جوان آنلاین: رئیسجمهور همچون اغلب اسلاف خود در همین ابتداها از انتقال پایتخت سخن گفت. البته پزشکیان فهرستی از کارهای بزرگ مثل تعطیلی شرکتهای زیانده دولتی، ساماندهی به کاروبار پرستاران و پزشکان! حل مسئله ناترازیها و ارزانی سوخت و مانند آن را در سر دارد و هرجا میرود یکی را بر زبان میآورد. نکته مهم این است که جامعه و حتی جهان برخی از این سخنان را خیلی جدیتر میگیرند و دنبال میکنند، اما دولت ممکن است فردا یا فرداها آن را فراموش کند! مسئله انتقال پایتخت هم از همین موارد است. سنگی به بزرگی دماوند که علامت نزدن است! اگر در ۳۰سال گذشته هر دولتی در هر چهار سال فقط دو وزارتخانه را به استانی که بیشترین وفاق را با آن وزارتخانه دارد، انتقال میداد، شاید اکنون مسئله به این بزرگی نبود. حالا، اما با هوشمصنوعی جهان آینده متفاوت اداره خواهد شد و دیگر شاید مفهوم انتقال پایتخت هم مانند گذشته نباشد. برخی سازوکارهایی که برای آن، وزارتخانه دائر کردهایم در آینده علمی جهان در یک اتاق اداره خواهد شد! از طرفی پزشکیان انتقال پایتخت سیاسی به کنار خلیجفارس را مطرح کرده که باید تبیین کند دقیقاً چه در سر دارد. او حرف دقیقی هم زده است که «انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور نیست. باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.» و این اگرچه قابلتوجه است، ولی در چند دهه گذشته دولتها حتی برعکس عمل کردهاند و برخی مدیران ارشد دولتی در استانها پروازی هستند و در تهران ساکناند! در مسائل دیگر هم در سالهای اخیر درست عکس انتظار عمل شده و همهچیز برای بزرگترشدن و مهمترشدن تهران بوده است. دیروز اعلام شد که در دو سال اخیر یکمیلیون مهاجر از اتباع به تهران اضافه شده است و اینیعنی اینجا تهران خودش یک مقصد است که تبدیل آن به یک مبدأ فقط به آرزوهای شیرین نیست، عزم کوهشکن فرهاد هم میخواهد. با اینحال همینکه در ذهن رئیسجمهور این مسئله جا افتاده که دیگر نباید پول خرج تهران کرد، یک نقطه امید است.
باز هم بحث انتقال پایتخت مطرح شد، این بار، اما انتقال به جنوب کشور و در نزدیکی دریا. پایتختی که امروز، بهترین امکانات تفریحی، آموزشی، رفاهی و بهداشتی را دارد و جمعیت زیادی را به سمت خود کشانده است، جمعیت حدوداً ۹ میلیون نفری که هر کدام از آنها برای رفت و آمد در شهر باید در ترافیک بمانند و آلودگی هوا را تحمل کنند! اما این همه مشکلات زندگی در تهران نیست. کمبود آب، گریبان شهر و شهروندان را گرفته و بدتر اینکه سرعت فرونشست زمین را بیشتر کردهاست. به همین دلیل است که رئیسجمهور به ضرورت انتقال پایتخت اشاره کرده و گفتهاست: «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم.» البته این پیشنهاد، در سالهای قبل نیز از سوی برخی از مسئولان در دولتهای قبل مطرح شد و آنها نیز از مشکلات تهران و کمبود منابع آبی در این شهر هشدار دادند، اما باید این مهم مشخص شود که این تغییر چگونه باید باشد؟ و اینکه آیا با تغییر پایتخت و صرف هزینه هنگفت بابت آن، مشکلات حل میشود؟ روز شنبه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور در بازدید از فعالیتهای زیربنایی و زیرساختی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) اعلام کرد که تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است و هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت وجود ندارد.
پیشنهاد تغییر پایتخت
پزشکیان با بیان اینکه اگر میخواهیم در منطقه اول باشیم، نمیتوانیم از رقبای خود عقب بمانیم، گفت: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، به شدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد؛ چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.»
