاد. در مقال پی آمده، این موضوع با ابتنا به روایت‌ها و تحلیل‌های مراودانش مورد بررسی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقمندان را، مفید و مقبول آید. 
 
 شخصیتی جامع سنت و تجدد!
در آغاز کلام به هنگام می‌نماید که دورنمایی کلی از منش فردی و اجتماعی شهید آیت‌الله دکتر سید محمد بهشتی ارائه شود. این امر موجب می‌گردد که برخی خصال و ویژگی‌های جزئی‌تر آن بزرگ به سهولت فهم شود. حجت‌الاسلام‌والمسلمین مصطفی پورمحمدی از شاگردان و همکاران اولین رئیس قوه قضائیه در جمهوری اسلامی، در این باره چنین می‌گوید:
«آقای بهشتی تیپ‌شان مدرن بود. ایشان در سال‌های ۲۵ و ۲۶ که از اصفهان به قم آمدند و بعد به دانشگاه منقول و معقول رفتند؛ در همان زمان، در ایام جوانی، لباس‌هایشان مرتب و اتو شده بود. همیشه معطر بودند و هیچ‌گاه نعلین نمی‌پوشیدند. آقای بهشتی طلبه‌ای آراسته و مدرن و از طرفی، شدیداً متنسک و سنت‌گرا بودند. ایشان در آن ایام، در مدرسه حجتیه می‌آمدند و اذان می‌گفتند. با اینکه صدای اذان از بلندگو‌ها پخش می‌شده است، ایشان می‌رفتند در کنار حوض حیاط مدرسه حجتیه و با لباده اذان می‌گفتند! این نکته بسیار مهمی است، ما این مطلب را ساده می‌گیریم، ولیکن این کار بسیار مهمی است. یعنی یک انسان مقید به تمام سنت‌ها و متعبد بودند. این دوگانه‌ها وقتی در یک چهره متجلی شود، فوق‌العاده است. ایشان صریح و صادق بودند، اما فوق‌العاده قانون‌مدار. اصلاً تیپ آزادگی و قانون‌مداری، با یکدیگر جور در نمی‌آید. چگونه ممکن است، این دوگانگی در یک فرد جمع شود؟ خاطرات شیرینی، از قانون‌مداری آقای بهشتی وجود دارد. شهید بهشتی مظهر وقار بودند. اگر انسان می‌خواست فرد متشخصی را ببیند، باید آقای بهشتی را می‌دید. نوع راه رفتن، حرف زدن، چای نوشیدن، غذا خوردن‌شان، همه و همه با وقار بود. ایشان در جایی به ما فرمودند: من شبهه‌ای برایم ایجاد می‌شود؛ مسلمان باید با وقار باشد، اما می‌ترسم به تکبر بینجامد بین مرز وقار و تکبر نگرانم... (تعبیر نگرانی را من به کار می‌برم) این، همان دوگانه‌هاست. باید وقار داشته باشید، ولیکن به تکبر نینجامد. شهید بهشتی بسیار با وقار، اما در عین حال متواضع بود. تواضع و وقار به سختی در یک جا جمع می‌شوند. ما به هر جوانی در اوایل انقلاب که با ایشان مخالف بود؛ می‌گفتیم: می‌شود شما یک‌بار بیایید و با آقای بهشتی دیدار کنید؟! کافی بود، یک‌بار آقای بهشتی را ببیند. کار تمام می‌شد و فرد مخالف ایشان پس از دیدار، مجذوب شهید بهشتی می‌شد. ایشان با جوانان، ارتباط بسیار عمیقی داشتند. ایشان در عین واقع‌گرایی، آرمان‌گرا بود. خیلی سخت می‌شود که از ترکیب آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی، یک برنامه عملیاتی به دست آورد. خیلی‌ها در این زمینه شعار می‌دهند، اما در عمل کاری از پیش نمی‌برند. ایشان اهل علم، تحقیق، دانشگاه و متعبد به دین بود. مدرسه‌ای را هم که راه انداخت، نامش را دین و دانش گذاشت. آقای بهشتی واقعاً قبل از شهادت‌شان، شاهد بودند. شهید بهشتی قبل از اینکه به شهادت برسد؛ شاهد بود. شهادتش، گواه بر شاهد بودنش است. دیگران شهید شاهدند و آقای بهشتی شاهد شهیدند. مراتب شهادت، خیلی متفاوت است...». 

