جوان آنلاین: بحث استفاده از بازیکنان پولی در ردههای پایه فوتبال ایران بار دیگر بعد از صحبتهای حسنخانمحمدی، سرمربیپیشین تیم جوانان پرسپولیس سرزبانها افتاد؛ صحبتهایی که باعث برکناری این مربی شد تا مشخص شود آنچه بر زبان آورده خیلی هم دور از واقعیت نیست. همین مسئله «جوان» را بر آن داشت گفتوگویی در این راستا با میثمفلاحتپیشه، کارشناس ارشد مدیریت علوم ورزشی که هدایت تیم بزرگسالان مقاومت بسیج را برعهده دارد، داشته باشد، خصوصاً که او به دلیل هدایت تیمهای رده جوانان، تیمهای پارسه نود ایرانیان، آریاک و استقلال، بدون شک از نزدیک شاهد مسائلی که این روزها مطرح میشود، بوده است.
طی روزهای گذشته بحثهایی در خصوص دریافت پول از بازیکنان در ردههای پایه مطرح میشود. آیا این بحثها واقعیت دارد؟
بله، متأسفانه آنچه این روزها مطرح میشود دور از واقعیت نیست، اما قبل از پرداخت به آن، باید بدانیم که چرا چنین اتفاقاتی باید در ردههای پایه رخ دهد. یکی از بزرگترین دلایل آن بدون شک معضل قیمت امتیاز تیمهاست که به شدت و به دلیل بیتدبیری هیئتهای فوتبال، فدراسیون و عدمنظارت افزایش پیدا کرده است تا جایی که امتیاز یک تیم در لیگ برتر امید بالای ۴، ۵ میلیارد تومان خرید و فروش میشود! خب وقتی شخصی میآید ۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری میکند و قرار است تیمش به صورت خصوصی اداره شود، هیچ پشتوانه شرکتی، کارخانهای و دولتی هم ندارد، به جذب بازیکنان پولی برای بازگشت هزینهای که کرده است، روی میآورد!
با وجود این آیا جایی برای استعدادها در فوتبال میماند؟
مسئله دقیقاً همین است. قطعاً جایی برای بازیکنان بااستعداد نمیماند. در واقع در چنین شرایطی بازیکنانی میتوانند به تیم راه پیدا کنند که به لحاظ مالی مشکلی ندارند، حال با هر رقمی ۳۰۰ یا ۵۰۰ میلیون یا کمی بیشتر و کمتر. مهم این است که بازیکنانی که شایستگی فنی ندارند، جای بازیکنانی را میگیرند که به لحاظ فنی حرفهای زیادی برای گفتن دارند، اما به دلیل مشکلات مالی پشت خط میمانند. این، اما تنها محدود به بازیکنان نمیشود و در بحث مربیان نیز چنین مشکلاتی را شاهد هستیم، یعنی مربیانی هستند که هیچ صلاحیت فنی ندارند، اما به واسطه دوست و آشنا مدرکی گرفته و وارد عرصه مربیگری شدهاند. حالا یا سرمایه شخصی دارند یا اسپانسری در کنارشان است و به واسطه همین مسئله تیم میگیرند، اما ۱۰ برابر هزینهای را که کردهاند از بازیکنان میگیرند. یک زمانی این داستان محدود به ردههای نوجوانان و جوانان بود، اما الان امیدها و حتی بزرگسالان را هم شامل میشود و متأسفانه سهمیهای شده و به شدت در حال رخ دادن است. حالا شاید در بزرگسالان (لیگهای یک و ۲) به اندازه انگشتهای یکدست باشد، اما وقتی عادت شد، نمیتوان به سادگی جلوی آن را گرفت.
پس در واقع این به راهی برای درآمدزایی مدیران و مربیان تبدیل شده است؟
بله، همینطور است، اما از طرفی هیچ حمایتی هم از تیمدار نمیشود و وقتی امثال من با سابقه فوتبالی، مربیگری و تحصیلات مرتب برای حضور در این عرصه حمایت نشوند، وقتی یک ورزشکار که سالها عمر خود را در ورزش گذاشت، نتواند ۵، ۶-میلیارد هزینه کند، راه برای افرادی باز میشود که تیمداری در ردههای پایه برایشان یک تجارت است و از مسیری پیش میروند که انتهای آن بدون شک قرار نیست شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
یعنی مسئولان با عدمحمایت خود راه را برای آنها که به بیراهه میروند، باز میکنند و چندان هم بیاطلاع از چند و، چون ماجرا نیستند. درست است؟
کاملاً. مسئولان کامل میدانند. این موضوع به صورت زنجیروار به هم وصل است، چون خودشان هم از این ماجرا سود میبرند!
چطور؟!
اگر امتیاز یک تیم در رده امید ۵۰۰میلیون تومان باشد، حق نقل و انتقالات هیئت فوتبال ۱۰درصد آن است که میشود ۵۰میلیون تومان، اما وقتی رقم شد ۵میلیارد، حق نقل و انتقالات میشود ۵۰۰میلیون تومان! پس بهتر آن است که چشم خود را ببندند و اجازه دهند قیمت همینطور افزایش پیدا کند تا سهم خودشان هم بیشتر شود.
با این شراط یعنی هرچه امتیاز تیم به دلیل مشکلات مالی جابهجا شود، سود آن بیشتر میشود و یک تیم بارها و بارها میتواند سودآور باشد!
