
نيره ساري
درگذشت پروفسور مريم ميرزاخاني نابغه رياضي جهان از جمله اخبار تلخ هفته سپري شده بود كه همگان را متأثر كرد. مريم ميرزاخاني از ميان ما رفت، اما تا ابد جايزه فيلدز به نام او ثبت شد و نام او به عنوان يك ستاره در ذهنها ماند، اما آنچه تأسف زياد را برميانگيزد، از دست رفتن سرمايههاي ملي كشور ايران است؛ نخبگاني كه در اين خاك پرورش داده شدهاند و از طريق المپيادهاي علمي تنها نشانهگذاري براي بيگانگان ميشوند؛ چراكه در نهايت در هر جايي جز سرزمين آبا و اجدادي خود به فعاليت ميپردازند و حاصل تفكر آنها هر چند كه در جهان ماندگار ميشود، اما در عوض جايي جز خاك ايران و وطن به منصه بروز و ظهور ميرسد. اگر ميرزاخانيها رفتند، همچنان نخبگاني هستند كه بهرغم استعداديابي و پرورش در خاك ايران در گوشه گوشه جهان و در غم غربت شگفتيآفرين ميشوند، بيآنكه نهادها و دستگاههاي علمي كشور از نبود و فقدان اين استعدادها خم به ابرو آورد و راه نگاهداشت يا بازگشت آنها را فراهم كنند.
به گفته اطرافيان وي، برنامههاي تلويزيوني دلخواه مريم با هم سالانش اندكي فرق داشت و به تماشاي فيلمها و مستندهايي علاقه نشان ميداد كه در مورد نوابغي چون ماري كوري و هلن كلر تهيه شده بودند.
در مدرسه تيزهوشان براي بيشتر دانستن پرورده ميشود. آنطور كه خود ميگويد: تأثير مدرسه و مدير مدرسه به طرز قابلتوجهي بر زندگياش اثر داشت. در جايي ديگر ميگويد: نسل خوش شانسي بوده زيرا دوران نوجوانياش مصادف شده با برقراري ثبات در ايران.
آموزشهايي در باشگاه دانشپژوهان جوان ميبيند كه امكان حضور وي در المپيادهاي جهاني رياضي را فراهم ميكند و اين باور را در او ايجاد ميكند كه ميتواند زيبايي رياضي را ببيند و درك كند.
شروع عمر حرفهاي ميرزاخاني در كسوت يك رياضيدان
اينها همگي شروع عمر حرفهاي ميرزاخاني در كسوت يك رياضيدان بود، عمري كوتاه، ولي پربركت و پرتوشه از كسب افتخارات ارزشمند علمي از جمله جايزه فيلدز. اگرچه اين ستاره پرفروغ در عالم رياضي ظاهراً به خاموشي گراييد كه اين خسارتي سنگين براي علم و عالم است؛ ليكن آثار وجودي او مانند ديگر انسانهاي بزرگ، پس از پايان حيات مادي همچنان پرفروغتر ادامه خواهد داشت.
به جرئت ميتوان گفت خاستگاه اوليه شناسايي، رشد و شكوفايي استعداد نهفته مريم ميرزاخاني و بروز و ظهور استعداد وي در مدرسه فرزانگان، مدرسهاي از مدارس سازمان پرورش استعدادهاي درخشان و سپس باشگاه دانشپژوهان جوان است.
دو نهادي كه به گفته نسرين سلطانخواه، نخستين فارغالتحصيل دكتراي رياضي دانشگاه صنعتي شريف و استاد دانشكده علوم رياضي دانشگاه الزهرا(س) اين روزها حال خيلي خوبي ندارد؛ به ويژه باشگاه دانشپژوهان جوان كه به دليل تقليل جايگاه ساختاري آن با مشكلات مديريتي، اداري، اجرايي و مالي دست به گريبان است.
آنچه بيش از همه باعث شهرت ميرزاخاني شد، موفقيت وي در كسب مدال فيلدز است. در 13 آگوست سال 2014 ميلادي، پارك گون هه، رئيسجمهور وقت كرهجنوبي در جريان كنگره بينالمللي رياضيات كه در سئول برگزار شد، مدال فيلدز را به خانم ميرزاخاني و سه تن ديگر از برندگان اعطا كرد.