 قانون چراغ قرمز مال شاه نیست، برای جامعه است!
اندیشه و عمل شهید بهشتی به شدت ضابطه‌مند و مبنادار است. او از رفتار‌های مبتنی بر هیجان پرهیز دارد و منش خویش را، بر استدلال بنا می‌نهد. وی با پدیده‌ها، با طول و عرض واقعی‌شان مواجه می‌شود و متناسب با مختصات هر یک، برای آن‌ها نسخه می‌دهد. اندازه نگاه داشتن و معیار‌های غیرواقعی و خیالی را به هیچ گرفتن، از بارزترین خصال اولین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی است. جواد منصوری مبارز انقلاب اسلامی و تاریخ‌نگار آن، در این فقره آورده است:
«متأسفانه یکی از نقاط ضعف جامعه ما این است که هنوز اعتقاد به حاکمیت قانون به شکل مناسبی در آن عملی نشده و شاید این ویژگی در نگاه مردم عادی، چندان شناخته شده نباشد، اما شهید آیت‌الله بهشتی، هم پایبند به قانون بود و هم تبعات آن را می‌پذیرفت. این ویژگی را حتی در زمان آغاز انقلاب که نظم و نسق چندانی بر کشور حاکم نبود، می‌توان به خوبی در رفتار‌ها و سخنان ایشان مشاهده کرد. یکی از دوستان تعریف می‌کرد که در دوران پیش از انقلاب، حدود سال ۱۳۵۶، با اتومبیل سر یک چهار راه رسیده بودیم و چراغ قرمز شده بود و من خواستم رد شوم که شهید‌بهشتی جلوی من را گرفت و گفت: چراغ قرمز یعنی شما باید بایستید، این قانون که مال شاه نیست، برای جامعه است... درک این مسائل، مانند امروز ساده نبود و هنوز هم ارزش بودن رعایت قانون، به خوبی در جامعه شکل نگرفته و همچنان بخشی از مردم، بی‌توجهی به قانون را نوعی زرنگی تلقی می‌کردند. به خاطر دارم در جلساتی که با ایشان داشتیم، وقتی اذان گفته می‌شد، ایشان جلسه را برای اقامه نماز قطع می‌کردند و کاری نداشتند که شاید زمان کوتاهی به پایان جلسه باقی مانده باشد. این مورد را، بار‌ها در جلسات با ایشان مشاهده کردم و این به سبب اعتقاد و باور قلبی به نماز اول وقت بود و با این اعتقاد بازی نمی‌کرد. ایشان به هیچ وجه حاضر نبود که دینش را به دنیا بفروشد. به همین دلیل حتی مخالفان و دشمنان اسلام هم به ایشان علاقه داشتند و او را به لحاظ ادب، رفتار، متانت و انصاف، یک انسان واقعی می‌دانستند. به نحوی که حتی غیرمسلمانان را هم تحت‌تأثیر قرار می‌داد. همه این مطالب، آموزه‌های مهمی برای امروز کشور است. اما یکی دیگر از نکات مهم شخصیت ایشان که در رفتار مدیریتی این شهید بزرگوار متجلی بود و متأسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفته، این است که ایشان در برخورد با افراد ضمن اینکه به شدت به آن‌ها احترام می‌گذاشت، اما برای هیچ احدی جز امام‌خمینی (ره)، حساب خاصی باز نمی‌کرد. مصیبت بزرگ جامعه امروز ما این است که افراد با شهرت، موقعیت و ثروت‌شان ارزشیابی می‌شوند، اما شهید بهشتی به این مسائل، برای توجه و احترام به افراد اهمیتی نمی‌داد و اعتنایی نمی‌کرد. ایشان در برخورد‌ها به هیچ وجه میان وزیر، معاون وزیر و کارمند، تفاوت ارزشی نمی‌گذاشت، مسئله‌ای که امروزه کمتر در رفتار مسئولان مشاهده می‌شود. اکنون برخی مقامات کشور، گاه احساس مصونیت می‌کنند؛ در حالی که در نگاه شهید بهشتی، اصلاً چنین روحیه و رفتاری در بین مسئولان قابل قبول نبود...». 

 آقای خوئینی‌ها، کلمات قرآن را در حد عرف تفسیر کنید!
رعایت حدود و ظوابط در جهت گیری‌های علمی و عملی، آیت‌الله بهشتی را به نمادی از اعتدال مبدل ساخته بود. او به طور ویژه در تأویل و تفسیر‌های قرآنی، به این مهم پایبند بود و عدول از آن را موجب انحراف می‌دانست. از این روی بود که به گاه تفسیر‌های چپ‌زده محمد موسوی‌خوئینی‌ها، در یکی از مساجد تهران، وی را از این امر بر حذر داشت و به نامبرده توصیه کرد، مفهوم متعارف کلمات را ملاک قرار دهد. زنده‌یاد حجت الاسلام والمسلمین محسن دعاگو از مبارزان انقلاب اسلامی، در این فقره معتقد است:
«یکى از آفت‌هایى که در بین ما روحانیون و علماى دینى وجود دارد ـ البته به غیر از روحانیون بسیار متدین ـ آفت ریاست‌طلبى است، آفت العلماء حب الریاسه. آن کسانى که به دنبال ریاست نیستند، با خداى خودشان قضایا را حل کرده‌اند. در آن زمان نسبت به آیت‌الله دکتر بهشتى، رقابت و حسادتى وجود داشت. مخالفت‌هاى شخصى سبب مى‌شد که عده‌اى نسبت به حزب جمهورى و اعضاى آن موضع‌گیرى کنند. براى مثال بین آقاى موسوى‌خوئینى‌ها و آقاى دکتر‌بهشتى، رابطه‌خوبى وجود نداشت. خیلى‌ها در جریان نبودند و نمى‌دانستند، ریشه‌این اختلاف در چیست؟ در این قضیه، حق با شهید بهشتى بود. البته آقاى موسوى خوئینى‌ها روحانى‌اى فاضل، خوش بیان، سیاسى و مبارز بود و ویژگى‌هاى مثبت و خوبى در او وجود داشت. ماجرا از این قرار بود که آقای موسوى‌خوئینى‌ها، قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، جلسات تفسیر قرآن برقرار کرده بود، من هم چند بار در آن جلسات حضور داشتم. نمى‌خواهم درباره درست یا نادرستى دیدگاه‌های‌شان بحث کنم، بلکه فقط فضاى بحث تفسیر را بیان مى‌کنم. تفسیر ایشان، خیلى روشن‌فکرانه بود. آنچه آقاى موسوى خوئینى‌ها از الفاظ و عبارات قرآن استخراج مى‌کرد؛ بیش از اندازه‌واقعى آن بود. در حقیقت مى‌توان گفت، ایشان خارج از چارچوب اصطلاحات زبان عربى، مطلب استخراج مى‌کرد! به طور طبیعى تعدادى از ائمه جماعات و روحانیون شمیران و تهران، از شیوه تفسیر ایشان انتقاد مى‌کردند. جلسه تفسیر قرآن آقاى موسوى‌خوئینى‌ها جمعیت زیادى را به خود جذب کرده بود، ولى در عین حال منتقدانى داشت که سخنان او را براى مرحوم بهشتى نقل کردند. دکتر‌بهشتى به تفسیر آقاى موسوى‌خوئینى‌ها انتقاد کرد و براى او پیغام داد: در حد عرف تفسیر کنید. آقاى خوئینى‌ها از انتقاد شهید بهشتى ناراحت شد و به من گفت: چه فرقى مى‌کند. به مانند آن است که آقاى بهشتى از یک لفظ مطلبى را استنباط کند و بر مبناى آن قرآن را تفسیر کند و من آن را تفسیر ندانم! چطور مى‌شود که اگر شما چیزى از یک لفظ در قرآن فهمیدید، آن را مفهوم درست قرآن مى‌دانید، ولى برداشت من از همان لفظ عین قرآن نیست؟ من با مرحوم دکتر بهشتى صحبت کردم، گفتم: قضیه پیغام شما براى آقاى موسوى‌خوئینى‌ها چیست؟ آقاى بهشتى گفتند: تفسیر قرآن یک عرفى دارد، تفسیر مفسر باید مستند باشد، الفاظ و عبارات مفاهیم شناخته‌شده‌اى دارند، نباید از چارچوب خارج شد، هرگاه ما از این حدود خارج شدیم، انتقادات از گوشه و کنار متوجه ما مى‌شود و برداشت سلیقه‌اى از قرآن، حوزه تفسیر را آشفته مى‌کند...». 