او اظهار داشت: «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است. انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور و ممکن نیست، باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.»
بسیار مهم است که در ذهن آقای رئیسجمهور این مسئله مهم وجود دارد که دیگر پول خرج کردن برای تهران وقت تلفکردن است؛ بنابراین انتقال پایتخت اقتصادی و صنعتی به جنوب کشور و به سمت دریا اقدامی قابلتأمل و بررسی به نظر میرسد و باید همه ابعاد آن به درستی مشخص شود.
تقسیم مسائل کشور در همه استانها و شهرها
انتقال پایتخت در ایران تاکنون چندینبار در دولتهای مختلف مطرحشده، تا جایی که حتی بحث امکانسنجی انتقال پایتخت در مجلس دو دوره قبل نیز به میان آمد، بر این اساس وزارت راه، مأمور شد تا روی این کار مطالعه کند، اما در نهایت جمعبندی وزارت راه این شد که تهران را باید ساماندهی کرد. البته در آن زمان انتقال پایتخت سیاسی مطرح بود.
در تمام این سالها مطالعاتی در خصوص انتقال پایتخت مطرح شد که شاید برخی از آنها بتواند راهحل خوبی برای کاهش جمعیت در تهران باشد، راهحلی که تبعات منفی به دنبال ندارد. مثلاً انتقال ۱۶۰ مؤسسهای که مطالعات آن در کمیسیونی در وزارت کشور دولت آقای هاشمی انجام شدهبود میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. طبق این مطالعات، ۱۶۰ مؤسسه و شرکت مهم دولتی از جمله شرکت ملی فولاد، سازمان چای و شرکت دخانیات ضرورتی برای حضورشان در تهران وجود ندارد، برای مثال، شرکت دخانیات چند هکتار زمین در تهران دارد، همچنین شرکت کشتیرانی؛ که بهتر است به بندرعباس یا شمال منتقل شود. با اجرای این کار، کارمندان این شرکتها و خانوادههایشان به همراه تعداد زیادی از نیروهای خدماتی از تهران میروند و بخشی از جمعیت شهر کاهش مییابد.
در همین رابطه روز گذشته، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران در حاشیه جلسه علنی شورای شهر تهران گفت: «ضرورت ندارد همه مسائل کشور در تهران متمرکز باشد. بنادر فعالی در جنوب و شمال کشور داریم که میتواند بخشهای عمدهای از اقتصاد و صنعت کشور را هدایت کند.» او با بیان اینکه تا به حال چندین بار دولتهای مختلف این موضوع را مطرح کردهاند، اما به نتیجه مشخصی نرسید، اظهار داشت: «زمانی که جهانگیری معاون اول بودند، جلساتی در این زمینه گذاشتند حتی مشاور هم گرفتند، ولی به نتیجه نرسید.» به گفته چمران، چیزی که مهم است تقسیم مسائل کشور در همه استانها و شهرها است و به نظر این کار ضرورت دارد.
تجارب دیگر کشورها
کشورهای زیادی دست به تغییر پایتخت خود زدند. روسیه یکی از نخستین کشورهایی بود که پایتختش را تغییر داد و مسکو جای سن پترزبورگ را گرفت. سنپترزبورگ که در سال ۱۷۰۳ به دست پتر کبیر بنیان گذاشته شد، از ۱۷۱۲ تا ۱۹۱۸ پایتخت این کشور بود. یکی از دلایل این انتقال این بود که موقعیت مسکو بسیار مرکزی بود و دولت به این نتیجه رسید که احتمال حمله به آن کمتر است.
در ۱۹۶۰، برزیل شهر مرکزی برازیلیا را به عنوان پایتخت بنا کرد تا جای شهر شلوغ ریو دو ژانیرو را بگیرد.
چند سال بعد، در ۱۹۶۷، پاکستان تصمیم گرفت که پایتختش را از شهر کراچی در جنوب به اسلامآباد در شمال منتقل کند. دولت عقیده داشت که دسترسی به اسلامآباد از دیگر نقاط پاکستان راحتتر از کراچی است.