نگاه مريم ميرزاخاني به ايران و مدرسهاي كه در آن تحصيل كردآكادمي ملي علوم سال 2016، سخنران كنگره بينالمللي رياضيات سال 2014، جايزه تحقيقاتي Clay سال 2014، يكي از 10 شخصيت مهم نشريه نيچر در سال 2014، برگزيده جامعه فيلسوفان امريكا در سال 2015 و فلوشيپ دانشگاه هاروارد در سال 2013 تنها گوشهاي از افتخارات و كارنامه افتخارآفرين اين بانوي ايراني است؛ بانويي كه به گفته خودش در مصاحبهاي با نشريه گاردين در پاسخ به سؤالي كه خبرنگار در رابطه با تأثيرگذارترين شخصيتها در زندگي وي مطرح كرد، اينطور جواب ميدهد:
من از بسياري جهات خيلي خوششانس بودم. وقتي دوران ابتداييام تمام شد، جنگ هم تمام شده بود. اگر 10 سال زودتر به دنيا آمده بودم، هيچكدام از اين فرصتها را نداشتم. به يك مدرسه فوقالعاده در تهران رفتم (فرزانگان) و در آنجا معلماني فوقالعاده داشتم.
آنچه تأسف زياد را برميانگيزد، از دست رفتن سرمايه و سرمايههاي ملي كشور است كه در اين خاك استعداديابي و پرورش داده ميشوند، اما در نهايت حاصل آن سهم سايرين ميشود، هر چند كه درخشش نام چنين افرادي تا هميشه ماندگار است.
تا كي قرار است نخبگان ايراني بروند؟
بیژن ظهوري زنگنه، استاد دانشگاه صنعتي شريف و استاد ميرزاخاني ضمن ابراز تأسف شديد نسبت به از دست دادن اين دانشمند جهاني، نقدي هم بر اوضاع تحصيلي در كشور زد و درباره جذابيت تحصيل در داخل كشور گفت: جايي كه نظام آموزشي ما خودمختار است، مانند مقاطع ليسانس و فوقليسانس دانشگاه صنعتي شريف، بسيار موفق هستيم، اما در دوره دكترا بهخاطر قوانين پيچ درپيچ و بوروكراسي كل كشور نميتوانيم فردي مثل مرحومه ميرزاخاني را در كشور نگه داريم.
درد اصلي اينجاست كه چرا جوانان نخبه كشور بهرغم پرورش در ذيل خدمات رايگان آموزشي از ابتداي تحصيل تا انتها و تربيت در بستر آرام و مناسب و بعضاً نهادهاي آموزشي قوي و مناسب، توسط ساير دانشگاههاي برتر دنيا شناسايي ميشوند و در نهايت به دليل اعطاي فرصتهاي شغلي با تسهيلات بسيار بالا به كوچروي ميآورند؟! كوچي كه با توجه به هزينههاي بسيار بالايي كه طي تحصيل براي اين نخبگان از سرمايههاي ملي كشور شده است، بايد بسيار دردناكتر از فقدان آنان دانست؛ چراكه در حقيقت اين كشورهاي غربي هستند كه حاصل اين سرمايهگذاري را به نفع پيشرفت خود به كار ميگيرند و نه كشور ما.
چرا هيچ نهاد و سازمان علمي تلاش مثمرثمري براي بازگشت ميرزاخانيها انجام نداده و نميدهد؟! چرا خلأهاي ناشي از اين كوچ كه بر همه واضح و روشن است، لكهگيري نميشود تا چنين استعدادهايي بعد از شناسايي و پرورش در نهادهاي آموزشي داخلي، خاك وطن را براي خلق شگفتيهاي جهان انتخاب كنند؟! آيا سزاوار نيست براي تمام نخبگان كشور كه به رشد و تعالي و پيشرفت ميهن خود در تمامي عرصهها خدمت رساندند، احترام بگذاريم و از نبودن هريك از آنان متأثر شويم؟! جاي آن نيست كه بالاخره به خود بياييم و از نبود و بهره نرساندن آنان هم به اندازه فقدانشان ناراحت شويم؟!
مجسمه پاكي، صداقت، دانش و عزت نفس در غربت از ميان ما رفت، اما هنوز هم در جايجاي اين جهان انبوهي از مدالگرفتگان المپيادهاي كشورمان در كشورهاي پيشرفته يا استاد دانشگاه يا كارآفرين هستند، اما متأسفانه به دليل كمكاريها تعداد انگشتشماري از آنها هم كه برگشتهاند در كشور گمنام هستند!