 در تشکیلات مجاهدین خلق به یک خانم اجازه نمی‌دهند که در انتخاب همسر خود تصمیم بگیرد!
التزام نظری و عملی شهید بهشتی به موازین اسلامی، موجب گشت تا او کردار برخی تشکل‌های التفاطی و تروریست را برنتابد و به روشنگری در این‌باره بپردازد. در رأس این گروه‌ها، سازمان موسوم به مجاهدین خلق بود. آنان که از پیش از انقلاب وی را در زمره اهداف ترور خود قرار داده بودند، نهایتاً در شامگاه ۷ تیرماه ۱۳۶۰ به آرزوی دیرین خود جامعه عمل پوشاندند! تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، طی مقاله‌ای در این موضوع خاطرنشان کرده است:
«یکی دیگر از تهدیداتی که آن روز‌ها متوجه جمهوری اسلامی بود و در تقابل با نظام قرار گرفت، تقابل با سازمان موسوم به مجاهدین خلق بود. این جریان از خرداد ۱۳۶۰ به مبارزه مسلحانه روی آورد و در ۷ تیر همان سال، دست به یک جنایت بزرگ زد. شهید‌بهشتی منافقین را برای تداوم و حیات انقلاب اسلامی خطرناک می‌دانست و به همین دلیل، خواستار مقابله با آن‌ها بود. او با افشاگری و سخنرانی‌های روشنگرانه خود، گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران را معرفی می‌کرد و تحلیل‌های درون گروهی آن‌ها را، برای همگان آشکار می‌ساخت. او کوشید تا چهره واقعی سازمان منافقین را، برای همگان عیان کند. وی طی یک سخنرانی در ۱۰‌اردیبهشت ۶۰ گفت: در تشکیلات مجاهدین خلق، به یک خواهر تشکیلاتی اجازه نمی‌دهند که در انتخاب همسر خود تصمیم بگیرد و تازه این‌ها مدعی آزادی و اعطای منزلت به انسان هستند. نوجوانان و جوانان ما، باید از این روش‌های استالینی این‌ها باخبر شوند و بفهمند که این‌ها سمبل ارتجاع، یعنی بازگرداندن جامعه آزاد شده ما به استبداد استالینی هستند... شهید بهشتی مترصد مقابله با گرایش غیراسلامی و تفکر التقاطی بود و در این مسیر توصیه می‌نمود: از همه خواهران و برادران باایمانی که در برابر کسان دیگر، کسانی که دارای بینش‌های انحرافی یا التقاطی هستند، قرار گرفته‌اند، استدعا می‌کنم در برابر این‌ها با قدرت منطق، با شکیبایی، بردباری و با قدرت ســازندگی قرار بگیرید... وی اندیشه‌های التقاطی که ناشی از برداشت‌های سطحی برخی از احزاب و گروه‌های سیاسی است؛ را برای استمرار اندیشه‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی مضر می‌دانست و تأکید می‌کرد که اندیشه پویای اسلامی باید از گزند تفکرات شرقی و غربی ایمن بماند و در عین حال، فهم عمیق و گسترده در جامعه، بین اشخاص، گروه‌ها و احزاب سیاسی رواج بیابد. از این رو، همگان را به دوری از اکتفا کردن به معانی سطحی و ظاهری قرآن و حدیث رهنمود می‌ساخت و تأکید داشت، برای رسیدن به اهداف و مقاصد گروهی و شخصی، نباید اندیشه‌ها و افکار متفاوت را با یکدیگر آمیخته ساخت و اینگونه مسیر انحراف عقیدتی و فکری را مهیا کرد...». 

 یک انسان کشته شده است، ولو یک منافق!
