در خبرها آمده بود که علی جوادی، مدیرکل ورزش استان تهران در حکمی مجید هاشملو را به عنوان سرپرست معاونت توسعه امور اداره کل ورزش و جوانان استان تهران منصوب کرده است.
خب در ظاهر مشکلی نیست. یک مدیر به هر دلیلی رفته و دیگری فعلاً به عنوان سرپرست منصوب شده است، ولی واقعیت ماجرا وقتی مشخص میشود و ایراد کار وقتی نمایان که متوجه شویم این جناب هاشملو همزمان با تصدی سرپرستی معاونت توسعه، مدیر اداره ورزش و جوانان شهرستان شهریار و سرپرست هیئت والیبال تهران هم هست. حالا باید از جناب جوادی، مدیرکل محترم ورزش استان تهران پرسید که چگونه و با چه متر و معیاری از یک نفر در سه پست مهم استفاده کرده، آیا در ورزش پایتخت قحطالرجال است که هیچ کس دیگری جز یک نفر برای تصدی انواع و اقسام پستهای مدیریتی یا سرپرستی پیدا نمیشود؟!
ماجرا زمانی جالبتر میشود که جناب هاشملو در مقام توجیه برمیآید و میگوید: «در هیچ کدام از این پستها بلندمدت حضور نخواهم داشت.» حالا چطور ممکن است از سال ۹۹ تاکنون ورزش شهریار را در دست داشته باشی و نزدیک سه ماه هم از سرپرستی والیبال بگذرد و بعد ادعا کنی که حضور بلندمدت نخواهی داشت! شاید گذشت سه یا چهار ماه یا حتی چند سال برای جناب هاشملو زمان زیاد به حساب نمیآید، والا تا جایی که ما میدانیم معمولاً رسم بر این است که مدیران تا وقتی خودشان نخواهند جابهجا نمیشوند و دل از صندلی نمیکنند و اصولاً حرفی از مدت زمان کوتاه برای تصدی پستهای مدیریتی در میان نیست. واقعیت این است که یک مدیر در ورزش ایران میآید که بماند، نه اینکه مدت زمانی کوتاه باشد و جاده صافکن مدیر بعدی شود.
جدای از تمام این مسائل باید به همان پرسش اول برگردیم که مگر ورزش پایتخت با مشکل کمبود مدیر روبهروست که اینگونه تصدی پستهای مهم میان چند نفر خلاصه میشود؟! بدون هیچ تردیدی چنین روش مدیریتی جز ایراد و اشکالهای فراوان چیز دیگری نمیتواند به بار بیاورد و اگر خوشبینانه به ماجرا نگاه کنیم باید امیدوار باشیم که فسادی هم رخ ندهد. جالب است که آقایان میگویند برایشان فرقی نمیکند که در کدام پست حضور داشته باشند، یعنی حتی برای خودشان حق انتخاب قائل میشوند بدون اینکه مشخص باشد اصلاً توانایی و لیاقت تصدی چنین پستهای مهمی را دارند یا نه. سالهاست که بسیاری از منتقدان از بریز و بپاشهای وحشتناک در سطوح مدیریتی پایین ورزش خبر میدهند، یعنی در جاهایی که کمتر کسی متوجه آنهاست (نمونه بارز و روشن آن هیئت فوتبال استان تهران بود) در سالهایی که همه متوجه تخلفات و فساد گسترده در سطح کلان ورزش و مدیران بالادستی آن هستند در سطوح پایینتر اتفاقاتی رخ میدهد که خیلی از آنها حتی به گوش هم نمیرسد. اتفاقاتی که باعث ریشه دواندن تخلف در ورزش میشود و زیربنای ورزش کشور را به نابودی میکشاند.
در نهایت فقط میتوان امیدوار بود به اینکه با انجام درست و بهموقع انتخابات در تمام سطوح مدیریتی ورزش کار به جایی نرسد که یک نفر در چندین پست حضور داشته باشد و هیچ ثمری هم برای ورزش کشور نداشته باشد. این نکتهای است که خود آقایان هم به آن اشاره دارند، اما نمیدانیم چگونه وقتی دغدغه برگزاری انتخابات را دارند هیچ تلاشی برای برپایی درست و بهموقع آن انجام نمیدهند که البته نباید در این میان از شیرینی پشت میز ریاست نشستن هم غافل شد.