آژانس بين المللي انرژي اتمي همواره پيش از هر مذاكره ايران با 1+5، پيش قدم شده است. آژانس طي اين مدت به طور عمده به گونه اي گزارش ها و مواضع خود را چينش كرده است كه مقامات سياسي و هسته اي كشورمان را با مشكل مواجه كند و در حالي پشت ميز مذاكره قرار بگيرند كه دست برتر در دست طرف مقابل باشد.
آژانس در اين زمينه نقش آماده ساز افكار عمومي براي راي دادن عليه ايران را بازي كرده است. از اين رو پيش از هر مذاكره و نشستي، گزارش هاي خود را درخصوص فعاليت هاي هسته اي ايران منتشر كرده و بر اساس «مطالعات ادعايي» يا «مسائل مربوط به ابعاد «احتمالا» نظامی» به سمتي گرايش پيدا كرده كه افكار عمومي را متقاعد كند، جمهوري اسلامي ايران در فعاليت هاي خود «احتمالا» مسيرهايي را طي مي كند كه نمي توانيم آن را تاييد يا رد كنيم كه به سمت تسليحات مي رود يا خير!
اين روند تنها در يك دوره از مذاكرات كمرنگ شد و آن هم به سوم آذرماه يعني مذاكرات اخير و توافق اوليه هسته اي بازمي گردد كه از 30 دي ماه در حال اجرايي شدن است. اين تنها باري بود كه چنين موضعي از سوي آژانس اتخاذ نشد. اما با توجه به دور جديد مذاكرات، يوكيا آمانو، دبير كل آژانس بار ديگر به مواضع پيشين خود بازگشته و تاكيد كرده است كه ايران بايد هنوز جواب پس بدهد و به مسائل دشوارتر همچون اتهام «فعالیت و آزمایش تسلیحاتی در گذشته» بپردازد.
بازگشت به اين نوع موضع گيري آژانس نشانگر آن است كه 1+5 بخصوص طيف غربي آن، پيش از مذاكرات «گزينه هاي روي ميز» را مشخص كرده و تصميم دارد كه سخت ترين مسير را حتي با هزينه شكست مذاكرات بپيمايد. نبايد از سخنان محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران ساده گذشت كه گفته بود به نتيجه نرسيدن مذاكرات پايان دنيا نيست. آيا ظريف به نشانه ها يا اطلاعاتي دست پيدا كرده است كه بوي شكست مي دهد.
آمانو در مصاحبهای اختصاصی با خبرگزاری فرانسه تاكيد كرده است كه «ما کار خود را با اقداماتی آغاز کردیم که هم عملی هستند و هم آسان، و حال به سراغ امور دشوارتر میرویم.»
حال آيا امور دشوارتر«غيرعملي» هستند و مذاكرات از پيش به سمت شكست سوق پيدا مي كند؟ اين همان سوالي است كه براي پاسخ به آن بايد منتظر ماند.
آمريكا به غلط به اين نتيجه رسيده است كه دولت ايران محتاج اين مذاكرات و به ثمر رسيدن آن است بنابراين براي رسيدن به توافق با هر پيشنهادي به سمت عقب گام بر مي دارد، بنابراين بايد بيشترين فشارها را اعمال كرد. متاسفانه بايد گفت يكي از دلايلي كه آمريكا و غرب به اين نتيجه رسيده است، كامنت ها و استقبال هايي بوده است كه در صفحه فيس بوك وزير امور خارجه نگاشته شده است.
آمريكا با چينش آنها در كنار هم به اين اعتقاد رسيده است كه افكار عمومي ايران را درك كرده است. مسئله اين است كه غرب مي داند چگونه از رسانه و فضاي مجازي استفاده كند اما آيا ما هم مي دانيم و با استفاده از آن پالس هاي غيرواقعي و دشمن پسند ارسال نمي كنيم؟