با تمام آنچه بدان اشارت رفت، شهید‌آیت‌الله دکتر بهشتی در مواجهه نظری و عملی با جریان ضد انقلاب و به رغم تمامی انحرافات آنان، هرگز از موضع تقوا، عدالت و انصاف کناره نگرفت و حق ایشان را ضایع نکرد. خاطره آیت‌الله سید‌احمد علم‌الهدی از فعالان وقت کمیته‌های انقلاب اسلامی در تهران، شاهدی بر این مدعاست:
«در اوج بحران درگیری با منافقان، رئیس منافقان شاخه بابلسر، در تصادف با یکی از بچه‌های جهاد کشته شده بود. منافقان تبلیغات وسیعی به راه انداختند که بچه‌های جهاد او را شهید کرده‌اند و حال‌آنکه در تصادف کشته شده بود. آنان جمع شده بودند و بانفوذ در دادگستری آنجا، این فرد جهادی را به دو سال زندان محکوم کردند. بر اساس قوانین آن زمان، مجازات زیرگرفتن افراد، شش ماه زندان بود. به‌علاوه کارشناس راهنمایی و رانندگی تشخیص داده بود که طرفین تصادف هر کدام ۵۰ درصد مقصر هستند. با وجود این، آن‌ها فعالیت کرده بودند و این فرد جهادی را بر خلاف قانون، محکوم به دو سال زندان نمودند. بچه‌های مازندران هم به ما متوسل شدند. گاهی کمیته منطقه ۱۰، برای این گونه موارد در سطح کشور، یک مرجع و ملجأ بود. درخواست آن‌ها این بود که اگر این پرونده از مازندران به تهران منتقل شود، از نفوذ منافقان دور می‌ماند. در آن زمان قوه قضائیه، تحت ریاست آیت‌الله بهشتی بود و ما هم در قوه قضائیه نفوذ داشتیم و آن‌ها فکر می‌کردند که اگر این انتقال پرونده صورت بگیرد، دیگر مسئله حل شده است. بنده می‌دانستم که مرحوم شهید‌بهشتی، با این حرف‌ها به درخواست بنده اهمیت نمی‌دهد؛ لذا به آیت‌الله خزعلی متوسل شدیم و به ایشان عرض کردیم: آیت‌الله بهشتی برای شما احترام خاصی قائل‌اند و قضیه هم این است، شما نزد آقای بهشتی بروید؛ درخواست خلاف عدل هم نداریم و فقط این را می‌خواهیم که ایشان دستور بدهند پرونده از بابلسر به تهران منتقل شود، تا در اینجا مجدداً بررسی گردد، ما هم فقط این را می‌خواهیم که مطابق قانون عمل شود. آقای خزعلی گفتند: بیایید با هم برویم، چون اگر بنده تنها بروم، ممکن است ایشان پرسش‌هایی مطرح کنند و بنده اطلاع نداشته باشم. ما هم یک روز، سرزده به دفتر حزب جمهوری اسلامی رفتیم. من گفتم وقت بگیریم، ولی آقای خزعلی گفتند: نیازی نیست. بالاخره نشستیم و آقای خزعلی گفتند: ماجرایی در بابل اتفاق افتاده که آقای علم‌الهدی در جریان آن است و شرح آن را می‌داند، منتها از من خواسته‌اند که به‌اتفاق هم پیش شما بیاییم و از شما خواهش کنیم که اگر می‌شود، درخواست ایشان را برآورده کنید و ظاهراً هم راه‌حلی که پیشنهاد می‌کنند، راه‌حل عادلانه‌ای هست که اگر شما دستور دهید به آن عمل کنند. قضیه را برای آقای بهشتی تعریف کردیم و گفتیم: درخواست توصیه و اعمال نفوذ نداریم، شما فقط دستور دهید که این پرونده به مرکز منتقل شود. یعنی اولیای فرد جهادی زندانی، نامه می‌نویسند و درخواست می‌کنند و شما زیر نامه آن‌ها فقط موافقت کنید که این پرونده به تهران منتقل شود و در اینجا پرونده عادلانه بررسی گردد. آقای بهشتی گفتند: من موافق نیستم. خیلی صریح گفتند: مسئله خون در میان است؛ یک انسان کشته شده است، ولو یک منافق. الان بگویم این پرونده به تهران بیاید، می‌دانم شما می‌روید اعمال‌نفوذ می‌کنید، این و آن را می‌بینید و می‌گویید در آنجا منافقان اعمال‌نفوذ کرده‌اند، شما هم در اینجا اعمال‌نفوذ خواهید کرد. شما اگر می‌توانید، طبق قانون درخواست کنید که پرونده به اینجا منتقل شود. من دستوری در این زمینه نمی‌دهم که به‌صورت فوق‌العاده پرونده به اینجا بیاید، حاضر نیستم کاری بکنم که خون یک انسان ولو یک منافق ریخته شود... خیلی صریح گفتند و ما دست‌خالی از پیش ایشان برگشتیم...».

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۴/۰۶
0
0
درست مثل رئیسی و جلیلی...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار