جوان آنلاین: آنچه این روزها در ورزشگاههـای فـوتبال ایران و طی رقـابتهای لیگ برتر دیده و شنیـده مـیشود نمـونه کامل و عیان بیاخـلاقی، بیفـرهنگـی و لجـامگسیختگـی و انحـطاط اخـلاقی است.
این حجم از توهین به خانواده، این حجم از الفاظ زشت و زننده علیه یک بازیکن اگر در فوتبال جهان بیسابقه نباشد، قطعاً کمسابقه خوانده میشود. بازیکنی بنا به هر علتی تصمیم به جابهجایی باشگاهش گرفته، اصلاً در جریان این نقل و انتقال مرتکب تخلف هم شده، آیا این مسئله به هوادار فوتبال اجازه میدهد که خانواده او را با بدترین الفاظ ممکن مورد توهین قرار دهد؟
بحث رنگ در میان نیست. بحث اخلاقی و معرفتی است که ما ایرانیها مدعی داشتن آن هستیم، اما آنچه این روزها دیده میشود، ثابت میکند که حداقل در ورزشگاههای فوتبال و مسابقات لیگ برتر کوچکترین نشانی از معرفت دیده و شنیده نمیشود. هرچند این توهینها به قدمت تاریخ فوتبال ایران است و در هیچ دورهای ترک نشده، اما حجم گسترده آن طی فصلی که در حال گذراندن هفتههای پایانی آن هستیم، اینقدر وحشتناک است که از خجالت تمام تاریخ فوتبال ایران درمیآید. توهین به خانواده چیزی نیست که ورزش ایران بتواند آن را تحمل کند.
این روزها شاید عدهای بخواهند این توهینها را به یک باشگاه خاص منتسب کنند و از خودشان قدیس بسازند، اما لازم است یادآور شویم که اگر تاریخ فوتبال را ورق بزنید، ثابت میشود که هیچ تیم، باشگاه و هواداری از این قاعده مستثنا نیست و اتفاقاً آنها که خودشان را سمبل ادب و اصالت معرفی میکنند از همه بدتر بودهاند، ولی تمام اینها هم باعث نمیشود که چشم خود را روی اتفاقاتی که این روزها در ورزشگاههای کشور علیه سنگربان اول تیم ملی رخ میدهد، ببندیم.
ظاهراً اختلاف پیش آمده مستمسکی شده برای توهین و جای تأسف دارد که خیلیها در شهرهای مختلف این اقدام را انجام میدهند، چون ظاهراً هر جایی که این توهینها انجام شود فقط به اسم هواداران یک باشگاه خاص نوشته میشود و آنها هستند که متهم شناخته میشوند و باز هم جای تأسف است که مسئولان باشگاه تراکتور هم به راحتی به خودشان اجازه میدهند که به باشگاه رقیب و هوادارانش توهین کنند و آتشبیار معرکه باشند.
با تمام این حرفها جو به وجود آمده اصلاً قابل قبول نیست. باشگاههای فوتبال مثلاً پیشوند فرهنگی را پشت نام خود دارند، اما حتی حاضر نیستند بهصورت نمایشی هم که شده این فرهنگ را نشان دهند. آنچه که شامگاه جمعه در یزد رخ داد، یک فاجعه تمامعیار بود که اگر بنا باشد مانند هفتههای قبل هیچ واکنشی به آن نشان داده نشود حتماً در شهرهای دیگر هم تکرار خواهد شد. حرفهای علیرضا بیرانوند بعد از بازی مقابل چادرملو هرچند بسیار ناراحتکننده است، اما باید مورد توجه فدراسیوننشینان قرار بگیرد تا کاری انجام دهند: «حیف است این بچهها برای تماشای بازی میآیند و فحش ناموس، خواهر و مادر میدهید. مردم کشور ما خیلی مهربان هستند. من نمیدانم چه گناهی کردهام. فقط نگران مادر، خواهر و همسرم هستم. دست همه را میبوسم؛ فقط فحش خواهر و مادر ندهید. وقتی قرار است امشب بخوابید فقط پنج دقیقه فکر کنید که امروز در ورزشگاه چه چیزهایی به من گفتید. چه کاری با شما کردم؟ برای خودم ناراحت نیستم؛ برای جوانانی ناراحت هستم که قرار است جای من را بگیرند و فوتبال بازی کنند. آنها پیش خود میگویند وقتی این رفتارها با بیرانوند میشود با ما چه خواهند کرد.»
مطمئناً در این میان عدم اعلام بهموقع رأی پرونده بیرانوند هم نقش بسزایی در گسترش این بیاخلاقیها داشته است. هرچند که حتی این مورد هم نمیتواند مجوزی باشد برای توهین به خانواده یک بازیکن و حتی خود او: «تاج و صالحی را به جان بچههایشان قسم میدهم که هر اتفاقی قرار است برای من بیفتد همین امشب تمام شود، این حقم است. قاتل نیستم و بازیکن تیم ملی هستم. ۱۲ سال برای تیم ملی زحمت کشیدهام. برای یک باشگاه زحمت کشیدم و هیچ بیاحترامی به هواداران نکردم. انتخابی کردم که درست و از طرف خودم بود. هیچ بیاحترامی به باشگاه پرسپولیس نکردم. از داخل باشگاه به من بیاحترامی شد، نه از طرف هواداران، اما این بازی را تمام کنید.»
این اتفاق زشت باید تمام شود، حتی اگر لازم باشد باید باشگاه پرسپولیس هم وارد عمل شود و به این همه فحاشی و حاشیهسازی پایان دهد و حداقل جلوی سوءاستفاده بقیه را بگیرد. این اتفاق زشت باید تمام شود و این کاری است که باید توسط خود باشگاهها و فدراسیون فوتبال رقم بخورد. باید با خاطیان به شدیدترین شکل ممکن برخورد شود.