مروری به عملیات والفجر ۱۰ در اسفند ۱۳۶۶
یکی از نکات بارز عملیات والفجر ۱۰، حملات دشمن به مردم خودش در استان سلیمانیه بود. از آنجا که بعثیها نسبت به کردهای عراق به چشم کسانی نگاه میکردند که با ایران همکاری دارند، لذا در حالی که هنوز هیچ نیروی ایرانی وارد شهر حلبچه نشده بود، به شکل وحشیانهای این شهر و روستاهای اطرافش را بمباران شیمیایی کردند
کد خبر: ۱۲۸۷۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
خاطراتی از سردار شهیدحاج محمد ابراهیم همت در گفتوگوی «جوان» با یکی از همرزمانش
هواپیماهای دشمن آنقدر در سطح پایین پرواز میکردند که به قول آقا فاضل پیچهای بدنه هواپیما مشخص بود. بر اثر این بمباران شدید، گردان تقریباً متلاشی شد. از شهدایی که نامشان در خاطرم هست ابراهیم حسامی، هاشم کلهر، حسین محمدی، رضا هاشمی و ابوالفضل شفیعی که همه پاسدار بودند به شهادت رسیدند. سه شهید اول که نامشان را بردم، پیکرشان متلاشی شد
کد خبر: ۱۲۸۷۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
خاطراتی از شهید محمدرضا تورجیزاده در گفتوگوی «جوان» با همرزم شهید
شهید محمدرضا تورجیزاده، فرمانده گردان یازهرا (س) رزمندهای با روحیات معنوی بود. وی مداحی اهلبیت را میکرد و ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت. حاج امرالله تقیان از همرزمان تورجیزاده، شاهد نحوه مجروحیت و شهادت او بود و خاطراتی از شهید بزرگوار دارد که پیش رو دارید
کد خبر: ۱۲۸۷۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۵
گفتوگوی «جوان» با فرزند شهید صادق صالحی طادی به مناسبت سالگرد شهادتش در ۲۳ اسفند ۶۳
یکی از همرزمان پدرم میگفت: «وقتی برای ساخت تکیه شهدا موزاییک لازم داشتیم، پولی در بساط نداشتیم که موزاییک بخریم. ناگهان شهید صالحی یک وانت پر از موزاییک آورد تا برای ساخت تکیه از آن استفاده کنیم. به او گفتیم پول خرید موزاییکها را از کجا آوردی؟ صادق در جواب گفت: چند تکه وسیله خانهام را فروختم تا توانستم پول خرید موزاییک را جور کنم.»
کد خبر: ۱۲۸۷۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
خاطرهای جالب از دوران دفاع مقدس در گفتوگوی «جوان» با یک رزمنده
روز بعد به دارخوین برگشتیم. یک روز تمام غیبت داشتیم. در دژبانی پادگان جلوی ما را گرفتند و گفتند شما باید دیروز عصر برمیگشتید نه امروز. بعد پاسبخش آمد و علت غیبتمان را پرسید. بچهها هر کدام حرفی زدند و همین هم باعث شد کارمان خرابتر شود. من گفتم طوری نشده که به جای دیروز عصر امروز عصر آمدیم!
