جوان آنلاین: محیط زیست و منابع طبیعی استانها در سالهای گذشته به دلایل مختلفی از جمله خشکسالی، آتشسوزی، شکار، زمینخواری و ساختوساز، روشهای نامناسب کشاورزی و مدیریت آب، پراکندن زباله و قطع درختان به طور فزایندهای آسیب دیدهاند. چندی قبل گزارشی منتشر شد که عنوان میکرد فراخی جنگلهای استانهای گلستان، گیلان و مازندران، در طول نیم قرن اخیر از ۶/۳ میلیون هکتار به ۹/۱ میلیون هکتار رسیده که ۸۰۰ هکتار از آن نیز مخروبه است. این آمار میتواند بسیار «نگرانکننده» باشد و گواهی بر وضعیت محیط زیست ایران که در حال از بین رفتن است.
در حالی که بسیاری از اکولوژیستها و گیاهشناسان دنیا آرزوی داشتن جنگلهای هیرکانی ایران را دارند، اما در اینجا این جنگلها به «زبالهدان» تبدیل شدهاند. بخش عمده جنگلهای هیرکانی در ایران قرار دارد که برآورد میشود با میلیونها سال قدمت، از مهمترین و کهنترین جنگلهای کره زمین است. این جنگلها تحت حفاظت هر دو سازمان میراث فرهنگی و حفاظت از محیط زیست قرار دارند. سازمان آموزشی، پژوهشگی و فرهنگی ملل متحد یونسکو میگوید جنگلهای هیرکانی، مهمترین و چشمگیرترین زیستگاههای طبیعی هستند که با در نظر گرفتن گونههای موجود در آن نقش ارزشمندی در تحقیقات و حفظ منابع طبیعی بازی میکنند. سالهاست کارشناسان با انتقاد شدید از وضعیت استفاده از منابع آبی، نشست زمین در پایتخت، کم شدن شمار جانواران، خشک شدن انبوهی از بلوطهای زاگرس و موارد دیگر، معتقدند چنین وضعیتی در تاریخ ایران سابقه ندارد.
مازندران، نگهبان اول هیرکانی
وقتی از جنگلها صحبت به میان میآید، جنگلهای هیرکانی ایران به عنوان میراثی در دل تاریخ میدرخشند؛ جنگلهایی که حال و روز خوبی ندارند و تخریب و از بین رفتنشان در صدر اخبار قرار دارد.
حمیدرضا پورعلیان کارشناس محیط زیست معتقد است علت عمده تخریب جنگلهای هیرکانی را میتوان بهطور خلاصه تغییر کاربری اراضی ناشی از توسعه کشاورزی و توسعه شهری و افزایش شهرنشینی و صنعتی شدن، رشد جمعیت، دامداری سنتی، تجارت چوب، پروژههای سدسازی، عملیات معدن، تولید کاغذ، آتشسوزی و تغییر اقلیم دانست. او میگوید: «مجموع مساحت مازندران ۲۴ هزار و ۴۰۰ کیلومتر است و طبق آمار موجود ۷۰ درصد وسعت این استان جزو عرصههای طبیعی ملی در قالب سواحل دریای خزر، جنگل و مرتع است و غرب مازندران با جمعیتی افزون بر یک میلیون نفر از ۲۱ شهر و حدود هزار و ۱۵۰ روستا برخوردار است.»
پورعلیان ادامه میدهد: «مازندران در مجموع حدود ۵۴ درصد از عرصههای جنگلی شمال کشور را در اختیار دارد و همچنین نیمی از جنگلهای هیرکانی ثبت شده در سازمان جهانی یونسکو در جغرافیای این استان واقع است و بیشترین عرصههای جلگهای شمال نیز در منطقه غرب مازندران واقع شده است.»
این کارشناس تأکید میکند: «آمارهای رسمی نشان میدهند به دلیل گسترش ساخت و سازهای بیرویه و غیرمجاز در اراضی ملی غرب مازندران، در حال حاضر ۳۰ هزار مشترک غیرمجاز برق بدون داشتن انشعاب به این انرژی دسترسی دارند. این رقم یعنی این افراد در جاهایی خانه ساختهاند که اجباراً یا درختی را قطع کرده یا مرتعی را خشکاندهاند.» به گفته پورعلیان، قطع درختان به بهانه اجرای طرحهای گردشگری و حتی ساخت پارکینگ که نمونه آن در جنگل الیمالات نور انجام شده، سندی بر بیمهری به عرصههای هیرکانی است.
