جوان آنلاین: دریای خزر با دارا بودن منابع متعدد، از جمله ظرفیتهای موجود در بخش انرژی، گردشگری، محیطزیست، تجارت و حملونقل میتواند نقش ویژهای در توسعه اقتصاد دریامحور کشور ایفا کند، ارتباط بین این دریا و کشورهای اطرافش و گردش اقتصادی حاصل از آن میتواند تأثیر زیادی بر اقتصاد قفقاز و آسیای میانه بگذارد، با اینوجود استفاده نکردن از جایگاه خاص دریایی، استانهای همجوار و ساحلی ایران با خزر را بیبهره گذاشته و از مزایای اقتصاد حاصل از عواید آن محروم کرده است. اما این تمام ماجرا نیست و آلودگی دریای خزر چند سالیست، مطرح شده است. بررسیها نشان میدهد استان مازندران و گیلان به ترتیب مقام اول و دوم را دارند، چون این قسمتها بیشترین جمعیت و گردشگر را به خود میپذیرند و از طرف دیگر ورودی پسابهای شهری، صنعتی و کشاورزی هم مزید بر علت شده تا نفس خزر تنگ شود.
مدتی است، نوسانات تراز آب دریایخزر، در صدر اخبار مرتبط با این پهنه آبی قرار دارد. این در حالیست که چالشهای دیگری هم برای بزرگترین دریاچه جهان وجود دارد. مشکلات و معضلاتی که نه تنها اهمیت آن از نوسان تراز کمتر نیست بلکه در مواردی بسیار بیشتر و مهمتر است. یکی از مهمترین موارد آن آلودگی سواحل دریای خزر است که از جانب کشورهای اطراف متوجه آن میشود.
«باقی گذاشتن پسماندها» و «تخریب بافت جانوری» از جمله آسیبها و عوارضی است که مسافران و گردشگران و تورهایی که به سمت شهرهای شمال کشور میروند از خود برجای میگذارند.
کارشناسان، تبدیل شدن بخشی از ساحل دریای خزر به محل دپوی زباله را ناشی از «نبود قوانین سختگیرانه برای حفاظت از منابع طبیعی» و «عملکرد نادرست مسافران» عنوان میکنند. نقش مسافران در آلوده کردن محیطزیست خصوصاً نقاط گردشگرپذیر بسیار پررنگ است؛ اما مهمتر از آن قوانینی است که باید درست و بهموقع وضع شوند تا افراد با ملزم دانستن خودشان به رعایت آنها، از محیطزیست حفاظت کنند. یکی از بزرگترین مصائب این است که برای حفاظت از محیطهای طبیعی، فرهنگسازی درستی صورت نگرفته است.
حمله رودخانهها به دریا
در سواحل مستقر بین آستارا تا گمیشان هم که شامل استانهای ساحلی گیلان، مازندران و گلستان میشود، بیش از ۱۰۰رودخانه وجود دارد که در دو قالب پیچان رود و رودخانههای گیسویی شکل آبهایشان وارد دریای خزر میشود، عمده رودخانههای پیچان رود، رودخانههایی هستند که از شهرهای مهم عبور میکنند، مانند رودخانه تلار از شهر قائمشهر، بابل رود از شهر بابل، چالوس رود از شهر چالوس، رودخانه سرخرود از داخل شهر فریدونکنار و سرخرود، رودخانه سیاه رود و تجن از شهر ساری و رودخانه نکارود هم از شهر نکا عبور میکند.
مهم این است که از آب تمام این رودخانهها برای مصارف کشاورزی استفاده میشود، بعد از آن که آب آنها وارد زمینهای کشاورزی شد، سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی وارد آن میشود و بعد از آن وارد منابع آبی زیرزمینی شده، آنها را آلوده میکند و دوباره وارد رودخانه میشوند و در نهایت به دریای خزر میرسند، علاوه بر این پسماندها و پسابهای شهری هم مستقیم وارد این رودخانهها میشود که نرخ آلودگی میکروبی را در آبهای ساحلی به شدت افزایش میدهند.
