جوان آنلاین: عادت به پذیرش اشتباه یا شنیدن صدای منتقدان ندارد و این بدون شک بزرگترین عیب مردی است که این روزها سکان هدایت تیمملی فوتبال ایران را به دست دارد.
هنوز هم بسیاری به یاد دارند وقتی در آن کنفرانس خبری بعد از بازی با پرسپولیس سؤال یکی از خبرنگاران به مزاجش خوش نیامد، با لحنی خاص با صدا کردن «علی» معروف، خواستار ساکت کردن خبرنگار از سوی دور و اطرافیانش شد! همانطور که هنوز هم کمتر کسی ممکن است فراموش کرده باشد روزی را که قلعهنویی نطفه و لقمه خبرنگاران و تمام آنهایی را که از او کوچکترین انتقادی میکردند، زیر سؤال برد، فقط، چون به نظر او آنها اجنبیپرست بودند! در واقع برای قلعهنویی هیچ حد وسطی وجود ندارد و همواره با ادبیاتی که فقط مختص خود اوست، حاشیهساز و جنجالآفرین شده است!
امروز، اما داستان کاملاً متفاوت است. قلعهنویی اکنون خوب یا بد، سرمربی تیمملی است و بیتردید جایگاهش متفاوت از زمانی است که هدایت یک تیم باشگاهی را به عهده داشت. او میتواند زمانی که هدایت تیمهای باشگاهی را در دست دارد، مدعی رنگیبودن اصحاب رسانه یا حتی کارشناسان باشد و نقد پیشکسوتان فوتبال را مربوط به علایق آنها خوانده و مدعی شود نقدهایشان مغرضانه و بنا به دلایلی دیگر جزو مسائل فنی است، اما تیمملی یک تیم باشگاهی نیست و متعلق به تمام مردم ایران با هر سلیقه و علاقهای است. با وجود این، اما سرمربی تیمملی حتی امروز هم تغییری در دیدگاه و گفتار خود نداده و باز هم زمین و زمان را بابت خط به خط نقدهایشان زیر سؤال برده و مدعی است در صداوسیما به افرادی تریبون میدهند که با امیر قلعهنویی مشکل دارند! اما آیا حق با اوست و تمام منتقدان جانبدارانه و با غرضورزی علیه سرمربی تیمملی فوتبال ایران صحبت میکنند و از هرآنچه میگویند منظور خاصی دارند یا این قلعهنویی است که نشستهای خبری قبل و بعد از بازیها را محل مناسبی برای بیان مواردی میداند که باعث ناراحتی او شده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال خوب است نگاهی به اخبار چند روز اخیر فوتبال دنیا بیندازیم و تصمیمی که در انگلیس برای معرفی جایگزین ساوتگیت برای هدایت سهشیرها گرفته شده است.
دوسه روز قبل بود که گفته شد به دنبال ناکامی تیمملی انگلیس در رقابتهای یورو ۲۰۲۴ و شکست در فینال این رقابتها مقابل اسپانیا، ساوت گیت از سمت خود برکنار شد و تا پایان سال ۲۰۲۴ لیکارسلی هدایت انگلیس را به عهده خواهد گرفت و با آغاز سال جدید توماس توخل روی نیمکت سهشیرها خواهد نشست؛ تصمیمی که خیلی زود با واکنشهای تند و تیز و طعنهآمیز همراه بود، به طوری که برخی حتی از آن به عنوان روز سیاه فوتبال یاد کردند؛ واکنشهای بیرحمانهای که نه فقط از سوی رسانههای انگلیسی بلکه از سوی کارشناسان و پیشکسوتان و اهالی فوتبال این کشور نیز مطرح شد، اما پاسخ توخل به تمام این واکنشهای تند و بیرحمانه یک چیز بود، سکوت. نه آنکه توخل حرفی برای گفتن نداشته باشد، نه. بدون شک اگر او اراده میکرد، میتوانست پاسخی دندانشکن به اکثر منتقدانش دهد و با برشمردن موفقیتهایش آنها را وادار به سکوت کند، اما به نظر میرسد او خوب میداند وقتی به عنوان سرمربی تیمملی فوتبال یک کشور انتخاب میشود، باید شأن جایگاه خود را حفظ کند و در مقابل به منتقدانش حق اظهار نظر دهد و پاسخ آنها را با عملکرد تیمش در زمین بازی بدهد نه پشت میکروفن یا در کنفرانسهای خبری!
شاید اینطور تصور شود که کارد به استخوان قلعهنویی رسیده که اینطور بعد از برد شیرین مقابل قطر در دوبی لب به گلایه از منتقدانش گشوده، اما واقعیت این است که با مراجعه به خاطرات نه چندان دور میتوان دریافت که این عادت، سبک، سیاق و شیوه گفتاری قلعهنویی است! بیتردید هرکسی نباید به خود این اجازه را بدهد که سرمربی تیمملی را زیر سؤال ببرد، اما واکنش قلعهنویی بعد از برد مقابل قطر همانی بود که قبل و بعد از بازی با ازبکستان! او همان زمان هم در مواجهه با نخستین انتقاد، کلینشیتهای تیمملی و جایگاه آن را در جدول ردهبندی گروه به رخ کشیده بود؛ موقعیتی که برای هر ایرانی ارزشمند است و نمیتوان منکر آن شد، اما نه کلینشیتهای تیمملی، نه صدرنشینی در جدول و نه حتی برد لذتبخشی که مقابل قطر کسب کرد، دلیل نمیشود چشم بر اشکالات و ایرادهای تیم ببندیم، زیرا گوشزدکردن نقطهضعفها تنها از باب برطرفکردن آنها جهت حضوری پرقدرت در ادامه مسیر است؛ نقطهضعفهایی که از برطرفکردن آن تیمملی سود میبرد؛ تیمی که اکنون تحت هدایت امیرقلعهنویی است. پس در واقع میتوان به شکلی دیگر انتقادهای مطرحشده را دید، با این نگاه که تکتک منتقدان با اشاره به اشکالات و ایرادها قصد کمک به قلعهنویی جهت موفقیت تیم ملی فوتبال ایران را دارند نه تخریب سرمربی آن را. اما چه سود که سرمربی تیمملی فوتبال ایران با شنیدن کوچکترین انتقادی چنان گارد میگیرد که گویی دشمن مقابل او صفآرایی کرده است، حال آنکه او به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران حمایت تکتک ایرانیها را پشت سرخود دارد؛ مردمی که حق دارند انتظارشان از او و تیمملی کشورشان زیاد باشد چراکه این تیم ایران است، با تواناییهای بالایی که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد؛ تواناییهایی که فقط باید به آن جهت داد و گاه سرمربی تیم به هر دلیلی ممکن است از مسیر جهتدادن به آن منحرف شود و چه خوب است که اگر با نگاهی منصفانه نظر منتقدانش را رصد کند و به مسیرش جهت دهد تا تیم ملی فوتبال ایران این بار با یک مربی وطنی جواز حضور در جامجهانی را کسب کند و با یک مربی ایرانی بتواند آرزوی یک ملتی را که صعود از مرحله گروهی است، محقق کند.