کد خبر: ۱۲۸۶۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
گفتوگوی «جوان» با جانباز سیدمحسن خوشدل از رزمندگان واحد ضد زره حاضر در عملیات اسفندماهی خیبر و بدر
در عملیات والفجر ۴ به یکی از بچهها گفتم بیا یکی از ماشینهای دشمن را با موشک مالیوتکا بزن. با دوربین نگاهی کرد و گفت نمیزنم. پرسیدم چرا؟ گفت انگار آمبولانس است. نمیخواست به مجروحان دشمن آسیب برساند، اما وقتی خودم خوب نگاه کردم دیدم اشتباه گرفته است و آن اتومبیل آمبولانس نیست، بلکه جیپ دشمن است که از دور اینطور دیده میشود
کد خبر: ۱۲۸۶۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
گفتوگوی «جوان» با فرزند شهید رحمت عبداللهنژاد از شهدای دوران دفاع مقدس
صبح بود که به خانه رسید. هوا هنوز تاریک بود. در را زد و من رفتم که در را باز کنم، دیدم همان جا پشت در روی زمین خانه خوابیده است. دستش را گرفتم و آوردم داخل. پوتینها را که از پایش درآوردم متوجه نشد. هر طور بود او را به داخل اتاق بردم و سر جایش خوابید. آنقدر در طول روز دوندگی و کار میکرد که نمیدانست چه زمانی خوابش برده است. وقتی به این خاطره فکر میکنم میگویم، پدرم نمونه آن فرمودهای است که میگوید: بسیجی آن است که نخوابد، بلکه از شدت خستگی به خواب برود
کد خبر: ۱۲۸۶۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۹
خاطراتی از عملیات بدر در ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ در گفتوگوی «جوان» با ۲ رزمنده حاضر در این عملیات
در هر دیدگاه عراقیها یک تیربارچی فعال داشتند. چندین بار بچههای گردان داخل سنگرها نارنجک پرتاب کردند، اما همچنان تیربارهای دشمن فعال بودند. شهید عباس ریاحی، در حالی که لباس غواصی به تن داشت، وارد عمل شد و خود را به بالای کلهقندی رساند و سه عدد نارنجک به داخل سنگرها انداخت، هر سه سنگر منهدم و تیربارها خاموش شدند
کد خبر: ۱۲۸۶۶۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۹
گفتوگوی «جوان» با یک رزمنده دفاعمقدس پیرامون خاطرات حضور در جبهه غرب کشور
از شب عملیات که به کوه زده بودم تا دم دمهای صبح بدون هدف در بلندیهای دشت گیلانغرب آواره میچرخیدم. هوا هم سرد بود و از چشمهایم از فرط سرما اشک جاری میشد. هیچ آموزشی هم برای جهتیابی ندیده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم. به ناچار کنار یک تخته سنگ نشستم و همانجا خوابم برد...
کد خبر: ۱۲۸۶۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۸
گفتوگوی «جوان» با مادر و برادر شهید علیاکبر عبدالرحیمی که اسفند سال ۶۱ آسمانی شد
بچههای زرهی میگفتند در اوج درگیری با دشمن بودیم. فکر کردیم اکبر ترسیده و زیر بلدوزر قایم شده است. وقتی دقت کردیم، دیدیم پایش زخمی شده و آن را باند پیچی میکند تا بیرون بیاید. به قول آقای خوشدل همرزم برادرم، اکبر با چنان شجاعت و دقتی با اولین شلیک جیپ فرماندهی عراق را منهدم کرد که قدیمیترهای زرهی هم نمیتوانستند چنین کاری کنند
کد خبر: ۱۲۸۶۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۸
ستاد هماهنگی و پشتیبانی راهیاننور لرستان به ریاست استاندار لرستان و با حضور فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان و سایر دستگاههای اجرایی برگزار شد که در این جلسه بر لزوم برنامهریزی برای اعزام کاروانهای راهیاننور از لرستان و همچنین ایجاد و تکمیل زیرساختها و اردوگاههای اسکان و پذیرش کاروانها در مناطق عملیاتی تأکید شد.
کد خبر: ۱۲۸۶۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۵
چند خاطره کوتاه از سردار شهید حمید باکری
عصر یکی از روزهای عملیات خیبر بود و ما در جزیره مجنون پل را تصرف کرده بودیم. من مجروح شده بودم. حمید را دیدم که داشت نیروها را هدایت میکرد. یادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده. سریع وضو گرفت، قامت بست و جایی نماز خواند که در تیررس بود و امکان داشت فاجعه اتفاق بیفتد، اما او با طمأنینه و آرامش نماز میخواند...