دانشکدهای بیخاصیت
جنگلهای ایران در حال از بین رفتن هستند و این در حالی است که بیش از ۶۰ سال از تأسیس دانشکده جنگلداری (منابع طبیعی) میگذرد. دانشکدهای که قرار بود با تحقیق و پژوهشهای خود، برنامههای جامعی برای حفظ جنگلهای موجود و احیای مراتع ارائه کند. اما شواهد نشان میدهد حداقل طی یک دهه گذشته حتی یک طرح قابل اجرا به سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری ارائه نشده است و با سوء مدیریتهایی که وجود دارد، بکرترین عرصههای زیستی در بدترین و ناپایدارترین حالت قرار دارند.
دانشکده منابع طبیعی اولین و بزرگترین مرکز آموزش عالی منابع طبیعی ایران به شمار میرود. با توجه به اهمیت منابع طبیعی، در سال ۱۳۳۹ مقدمات راهاندازی انستیتوی جنگل و مرتع فراهم شد و در هشتم اردیبهشت ۱۳۴۱ تأسیس و از دانشکده کشاورزی وقت منتزع شد. تلاشهای مسئولان انستیتوی جنگل و مرتع باعث شد دانشکده جنگلداری در ۱۸ تیر ۱۳۴۵ با سه گروه آموزشی جنگلداری و اقتصاد جنگل، چوبشناسی و فرآوردههای جنگلی، احیای مناطق خشک و کوهستانی تأسیس شود. البته در سال ۱۳۵۱ دانشکده جنگلداری به دانشکده منابع طبیعی تغییر نام داد. با این تاریخچه علمی چنین استنباط میشود که در حال حاضر باید وضعیت جنگلها و مراتع ایران در بهترین وضعیت خود قرار داشته باشد. اما در کمال تأسف باید گفت جدا شدن حلقههای زنجیره تحقیقات و پژوهش و استفاده از سیستم آزمون و خطا و واگذاریهای غیراصولی عرصههای طبیعی در کنار سوء مدیریتهایی که ویرانگرتر از هر چیز دیگری هستند، مدیریت جنگلهای چندصد میلیون ساله هیرکانی را ناپایدار و به حالت خواب و بیدار تبدیل کرده است.
روزشمار پایان جنگلها
از ۱۶۵ میلیون هکتار وسعت کشور، ۱۲میلیون هکتار آن شامل جنگلها میشود. جنگلهای بلوط زاگرس با وسعت ۶ میلیون هکتار مساحت نزدیک به ۵۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند؛ ۸۰ درصد عشایر کشور و بیش از ۵۰ درصد از ۶۵ میلیون دام سنتی موجود در ایران در این منطقه حضور دارند و ۴۰ درصد آب کشور از این منطقه تأمین میشود. باید در نظر داشت یک درخت بلوط در شرایط ایدهآل میتواند تا ارتفاع ۴۰ متر و به طور متوسط تا ۶۰۰ سال عمر کند! با اینکه جنگلهای زاگرس غیر تجاری محسوب میشوند، اما از نظر حفاظت از منابع خاک تولید محصولات فرعی و ارزشهای محیط زیستی اهمیت منحصر بهفردی دارند.
آتشسوزیهای پیدرپی که عموماً عامل انسانی داشته نیز یکی از دلایل نابودی جنگلهای زاگرس است و تنها در یک مورد آتش سوزی هفت روزه جنگلهای زاگرس در کهمره سرخی فارس ۱۵ هزار هکتار از بلوطهای چند صد ساله این منطقه را به خاکستر تبدیل کرد. توسعه ناپایدار، یکی دیگر از دلایل تخریب زاگرس است. هزاران درخت برای احداث جاده یا خطوط انتقال گاز قطع میشوند یا به خاطر آبگیری سد زیر آب میروند، تنها با ساخت سد کارون سه حدود۲هزار و۵۰۰ اصله درخت بلوط از بین رفته است. در ۷۰ سال گذشته ۷ میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس از بین رفته و در حال حاضر تنها ۵ میلیون هکتار جنگل در زاگرس باقی مانده است. اینچنین که به نابودی جنگلها و مراتع کشور کمر همت بستهایم متأسفانه تا ۵۰ سال آینده تمامی جنگلها و در ۸۰ سال آینده تمامی مراتع را از دست میدهیم.