بله، به این شکل و با توجه به رقم امتیاز تیم، سود حاصله نیز بیشتر میشود. علاوه بر آن همانطور که قیمت دلار، سکه، بنزین و نفت در دیگر مسائل تأثیرگذار است، رقم بالای امتیاز تیم هم روی بالارفتن حق ورودی تیمها و حق عضویت بازیکنان تأثیر میگذارد و این ارقام را افزایش میدهد، در حالی که اگر رقم امتیاز پایین باشد، آقایان مجبور هستند حق ورودی و عضویت کمتری بگیرند.
با این حساب میتوان گفت این یک داستان برنامهریزی شده است!
نه، من نمیتوانم بگویم برنامهریزی شده است. خیلی از مسئولانی که الان هستند، بسیار محترم و کار درست هستند ولی چالهای را که از قبل و به مرور زمان کنده شده است، نمیتوان به یکباره پر کرد. پرشدن گودال فسادی که درست شده است، زمان میبرد. علاوه بر زمان، همتی جدی از سوی نهادهای بالادستی، هیئتهای فوتبال، فدراسیون و دیگر ارگانها لازم دارد و برنامهریزی اصولی که برای همیشه از صفحه روزگار محو شد.
که دیگر شاهد از دست رفتن استعدادها نباشیم.
بله. دقیقاً همین است که استعدادهای مان هدر نروند. ما استعدادهای بسیار زیادی در سرتاسر ایران داریم، اما نگاه کنید که چه اتفاقاتی در تیمهای پایه رخ میدهد. نتایج گویای همه چیز است.
بحث دلالی در تیمهای پایه چقدر است، یعنی دلال مثل تیمهای لیگ برتری است یا مستقیم با سرمربی و مدیرعامل کار میکند؟
دلالی در تیمهای پایه به صورت سازمانی، قانونی و گسترده نیست، اما هستند کسانی که متأسفانه در غالب صفحههای خبری و مسئولیتهایی که میگیرند و ارتباطاتی که با بازیکنان برقرار میکنند، اقداماتی انجام میدهند، اما سبک دلالی در تیمهای پایه کاملاً متفاوت است، یعنی چیزی به اسم منیجر و ایجنت نیستند که روی بازیکن کار کنند و بیشتر خانوادهها با توجه به مسئولیتهای طرف اعتماد میکنند. در واقع، چون در تیمهای پایه جز امیدها، بازیکنان زیر ۱۸ سال هستند، برای ثبت قرارداد خانوادهها دخیل میشوند و همین مسئله باعث کاهش حضور دلالهایی میشود که در لیگ برتر و سطح بزرگسالان شاهد هستیم، البته هستند کسانی هم که از سن جوانان بازیکن را ساپورت میکنند تا با فرستادن آنها به تیمهای بزرگسالان به عنوان بازیکن زیر ۲۱ و ۲۳ سال سود و منفعت خود را ببرند، اما خیلی نیست.
همانطور که گفتید دود این رویه مستقیم به چشم تیمهای ملی پایه میرود.
قطعاً وقتی بازیکن فنی خوب نتواند به دلیل مسائل مالی در تیمهای مختلف و خوب ما اعم از لیگ برتری حضور داشته باشد، جای او را بازیکن پولی پر میکند و سطح دید بازیکنان هم این میشود که بگویند داشتههای فنی ما این است که میبینید چراکه بازیکنان تیمهای ملی پایه از دل لیگ گلچین میشوند؛ لیگی که اهم نفرات آن را بازیکنان بیکیفیتی تشکیل میدهد که جای صلاحیت و کیفیت فنی، پول دارند و به زور خود را به فوتبال متصل کردهاند. بازیکن ضعیف با ۵۰۰ هزار تومان به صفحات خوراک میدهد که از او تعریف کنند. خب با این حساب چه کسی دیده میشود؟ بازیکنی که دستش به دهانش نمیرسد یا بازیکنی که دارد پول پدرش را خرج میکند؟ چه خانوادههایی هستند که از شهرستان میآیند، مادرشان النگو و گوشوارهاش را میفروشد که برای بچهاش کاری کنند! این درد دارد. این برای امثال من که عمر خود را در فوتبال گذاشتهاند، در این راه تلاش کردهاند، زحمت کشیدهاند، بازی کرده اند، درس خواندهاند، مدرک گرفتهاند، اما نمیتوانند کاری از پیش ببرند، چون یک دست صدا ندارد.
این اتفاق تنها در تیمهای خصوصی رخ میدهد یا شامل تیمهای دولتی هم میشود؟
نه، گاهی در تیمهای دولتی هم چنین اتفاقاتی را شاهد هستیم، در حالی که تیمهای دولتی هزینههایشان را از جای دیگر تأمین میکنند، اما وقتی این اشتباهات عرف و بدعت شد، دیگر نمیتوان به راحتی از شر آن خلاص شد. اگر هم برخی مربیان در این جریان قرار نگیرند، عملاً از چرخه مربیگری حذف میشوند. بدون شک این صحبتها با جبههگیریهای زیادی مواجه خواهد شد، اما باید حرف حق را زد، چون این موضوع درد دارد. من میثم فلاحتپیشه که سالها فوتبال بازی کردهام، خوب میدانم چقدر تلخ و درناک است که شما را با وجود تواناییهای فنیای که دارید، صرفاً به این دلیل که فلان بازیکن پدرش شرایط مالی بهتری دارد کنار بگذارند. این به آینده فوتبال ما آسیب میزند، چون خیلی از فوتبالیستهای خوب و فنی ما که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست، با این تفکر و نگاه نابود میشوند. ما جبههگیری با کسی نداریم، فقط میخواهیم مشکلات حل شود تا فوتبالمان بتواند به حق خود برسد، همین و فکر نمیکنم این خواسته زیادی باشد.