نیجریه نیز در ۱۹۹۱ به جمع این کشورها پیوست و پایتختش را از لاگوس به آبوجا منتقل کرد تا مثل برزیل مشکل ازدیاد جمعیت را حل کند.
اما اندونزی جدیدترین کشوری است که شهر دیگری ساخت و پایتخت خود را منتقل کرد. دولت اندونزی در سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که پایتختش را از جاکارتا به منطقهای در جزیره کالیمانتان شرقی در جزیره بورنئو منتقل میکند. این پایتخت جدید قرار است به نام نوسانتارا (Nusantara) شناخته شود و انتقال آن (در دهه ۲۰۲۰) در حال انجام است.
جاکارتا با مشکلات جدی مانند تراکم جمعیت بالا (بیش از ۱۰ میلیون نفر)، آلودگی هوا، ترافیک سنگین، کمبود آب و سیلهای مکرر مواجه است. به دلیل رشد شهری سریع و نبود مدیریت مناسب زیرساختی، بسیاری از این مشکلات شدیدتر شدهاند. نشست زمین یکی از مهمترین مشکلات جاکارتاست؛ به گونهای که برخی مناطق این شهر با نرخ حدود ۲۵ سانتیمتر در سال در حال فرونشست هستند.
پایتخت جدید در کالیمانتان شرقی واقع شده و طبیعت بکری دارد، همچنین نسبت جاکارتا از خطرات طبیعی مانند زلزله و سیل در امان است. این موقعیت مرکزیتر به توزیع بهتر جمعیت و توسعه متوازنتر کشور کمک میکند، اما نگرانیهایی نیز وجود دارد که توسعه این منطقه میتواند به تخریب جنگلهای بارانی و زیستبومهای محلی منجر شود. همچنین این منطقه، محل زندگی گونههای متعددی از حیوانات وحشی است که با توسعه شهری میتواند در معرض خطر قرار گیرند.
نقش مهم فناوریهای نوین
پرواضح است که یکی از اهداف انتقال پایتخت، کاهش جمعیت حاضر در آن است. با توسعه فناوریهای نوین و همچنین هوش مصنوعی، امکان دارد که در سالیان آینده، تعداد کارمندان و کارگران کاهش یابد، چراکه فناوریهای جدید میتوانند به عنوان مکمل نیروی کار یا جایگزین آن باشند. علاوه بر آن، استفاده از هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل میتواند باعث شود محصولی که تولید آن ۲۰ ساعت از یک نفر زمان میبرده، حالا طی دو ساعت تولید شود. در چنین شرایطی یک نیروی کار میتواند کار ۱۰ نیروی کار سابق را انجام دهد. شاید آن موقع دیگر معنا و مفهوم «مکان پایتخت» نیز تغییر کند.
مسائلی که نباید نادیده گرفتهشود
جابهجا کردن پایتخت کشور و به دنبال آن انتقال تجهیزات و بخش بزرگی از جمعیت کارکنان دولتی به شهر جدید، با مشکلات اجتماعی و فرهنگی همراه میشود. همچنین اگر پایتخت جدید از تهران فاصله زیادی داشته باشد، ممکن است در جذب سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی با چالشهایی مواجه شود و حتی شاید خود به خود منجر به آثار بسیار بزرگی در حوزه اشتغال و مسکن باشد.
باید به این مسئله توجه کرد که تصمیم انتقال پایتخت، مانند بسیاری از تصمیمات بزرگ سیاسی و اقتصادی، موفقیت و شکست نسبی به همراه دارد و نمیتوان به طور قطعی درباره موفقیت یا ناموفق بودن آن سخن گفت. شاید به همین دلیل است که برخی از کشورها با انتقال پایتخت به اهداف خود رسیدهاند و برخی دیگر با چالشهای جدی مواجه شدهاند، اما در خصوص انتقال پایتخت از تهران به نقطه دیگر، گفتن این نکته حائز اهمیت است که باید با فضای به شدت آیندهنگرانه برای خلوت کردن تهران تصمیم گرفت و بابت آن برنامهریزی کرد.