جوان آنلاین: زن میانسالی که خانهاش را پاتوق افراد خلافکار کرده بود برای فرار از اعتراضهای زن همسایه روی خودش مایع اسیدی پاشید و در نقش قربانی از همسایهاش شکایت کرد تا او را راهی زندان کند، اما مأموران دست او را رو کردند و خودش راهی زندان شد.
اواسط مهرماه سال گذشته، زن میانسالی در تهران در حالی که صورت و دستانش پانسمان بود به اداره پلیس رفت و از زن همسایه به اتهام اسیدپاشی شکایت کرد.
وی در ادعایی گفت: «در طبقه دوم آپارتمان مسکونی در یکی از خیابانهای جنوبی شهر زندگی میکنم. من زن تنهایی هستم و آزارم به هیچ کسی نمیرسد، اما مدتی است با یکی از همسایهها به نام فریبا، اختلاف پیدا کردهام. فریبا دوست دارد در کار همه همسایهها دخالت کند و فکر میکند مدیر ساختمان است و همیشه به همسایهها امر و نهی میکند. مثلاً او حتی به آشغال بردن من و کفشهایم که بیرون از آپارتمان است، گیر میدهد و چند باری هم به خاطر همین موضوع با هم مشاجره و درگیری داشتیم. چند شب قبل تلویزیون فیلم مورد علاقهام را پخش کرد و من با صدای بلند فیلم را تماشا میکردم که فریبا به در خانهام آمد و به من اعتراض کرد. هر چقدر به او گفتم حق دخالت در زندگی مرا ندارد قبول نکرد و در نهایت با هم درگیر شدیم، اما با پادرمیانی همسایهها درگیریمان خاتمه یافت.
اسیدپاش نقابدار
وی ادامه داد: «من و فریبا همیشه سر کوچکترین مسائل با هم مشاجره و درگیری داشتیم و حتی او به میهمانهای من هم گیر میداد که چرا تعداد میهمانها و رفت و آمدهایم زیاد است. چند شب قبل تعدادی از دوستانم میهمان من بودند که فریبا مثل همیشه زنگ خانهام را زد و به من اعتراض کرد. ما با هم مشاجره لفظی کردیم، اما فکر نمیکردم او از من کینه به دل بگیرد و بخواهد با مایع اسیدی از من انتقام بگیرد. صبح امروز مثل همیشه برای انجام کاری از خانه بیرون رفتم و در میانه کوچه زنی که صورتش را پوشانده بود به من نزدیک شد و ناگهان مایع داخل ظرف پلاستیکی را به سمتم پاشید. مایع به پیشانی و دستانم رسید و سوزش عجیبی بدنم را فراگرفت، بهطوریکه فریادم به آسمان بلند شد و تازه متوجه شدم آن زن مایع اسیدی به سمت من پاشیده است. بلافاصله به بیمارستان رفتم و قسمتهای سوخته شده را پانسمان کردم. این زن از نظر جثه شباهت زیادی به فریبا داشت و من مطمئنم او با اسیدپاشی میخواسته از من انتقام بگیرد و حالا از او شکایت دارم.»
بازداشت
با شکایت زن میانسال، پرونده برای رسیدگی به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران نشان داد شاکی و فریبا همسایه هستند و همسایههای دیگر هم بارها شاهد مشاجره لفظی و درگیری آنها بودهاند. بنابراین فرضیه اسیدپاشی از سوی فریبا به روی شاکی برای مأموران قوت گرفت و وی را به عنوان مظنون بازداشت کردند.
زن جوان در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و گفت شاکی برای او پاپوش درست کرده و روز حادثه اصلاً در خانهاش نبوده و میهمان یکی از بستگانش بوده است. وی گفت: «شاکی مستأجر است و از روز اولی که این خانه را اجاره کرده محل زندگیاش را پاتوق افراد خلافکار کرده است. شب و روز افراد خلافکار و معتاد به خانهاش رفت و آمد دارند، به طوری که همسایهها همه ناراضی هستند. او در خانهاش میهمانی میگیرد و سروصدای میهمانهایش هم تا نیمه شب ادامه دارد و آرامش همسایه را بههم میریزد. مزاحمتهای او هر روز بیشتر میشد و تذکرات ما هم نتیجهای نمیداد. از طرفی هم من دو فرزند جوان و نوجوان دارم و نگران آنها هستم، به همین دلیل چندباری از زن تنها خواستم محل زندگیاش را تغییر دهد و او را تهدید کردم موضوع را به پلیس خبر میدهم، اما فکر نمیکردم برای انتقام از من پاپوش اسیدی درست کند.»
انتقام دروغین
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات دریافتند شاکی خانهاش را پاتوق افراد خلافکار کرده است. از سوی دیگر در تحقیقات میدانی هیچ یک از همسایهها موضوع اسیدپاشی به روی او را تأیید نکردند. دوربینهای مداربسته هم نشانی از حادثه اسیدپاشی را ضبط نکرده بودند. دلایل و شواهد حکایت از آن داشت شاکی با طراحی حادثه دروغین اسیدپاشی قصد انتقام از همسایه را داشت، بنابراین مأموران شاکی را مورد بازجویی فنی قرار دادند و وی وقتی با مدارک روبهرو شد به اسیدپاشی دروغین اعتراف کرد. وی گفت: «من میهمانان زیاد دارم، به همین دلیل فریبا همیشه به من اعتراض میکرد. چند باری با هم مشاجره کردیم و او اصرار میکرد محل زندگیام را تغییر دهم و از آن محل بروم. رفتارهای او باعث شد از او کینه به دل بگیرم تا اینکه تصمیم گرفتم او را گرفتار کنم و مدتی از دستش راحت شوم، به همین دلیل نقشه دروغین اسیدپاشی را طراحی و اجرا کردم. من ناچار مقداری مایع اسیدی به پیشانی و دستهایم پاشیدم تا خودم را قربانی اسیدپاشی جلوه دهم. سپس از زن همسایه به اتهام اسیدپاشی شکایت کردم به امید اینکه او به زندان بیفتد و من مدتی راحت باشم، اما در نهایت دستم رو شد.»
با اعتراف شاکی، اتهام از روی زن همسایه برداشته شد و بازپرس پرونده برای زن میانسال به اتهام ادعای دروغین و پاپوش درست کردن، قرار قانونی صادر کرد.