گرچه ظاهراً دشمنان نظام جمهوری اسلامی و در رأس آنها امریکا در فرآیند اغتشاشات سال گذشته، تمرکز اصلی خود را بر مسئله زنان قرار داده بودند، اما سابقه مقابله غرب و به ویژه امریکا با نظام جمهوری اسلامی به بهانه دفاع از حقوق بانوان، قدمتی بیشتر از چهار دهه دارد. واقعیت آن است که از همان مقطع ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، غربیها و به ویژه امریکاییها شروع به محکومکردن انقلابیون مسلمان و سپس نظام جمهوری اسلامی ایران، برای تضییع حقوق بانوان کردند! همچنین آنها با مخالفت علنی با قانون الهی حجاب اسلامی، واکنشی کاملاً منفی علیه بانوان محجبه داشتند و ایران اسلامی را به خاطر تصویب قوانین مربوط به حجاب مورد تخطئه قرار میدادند. مواضعی که هم اینک در اسناد لانه جاسوسی به راحتی قابل مشاهده است. در مقال پیآمده، سیری داشتهایم در اسناد به جا مانده از سفارت سابق امریکا در تهران با موضوع حجاب، بانوان محجبه و قوانین مربوط حجاب. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
زن مطلوب امریکاییها
یکی از روشهای مرسوم استعمار برای به زیر سلطه درآوردن مردمان کشورهای اسلامی، دینزدایی و استحاله فکری و عقیدتی مسلمانان آن کشورها بوده است. در واقع استعمارگران با تحمیل عقاید، آداب و رسوم و سبک زندگیشان به مردمان تحت سلطه، آنها را از مبانی دینی و ملی خود بیگانه کرده و با این روش، اهداف غارتگرایانهشان را دنبال میکردند. برمبنای همین اصل استعماری، امریکاییها هم به دنبال الگوکردن زن مطلوب خود برای ایرانیان بودند، یعنی زنی دور شده از اصالت دینی و فرهنگ ملی خود و سخت شیفته غرب. به همین دلیل هم امریکاییها به ویژه در دوران بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. ش شدیداً از ترویج فرهنگ امریکایی و تربیت زنان غربزده حمایت میکردند. چنانچه در اسناد لانه جاسوسی اسنادی وجود دارد که در آن از اقدامات حکومت پهلوی در هویتزدایی دینی از زنان ایرانی و تربیت زنان غربزده حمایت شده است. در سندی که به تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۴۶. ش درباره اسفند فرخ روپارسا (وزیر ازلی آموزش و پرورش در دولت هویدا) تنظیم کردهاند، از اقدامات وی در زمینه مسائل زنان تقدیر کرده و در بخشی از آن آورده بودهاند: «خانم پارسا بسیار قوی اراده و شاید مستبد است و مردد است که اختیارات را به چه کسی تفویض کند. با این وصف او صادقانه میل دارد که سطح آموزش و پرورش را در کشور بالا برد. یکی از نشانههای امیدوارکننده، اتکای شدید وی به یکی از معاونین خود که تحصیلکرده امریکاست و امور تحقیق و برنامهریزی را برعهده گرفته است و تنها شخص منصوب وی در سطح معاونت است، میباشد. رابط دستچین وی با سفارت از دوستان بسیار صمیمی او و یکی از زنان آموزش دیده (AID برنامه مساعدتهای امریکا) و طرفدار امریکاست. علاوه بر انجام وظایف حرفهای، دکتر پارسا در چند سازمان مختلف زنان ایران نیز فعال است که مهمترین آنها جامعه ایرانی زنان دانشگاهی میباشد....» (۱)
باید درباره این سند توجه داشت که خانم پارسا، نقش بسیار مهمی در اجرای سیاست حجابزدایی از دانشآموزان، در مدارس دخترانه داشته و مروج فرهنگ غربی در آموزش و پرورش بوده است.
چادریهای غیرمطلوب.
