تعاريف متعددي تاكنون براي مديريت ارائه شده است. اما بيشك، مدير به شخصي ميگويند كه در نقش يك رهبر، تصميم گيرنده، كنترل و هماهنگ كننده ظاهر شود. اما تعاريف ديگري هم از مديريت وجود دارد. تعاريفي كه خلاصه ميشود در پشت ميز نشستن و پا روي پا انداختن و خرج كردن و سپس شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت و رفتن. تعاريفي كه در ورزش، خصوصا فوتبال نمونههاي عيني و واضح زيادي از آن را ديدهايم. خصوصا در پرسپوليس. تيمي كه امسال اما گويي قرار است تعريفي ديگر از مديريت را ارائه دهد.
رحيمي، مديرعامل جديد سرخپوشان را همه مديري كاربلد ميدانند كه رزومه خوب و پرباري هم دارد. بهطوري كه حتي سؤالات بيپاسخ جدايي عجيبش از سپاهان هم نميتواند اين رزومه و تواناييهاي او را زير سؤال برده و به چالش بكشاند. مديري كه در همان ابتداي راه با دادن جوابي مفيد و مختصر و سپس سكوتش برابر اعتراضهاي گسترده در خصوص اصفهاني بودنش نشان داد كه كارش را بلد است و بيگدار به آب نميزند. تعيين شرح وظايف و پايبند بودن به آن از ديگر مواردي بود كه كاربلد بودن مديرعامل جديد سرخپوشان را به رخ ميكشيد. با اين وجود اما مهمترين حركت او در همين اندك زمان حضورش در پرسپوليس كه اين تصور را ايجاد ميكند كه سرخپوشان قرار است بعد از سالها مديري به خود ببينند كه تعريفش از مديريت با مديران قبلي زمين تا آسمان فرق دارد، عكسالعمل حساب شده برابر اولين حاشيه جدي پرسپوليس بود.
منتشر شدن صحبتهاي جنجالي و حاشيهاي استيلي، مخالف سرسخت علي دايي ميتوانست اولين چالش جدي پرسپوليس در فصل جديد باشد. چالشي كه حل و فصل و رفع و رجوع كردنش كار آساني نبود. شايد به آن دليل كه يك سوي ماجرا علي دايي، سرمربي سرخپوشان قرار داشت با آن خصوصيات اخلاقي خاصاش و آن سو نيز حميد استيلي كه قصد داشت زيركانه حريف را همين ابتداي كار ضربه فني كند اما لو رفتن ريز صحبتهايش مثل زدن جرقه در انبار باروت بود. هر چند كه عكسالعمل دور از انتظار دايي برابر حرفهاي شديد استيلي سكوت بود. اما اين انتظار ميرفت كه هر آن دايي آن روي خشمگين خود را نشان داده و عضو هيئت مديره را به سيبل انتقاداتش تبديل كند. ولي عكس العمل رحيمي آبي بود بر آتش اولين چالش جدي پرسپوليس.
رحيمي اگر چه در آن جلسه حرفهاي استيلي را با گوش خود شنيده و مخالفت جدي با آنچه عضو هيئت مديره به زبان رانده نكرده بود، اما حمايتش از سرمربي پرسپوليس در يكي از برنامههاي ورزشي صدا و سيما آنقدر قاطع بود كه اولين بحران تيمش را قبل از آنكه به معناي واقعي كلمه بحران شود مديريت و آن را در نطفه خفه كرد.
شايد رحيمي حتي با برخي از صحبتهاي عضو هيئت مديره پرسپوليس موافق باشد كه اگر غير از اين بود حتماً مخالفت او با مسائل مطرح شده مانند حرفهاي استيلي به بيرون درز ميكرد. اما حمايت قاطع رحيمي از دايي نشان داد كه او قصد ندارد پشت سرمربي تيمش را خالي كند و عكس العملش شايد حتي باعث شود ديگر مخالفان و حاشيه سازاني كه ميتوانستند از اين فرصت استفاده سوء كرده و از آب گل آلود ماهي بگيرند، پا پس بكشند. عكس العمل به موقع و مديريت درست رحيمي شايد بدان معناست كه پرسپوليس قرار است بعد از سالها، با معضل مديريت خداحافظي كرده و نفسي به راحتي بكشد. چراكه ظواهر امر نشان ميدهد كه مدير جديد سرخپوشان كه همه رزومهاش نشان ميدهد و هم مديريت چند روزهاش در اين باشگاه، نگاهش به صندلي مديرعاملي پرسپوليس با مديران قبلي متفاوت است. تفاوتي كه يك چشمه آن را رحيمي روز گذشته و در برخورد با اولين چالش جدي تيمش نشان داد.
عكس العمل به موقع رحيمي يك پوئن مثبت براي او خواهد بود. يك پوئن مثبت براي مديري كه روز اول حضورش در باشگاه پرسپوليس با مخالفان زيادي رو به رو شد اما بدون شك اگر همين گونه محكم و حساب شده در اين راه گام بردارد، آنهايي كه در صف مخالفانش قرار گرفته بودند زودتر از آنچه تصور ميشود به جمع موافقانش خواهند پيوست.