کد خبر: ۱۲۸۵۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۵
خاطراتی از شهید خرازی و عملیات کربلای ۵ در گفتوگوی «جوان» با حاج امرالله تقیان از رزمندگان دفاعمقدس
وقتی در خشکی پیاده شدیم، یکی از برادران واحد مهندسی را دیدم که ترکش خورده بود. یک پلاستیک عجیب کنارش بود. خوب که نگاه کردم متوجه شدم رودههایش از شکمش بیرون ریخته و سایر بچهها دل و روده آن بنده خدا را در پلاستیکی ریخته و به پهلویش بسته بودند تا ایشان را به درمانگاه منتقل کنند
کد خبر: ۱۲۸۵۹۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۵
رئیس سازمان صداوسیما در بازدید از پشتصحنه برنامه «جبهه» مطرح کرد:
رئیس رسانه ملی در بازدید از پشتصحنه «جبهه»، این برنامه تلویزیونی را نوآورانه خواند و از لزوم تولید و پخش آثاری با ساختار جدید گفت که بتواند نسل جوان را با حوزه دفاعمقدس و مقاومت آشنا کند
کد خبر: ۱۲۸۵۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید عارف حاجعلی محمدیپور از شهدای عملیات کربلای۵
پسر عمهام به خانه عمو آمد و کمی با هم صحبت کردند. طولی نکشید که صدای گریه عمو بلند شد. رفتیم داخل اتاق و فهمیدیم که حاجعلی و برادرش حسین هر دو شهید شدهاند. دنیا برایم تیره و تار شد. نمیفهمیدم چه کار کنم، مثل مرغ سر کنده بودم. زن عمو که برای گرفتن خبر از خانه رفته بود به خانه برگشت. وقتی اشکهای عمو را دید، گفت کدامشان شهید شده؟! گفتند هر دو. نشست در حیاط. گریههای عمو و اشکهای زن عمو جگرم را میسوزاند
کد خبر: ۱۲۸۵۷۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
گفتوگوی «جوان» با خواهر شهید بهرامعلی اجلالی از شهدای عملیات رمضان که پیکرش ۱۶ سال مفقود بود
مادرم در دوران چشم انتظاری بازگشت پیکر برادرم از دنیا رفت. بهرام در مرداد سال ۶۱ مفقود شد و مادرم سال ۷۲ به رحمت خدا رفت. پنج سال بعد از فوت مادرم، پیکر برادرم در سال ۷۷ تفحص و شناسایی شد. در آن زمان پدرمان هنوز زنده بود که ایشان هم سال ۸۸ فوت کرد و به فرزند شهیدش پیوست
کد خبر: ۱۲۸۵۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
خاطراتی از سردار شهیدحسین خرازی در گفتوگوی «جوان» با همرزمش حاج نادعلی براتی
در کربلای ۵ گردان ما شیمیایی شد. من هنوز روی پا بودم. خودم را به شهید خرازی رساندم و گفتم میتوانم از بین بچههای گردان، یک گروهان نیرو را که حال بهتری دارند جدا کنم و همچنان در منطقه بمانیم. ایشان برحسب تجربیاتی که داشت، گفت نه تا لحظاتی دیگر خود تو هم از اثرات شیمیایی نمیتوانی روی پایت بایستی، کمی بعد من هم زمین گیر شدم...
کد خبر: ۱۲۸۵۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
گفتوگوی «جوان» با مهدی کرمی از رزمندگان حاضر در عملیات بدر (اسفند ۱۳۶۳)
شهدای زیادی در عملیات بزرگ و سنگین مثل بدر و کربلای ۵ دادیم. واحد ضد زره در کربلای ۵، هشت شهید داد. شهدای بزرگواری، چون شهید محسن مومنی، شهید حیدر نیک گستر، شهید محسن رجبی، غلامرضا طالب پور، شهیدخراسگر و مسعود تفنگچی. شهید محسن رجبی بچه تهران بود. دانشگاه تهران رشته مهندسی قبول شده بود، اما جای دانشگاه به جبهه آمد و شهید شد
کد خبر: ۱۲۸۵۱۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
تا ساعاتی دیگر و با آغاز نوزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در آستان مطهر شاهچراغ شیراز، تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» منتشر میشود.
کد خبر: ۱۲۸۵۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹
روزهایی که بسیاری از جوانان خواستار حذف سربازی هستند، گروهی دیگر امضا جمع کردهاند تا زنان هم به سربازی بروند. آیا واقعا این یک مطالبه برای برابری است.
کد خبر: ۱۲۸۵۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