اما برخلاف تمام تلاشهای حکومت پهلوی برای دینزدایی از جامعه ایرانی، آن هم با کمک صددرصدی امریکاییها به خاطر جهاد و مبارزه فکری و فرهنگی ۱۵ ساله یاران امام خمینی (ره)، با فرار رسیدن سال ۵۷ شمسی، ایرانیان نسبت به توطئههای استکبار و دربار پهلوی کاملاً آگاه شده بودند و عملاً در جریانی مخالف اهداف حکومت پهلوی و امریکا حرکت میکردند. امریکاییها کمی دیر متوجه تغییر فضای سیاسی ایران شدند، به همین دلیل از دیدن نشانههای استواری مردم ایران بر هویت دینی خود متعجب شدند. این تعجب را میتوان در برخی از اسناد لانه جاسوسی، به ویژه آنها که به حضور گسترده بانوان چادری و محجبه در تظاهراتها اشاره دارد، دید. به طور مثال در سندی به شماره ۱۱ که در تاریخ ۶ مه ۱۹۷۸. م (۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۷. ش) از سوی مأمور سیاسی کنسولگری امریکا در اصفهان تهیه شده آمده است: «در داخل دانشگاه حدود ۱۰ درصد از دانشجویان، به برگزاری تظاهرات دارای ماهیت ارتجاعی و مذهبی پرداخته و دانشجویان دختری را که چادر به سر نداشت، مورد اهانت قرار داده و سعی داشتند دانشجویان را وادار کنند که برای انجام نماز کلاسها را ترک کنند. اکثر دانشجویان به خاطر امتحانات در کلاسها حاضر میشدند، اما بسیاری از آنها در برنامه جلسات رئیس و دیگر مقامات اداری دانشگاه شرکت کرده و خواهان اجرای فرایض اسلامی در دانشگاهها شدند. (زنان چادر به سر کنند، محل غذاخوری آنها تفکیک شده، کلاسها برای انجام نماز تعطیل شود و حدود ۳۰ درصد از کارمندان دانشکدهها به خاطر گرایشات غیر اسلامی اخراج شوند.) حدود ۳ هزار نفر در جلسهای با شرکت ریاست دانشگاه شرکت کردند تا این تقاضاها را نزد وی مطرح سازند. رئیس دانشگاه نیز در این جلسه حاضر شد، اما تقاضاها را نپذیرفت....» (۲)
از نکات جالب این سند، میتوان سه مطلب را مورد توجه قرار داد. اول اینکه، چون تظاهراتکنندگان خواستههای دینی و اعتقادی داشتهاند، از نگاه امریکاییها ماهیتشان «ارتجاعی- مذهبی» بوده است! دوم اینکه مأمور سیاسی در ابتدای گزارش، اظهار میدارد که ۱۰ درصد دانشجویان خواستههای مذهبی داشتهاند، اما در بخش بعدی تعداد آنها را ۳ هزار نفر عنوان میکند! این یعنی براساس ادعای وی، باید جمعیت دانشجویی دانشگاه اصفهان در سال ۵۷ را ۳۰۰ هزار نفر بدانیم، در حالی که در آن سال کل جمعیت دانشجویی کشور ۱۵۴ هزار نفر بوده است و سوم اینکه این ۳ هزار نفر - که در واقع اکثریت جمعیت دانشجویی دانشگاه اصفهان را شامل میشده است- خواهان اجرای قانون الهی حجاب در دانشگاه بودهاند.
جالب است که مشابه همین تعجب و البته تناقض درباره حضور دختران چادری و محجبه در دانشگاه تهران را میتوان در گزارش سفیر امریکا در تهران دید. وی در گزاشی به سند شماره ۹ که در تاریخ اول نوامبر ۱۹۷۸. م (۱۰ آبان ۱۳۵۷. ش) تنظیم شده از قول یکی از مأموران سیاسی سفارت مینویسد: «آقای شلنبرگر، بازدیدی از دانشگاه تهران کرد. او هزاران دانشجوی جوان را دید که در جلسات مختلف شرکت میکنند. در مسجد نماز میخوانند و شعار میدهند. آقای شلنبرگر در نمایشگاهی از فساد رژیم و جنایات آن دید، نیمی از زنان چادر به سر داشتهاند....» (۳).
اما شاید واضحترین واکنش امریکاییها به حضور بانوان محجبه و چادری را در گزارش مربوط به تظاهرات ضدحکومتی مردم قزوین بتوان مشاهده کرد. در بخشی از این سند - که به شماره ۳ و در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۵۷. ش تنظیم شده- آمده است: «راهپیمایی قزوین هم بسیار منظم بود. حدود ۱۵ هزار نفر (خبرنگار بی. بی. سی. دیوید لین که حضور داشت، حدود ۵۰ هزار نفر تخمین میزد، ولی این مسخره است) در هنگهای ۵۰۰ نفری تنظیم شده بودند و سرود میخواندند. اینها از سوی افرادی که شعارها را حمل میکردند و فواصل ثابتی را از گروه جلویی حفظ میکردند، از هم جدا میشدند. راهپیمایی همچنین حدود ۳۰۰ نفر زن چادری به همراه داشت. (تفسیر: وجود این همه زن نشانه عمق احساسات ضدشاهی در قزوین است، جایی که زنان به ندرت خانههای خودشان را برای هر منظوری ترک میکنند....» (۴)
در واقع بخش تفسیری این گزارش نشان میدهد که امریکایی در جریان اوجگیری انقلاب اسلامی و راهپیماییهای پرشور مردم، مجبور شدهاند زنانی که همیشه در دسته مرتجعین، خانهنشین و غیرمطلوب دستهبندی میکرده و نادیدهشان میگرفتند را ببینند و به حضور پرتعداد آنها معترف شوند.
مخالفت علنی امریکا با قانون الهی حجاب
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امریکاییها همچنان نسبت به مسئله زنان و به ویژه حمایت از زنان مطلوب خود حساس بودند. تا اینکه امامخمینی (ره) در تایخ ۱۳ اسفند ۱۳۵۷. ش و در سخنرانی برای گروه کثیری از بانوان در مدرسه فیضیه با موضوع «زن از دیدگاه اسلام»، بعد از تجلیل فراوان از بانوان مسلمان انقلابی فرمودند: «زنها نباید گول بخورند، زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سر باز و لخت! این مقام زن نیست....» (۵) دو روز بعد از آن هم یعنی در تاریخ سه شنبه ۱۵ اسفند ۵۷، امام در طی یک سخنرانی در فیضیه فرمودند: «در وزارتخانه اسلامی، نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههای اسلامی، نباید زنهای لخت بیایند. زنها بروند، اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند، کار بکنند، اما با حجاب شرعی باشند، با حفظ حجاب شرعی باشند....» (۶)
فردای آن روز و با انعکاس سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی از طریق تلویزیون، راهپیماییهای زیادی در سراسر کشور و در حمایت از سخنان امام برپا شد، اما در تهران علاوه بر راهپیمایی طرفداران حجاب، یک راهپیمایی در مخالفت با نظر امام و مخالفت با حجاب برگزار شد که نتیجه آن وقوع زدوخورد شدید میان طرفداران و مخالفان حجاب شد! جالب است که دقیقاً در همین مقطع خاص، امریکاییها به ماجرا ورود کرده و جاسوسه کارکشته خود را وارد میدان کردند. این جاسوسه، «کیت میلت» نام داشت. وی نویسنده، مجسمهساز و از رهبران جنبش فمینیسم در امریکا بود. میلت همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی، در پوشش خبرنگار به ایران آمد تا به ظاهر انقلاب ایران را دنبال کند، اما در واقع برای مانع ایجاد کردن بر سر راه انقلاب و چالش با اندیشههای اسلامی این انقلاب به ایران آمده بود. کیت میلت با فعالیت انقلابیون مخالف بود و در تمام سخنرانیهایش، برای ضدانقلابیون از حجاب به عنوان مانع آزادی زنان و فعالیت اجتماعی آنان با حرارت سخن میگفت. براساس سند شماره ۹۸ اسناد لانه جاسوسی که در تاریخ ۱۳ مارس ۱۹۷۹. م (۲۲ اسفند ۱۳۵۷. ش) درباره نقشآفرینی کیت میلت در تظاهرات ضدحجاب زنان روشنفکر در دانشگاه تهران تنظیم شده است، چنین میخوانیم:
«بیش از ۱۰ هزار زن و مرد، جهت استماع صحبتها و سخنرانیهایی در مورد حقوق زنان، از دانشگاه به سمت میدان آزادی (شهیاد سابق) راهپیمایی کردند. اگرچه گروههایی از بنیادگرایان اسلامی زنان را مسخره میکردند، اما اجتماع دیروز در مقایسه با تظاهرات گذشته [روز قبل موافقان و مخالفان حجاب شدیداً با هم درگیر شده بودند]از وضعیت آرامتری برخوردار بود. همچنین کیت میلت از رهبران جنبش زنان در امریکا در این تظاهرات شرکت کرد....» (۷)
به هرحال بنا بر اسناد لانه جاسوسی، میلت بعد از فروکشکردن تظاهراتهای مدافعین اجرای قانون الهی حجاب و تظاهرات مخالفان آن، همچنان به توطئهآفرینی در ایران مشغول بود و رسماً برای تصویب نشدن قوانین مربوط به حجاب تلاش میکرد. اقدامات تخریبی او ادامه داشت تا اینکه وزارت ارشاد دولت موقت، مانع از ارسال گزارشهای جهتدار و ضدانقلابی کیت میلت شد. این کار وزارت ارشاد، به مذاق امریکاییها خوش نیامد و به وزیر ارشاد اعتراض کردند. به این صورت که تامست مأمور سیاسی سفارت امریکا به ملاقات وزیر رفته و به وی به خاطر برخی سیاستهای وزارتخانه ارشاد از جمله ممانعت از ارسال گزارشهای «کیت میلت» اعتراض میکند. تامست در گزارشی که به شماره سند ۹ تنظیم کرده به شرح ملاقات خود با وزیر ارشاد دولت موقت (ناصر میناچی) در تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۷۹. م (۹ فروردین ۱۳۵۸. ش) میپردازد و در بخشی از آن ضمن اشاره به اعتراض امریکا به عملکرد وزارت ارشاد از قول میناچی مینویسد: «در مورد سانسور فیلم گفت که این مسئله صحیح نیست، زمانی که خبرنگاران خارجی در باره قدغن کردن حجاب به وسیله خمینی گزارشهایی فرستادند و کسانی مثل کیت میلر [میلت]در مورد حقوق زنان تفسیرهای مغرضانه و غلطی میکنند و فیلمبرداران شبکهها تنها صحنههایی از حجاب را بدون نشان دادن واقعیت فیلمبرداری میکنند، ما نه سانسور فیلم را برقرار کردهایم و نه جلوی فرستادن فیلم شبکههای تلویزیونی را به خارج گرفتهایم، فقط از آنها خواستهایم که رعایت حقایق را بنمایند....» (۸)
عصبانیت امریکاییها از تصویب قانون حجاب
بعد از برگزاری انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و تعیین نمایندگان این مجلس از سوی مردم، تدوین اصول قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران، در تابستان ۱۳۵۸. ش آغاز شد. امریکاییها البته نسبت به بندهایی که مربوط به خانواده و حقوق زنان بود، حساسیت ویژه داشتند. جالب است که در اسناد لانه جاسوسی با وجود اشاره به تصویب قوانین مربوط به حقوق بانوان و اعتراض به مصوبات آن، هیچ اشارهای درباره بانو «منیره گرجی»، یعنی تنها بانوی منتخب مردم در این مجلس دیده نمیشود. گویی امریکاییها حتی در حد اشاره نیز علاقهمند نبودهاند که از نقشآفرینی این بانوی مدرس حوزه علمیه و انقلابی در تصویب قوانین مربوط به زنان و خانواده براساس احکام اسلامی، گزارشی تنظیم کنند، اما نفرت خود را از این مصوبات در گزارشی به سند شماره ۲۸ - که در تاریخ ۳ تیر ۱۳۵۸. ش تنظیم کردهاند- نمایان ساختهاند: «اصل ۱۱، خانواده را واحد اصلی و پایهای جامعه اسلامی انقلابی ایران تشخیص میدهد و میگوید حقوق خانواده به عنوان یک واحد، بر حقوق تکتک افراد آن واحد ارجحیت خواهد داشت. اصل ۱۲ نسبت به رجحان تعلیم و تربیت فرزندان از سوی مادران، اهمیت بیشتری قائل و آن را مقدس میداند و میگوید قوانین خانواده باید برای مادران امکان لازم مادی و معنوی پدید بیاورند تا اینکه آنها بتوانند به وظایف والای مادری مشغول شوند، وظایفی که بر عهده آنها گذاشت شده است... اثرات عملی حرکتهای اسلامی، جهت منحصر و محدودکردن زنان ایرانی به بچهداری و آشپزخانه، محدود خواهد بود....» (۹)
در واقع امریکاییها، در حالی با عصبانیت از اصلشدن بنیان خانواده در قانون اساسی صحبت میکردند و به دروغ از محدودشدن زنان در امور «بچهداری و آشپزخانه» سخن به میان میآوردند که خود به عینه میدیدهاند در همان مقطع، زنان مسلمان انقلابی در نظام اسلامی، مسئولیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی و اقتصادی به عهده گرفته و در عرصههای مختلف، مشغول به کار شدهاند، اما، چون آن زنان از نوع زنان مطلوب امریکاییها نبودهاند، پس حضور آنها هم در عرصههای مختلف خارج از اهمیت تلقی میشده است.
کلام آخر
بنا بر اسناد لانه جاسوسی، امریکاییها نمیتوانستند بپذیرند که قاطبه مردم ایران دیگر آنها، سبک زندگی و تفکرشان را دور انداخته و نمیخواهند. چنانچه خود در سندی که به شماره ۳۲ و در تاریخ ۱۹ تیر ۵۸ تنظیم کردهاند، به وزارت امور خارجه ایالات متحده گزارش کردهاند: «از لحاظ فرهنگی، ایران در حالت تخمیر (غلیان) است. رد فرهنگ غربی و به ویژه فرهنگ امریکایی، به عنوان جزء جداییناپذیر از این انقلاب حادث شد. آیت الله خمینی قصد خود را برای تجدید ساخت نظام آموزشی طبق اصول تعالیم اسلامی و تصفیه آن از نفوذهای رو به انحطاط غرب، اعلام داشته است....» (۱۰)
این سند در واقع اعتراف به حقیقت تلخی بود که امریکاییها نمیخواستند آن را بپذیرند. البته به دلیل وجود همین حقیقت تلخ، دولت امریکا در طی بیش از چهار دهه گذشته، همچنان سعی کرده با روشهای مختلف، موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی شود تا به دوران تسلط خود بر ایران برگردد. آرزویی که برای رسیدن به آن به هرکاری از جمله حمایت از اغتشاشگران با بهانه حمایت از حقوق زنان در ایران دست زده، اما دستاوردی جز «هیچ» نداشته است.
منابع:
۱- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، «اسناد لانه جاسوسی»، مجموعه ۱۱ جلدی، چاپ ۱۳۸۶. ش، جلد ۸، ص ۴۲۶،
۲- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۶، ص ۷۹۵،
۳- اسناد لانه جاسوسی، جلد اول، ص ۳۰۷،
۴- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۳، ص ۳۴۳،
۵- صحیفه امام (ره)، جلد ۶، صفحه ۳۰۱،
۶- صحیفه امام، جلد ۶، صفحه ۳۲۸ و ۳۲۹،
۷- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۱۰، ص ۱۸۹،
۸- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۳، ص ۴۳۷،
۹- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۲، ص ۲۳۴،
۱۰- اسناد لانه جاسوسی، جلد ۲، ص ۲۴۱