در مجموع یکی از اتفاقات ناگوار در سواحل جنوبی خزر، آلودگیهای حاصل از سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی در فصول زراعی است به ویژه از اوایل فروردین ماه تا نزدیک مهرماه، منطقه را تحت پوشش قرار میدهد. سپس پسابهای انسانی است که همواره در طول سال آبها را آلوده میکند، این نکات بسیار مهم است، چون این آلایندهها پیوسته به دست خودمان در حال ورود به آبهای ساحلی هستند.
خزر نیازمند مدیریت منسجم
سالانه هزاران تن مواد نفتی، وارد دریای خزر میشود که تهدید جدی برای محیطزیست سواحل خزر است. از آثار مهم آلودگی آب با منشأ نفت، آلودگیهایی است که موجب کاهش آبزیان دریایی و مرگ ماهیان میشود. نفت، جذب پوست آبزیان دریایی شده و مقداری نیز رسوب کرده و موجب آلودگی دریا میشود. بخشی نیز به شکل لایه نازکی در سطح دریا قرار میگیرد و از نفوذ نور خورشید جلوگیری میکند.
بر همین اساس مدیریت زیستمحیطی در سواحل دریای خزر، نیازمند رویکرد جامع در چارچوپ مدیریت یکپارچه است. از آنجا که دولتها تنها بازیگر فعال در مدیریت سواحل نیستند، باید شرایط و امکانات را برای مشارکت بخش غیردولتی و خصوصی در سطح ملی و منطقهای فراهم کرد چراکه میتواند برای حل مشکلات آینده نیز پاسخی باشد.
این مشکلات ناشی از نبود مدیریت فرابخشی و منسجم در سواحل دریای خزر است. مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی به عنوان رویکردی تأیرگذار مطرح شده که میتواند سبب کاهش مشکلات زیستمحیطی در دریای خزر شود. این رویکرد مبتنی بر اصول توسعه پایدار است که سبب ایجاد تعادل بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست مناطق ساحلی میشود. مسائل محیطی در انتخاب مسیرهای صادرکننده نفتوگاز منطقه نقش مهمی داشتهاند.
انتقال نفتوگاز از راه خط لوله، با امکان وجود نشت و ریزش، خطر زیادی دارد. در منطقه دریای خزر به دلیل کارشکنی، این خطرها بیشتر شدهاند. برخی کشمکشها در منطقه دریای خزر حل نشده ماندهاند. مشکل ایجاد امنیت در خط لولهها در طول فاصلههای طولانی، همچنین وابستگی اقتصاد کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان به درآمد این صادرات، سبب میشوند خط لولههای نفتوگاز هدف اصلی کارشکنی قرار بگیرند.
اقتصادی که دیده نمیشود
دریاها و سواحل پتانسیل فوقالعادهای برای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی دارند و میتوانند بخش بزرگی از اهداف اقتصادی کشور را محقق کنند. بهطوریکه علاوه بر درآمدزایی، ارزآوری، ایجاد اشتغال، تأمین نیازهای ساکنان بومی و بسیاری از موارد اقتصادی دیگر، به حفظ و ثبات بافت جمعیتی شهرهای ساحلی نیز کمک میکنند.
در حال حاضر مازندران، سه بندرفعال در شهرهای نوشهر، فریدونکنار و امیرآباد دارد که حجم تخلیه و بارگیری در این بنادر کمتر از ۳۰درصد است و سهم این بنادر در اقتصاد مناطق و شهرهای حاشیه چندان ملموس نیست. طبق آمارهای ارائه شده، بنادر مازندران تأثیری بین ۶تا۱۰درصد در اقتصاد مازندران دارند و این درحالی است که این استان بیشترین سهم ساحل را در کرانه خزر و در بین استانهای ساحلی بهخود اختصاص داده است.
بهره نگرفتن از صنایع تبدیلی ساحلی، تهیه نشدن سند گردشگری دریایی بینشهری، کمتوجهی به فواید اقتصادی بخش شیلات و آبزیان در حوزه دریای مازندران و انقراض برخی از گونههای ارزشمند از جمله مشکلات فراروی این استان است.