کد خبر: 1277310
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۰
نظر و گذری بر خاطرات میخائیل رمضان
اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات میخائیل رمضان بدل صدام‌حسین رئیس‌جمهور سابق عراق را در بردارد
شاهد توحیدی
جوان آنلاین: اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات میخائیل رمضان بدل صدام‌حسین رئیس‌جمهور سابق عراق را در بردارد. این اثر از سوی محمدنبی ابراهیمی ترجمه و از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. تارنمای ناشر در بازنمایی محتوای کتاب چنین آورده است: «شبیه صدام مجموعه‌ای از خاطرات یک معلم عراقی به نام میخائیل رمضان است ‏ که به خاطر شباهت زیادش به صدام‌حسین در سال ۱۹۷۹ از سوی یکی از نزدیکانش به حزب بعث معرفی شد. رمضان پس از انجام یک عمل‏ جراحی تا سال ۱۹۹۷ نقش بدل صدام را در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و نظامی بازی کرد. رمضان در این کتاب، اسرار زیادی را فاش کرده است. او دیدار‌هایی با حسنی مبارک و یاسر عرفات داشت که آنها متوجه نشدند او صدام نیست! رمضان در نهایت با کمک ‏نیرو‌های کرد و سازمان سیا به ترکیه فرار کرد. سپس از ترکیه به امریکا رفت. رمضان از جبهه‏ جنگ عراق با ایران و روز‌های اشغال کویت هم بازدید‌هایی داشته که شرح‌شان در کتاب آمده است. حتی در پایان کتاب شبیه صدام، تصویری از میخائیل رمضان به چاپ رسیده است که او را به جای صدام در حال بازدید از جبهه‌های جنگ عراق علیه ایران نشان می‌دهد. ما ایرانی‌ها از صدام هیچ خوش‌مان نمی‌آید، اما بد نیست که فرصت مطالعه یک کتاب را از دست ندهیم: شبیه صدام! میخائیل رمضان که شباهت بسیار زیادی به صدام داشته و سالیان مدیدی در بسیاری از محافل به جای او حضور می‌یافته، در این کتاب خاطرات خود را از ایفای نقش صدام بازگو کرده است. رمضان حرف‌های خود را از آنجا آغاز می‌کند که همین شباهت، باعث دردسر‌هایی برای او شده بود، چون همان ایام هم صدام چهره محبوبی نزد عراقی‌ها نبوده است. بعد به مشروح دیدار خود با صدام می‏پردازد و تمرین‌هایی که باید انجام می‌داده تا نقش صدام را ایفا کند. در فصل بعدی کتاب می‌خوانیم که روی صورت میخائیل رمضان جراحی زیبایی انجام می‌شود تا بیشتر به صدام شبیه شود. بعد هم به عنوان اولین حضور در صحنه، رمضان به جای صدام به بازدید از بیمارستان‌های عراق می‏پردازد! او سپس به شرح خاطرات و مخاطراتی می‌پردازد که این وظیفه سنگین برایش به همراه داشته است. از جمله اینکه یک‌بار به جای صدام اشتباه گرفته شده و ربوده می‌شود. بعد هم رژیم عراق مبلغ کلانی را می‏پردازد تا او را آزاد کند. یا به این موضوع اشاره می‌کند که چگونه به جای صدام در جبهه‌های جنگ حضور می‌یافته و در یکی از همین بازدید‌ها از سوی یکی از فرماندهان عراقی در معرض ترور قرار می‌گیرد و به شدت مجروح می‌شود، اما زنده می‌ماند تا راوی غریب‌ترین و تلخ‌ترین ماجرا‌هایی باشد که صدام باعثش بوده است. نمونه این اتفاق، دیداری است که رمضان به جای صدام از زندان‌های عراقی داشته است. او صحنه‌هایی از شکنجه و کشتار زندانیان را تعریف می‌کند که از فرط موحش‌بودن غیرواقعی می‌نمایند. با این همه، کتاب پایانی خوش دارد و میخائیل رمضان بعد از اشغال کویت از سوی عراق از این کشور می‌گریزد و ساکن نیویورک می‌شود....» 
رمضان در توصیف شرایط دوره اسارت خویش در دست کرد‌ها نیز اشاراتی به قرار ذیل دارد: «میان کرد‌ها و دولت، مذاکرات بیش از پنج ماه ادامه داشت. طی این مدت من که در چهار سال گذشته چاق شده‌بودم، حدود ۱۰ کیلوگرم وزن کم کردم. ربایندگان به تغذیه من توجه داشتند و مرا گرسنه نمی‌گذاشتند. غذای من، مانند غذای خودشان بود، نان و برنج و چای. به من بی‌ادبی نشد یا مورد ضرب‌و‌شتم قرار نگرفتم. ربایندگان انسان‌هایی منطقی بودند که تلاش‌های خود را روی آزادسازی مردم‌شان از ظلم حزب بعث - که طی سه دهه خون فرزندان آنها را بر زمینه ریخته بود- متمرکز کرده‌بودند....»
برچسب ها: کتاب ، عراق ، صدام حسین
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار