دزدي از بيتالمال، آن هم به اين مبلغ گزاف، تنها بخش كوچكي از اتفاقي است كه در اين ماجرا روي داده است؛ اتفاق بزرگتر، هراس از بين رفتن اعتمادي است كه از سوي مردم نسبت به نظام وجود دارد.
اختلاس ۳ هزار ميلياردي صرفاً يك دزدي اقتصادي در عرصه بانكي كشور نيست؛ ايجاد بياعتمادي، در اختيار گرفتن بخشي از شريانهاي حياتي اقتصاد كشور و به گروگان گرفتن مؤلفههاي اقتصادي براي پيشبرد خواستههاي غيرقانوني سياسي، تأمين هزينههاي مبارزات سياسي براي آيندههايي حتي نه چندان نزديك و در واقع و به قول معروف، بستن بار خود، قبل از برچيده شدن سفره! و در نهايت ايجاد چالشهاي سياسي در جامعه بخشي از خوابي بود كه قرار بود اين اختلاس بيسابقه، آن را تعبير كند كه البته وزارت اطلاعات مانع آن گرديد. داخل پرانتز، اين را هم از خاطر نبريم كه اين وزارتخانه، همان وزارتخانهاي است كه چالش بر سر بودن يا نبودن وزير مربوطهاش بر اين سمت، چند ماه قبل، اتفاق تلخ و بيسابقه خانهنشيني رئيسجمهور را در پي داشت...
بنابراين، نقشه حساب شده اين اختلاس بايد مورد بررسي قرار گيرد؛ مدل انجام آن توسط كارشناسان بانكي و نيز اطلاعاتي كشف شده و حفرههاي امنيتي موجود در نظام بانكي كه مورد سوءاستفاده اين جريان قرار گرفته، شناسايي و ترميم شده و حاشيه امن برخي مفسدين اقتصادي از بين برود.
خيليها، نه كه فقط بدشان نيايد كه حتي خيلي تمايل دارند كه اين اختلاس بيسابقه، به چالشي سياسي براي نظام تبديل شود؛ ممكن است اين سو و آنسو بنشينند و با صحبتهاي ابهامدار، اذهان را از سرچشمههاي اصلي اين جريان منحرف كنند تا دوستانشان در خلوت، آن كار ديگر كنند. ممكن است هياهوهاي سياسي اهل سياست در حاشيه اين اختلاس بسي بيش از آنچه معمولاً در چنين اتفاقاتي هست، روي دهد و آب را كمي بيشتر گلآلود كنند كه ماهي خويش گيرند. اين احتمالات نه فقط وجود دارد كه برخي حتي اتفاق هم افتاده و به مرور، بيش هم خواهد شد. اين است كه هوشياري و قاطعيت برخورد و البته فوريت آن، خواستههايي است كه ميتوان از قوه قضائيه داشت.
تا اينجاي امر، برخي مسئولان اقتصادي و اطلاعاتي، با كشف اين اختلاس، مانع از وقوع اهداف پشت پرده اين اختلاس شده و رؤياي اين جماعت را به كابوس مبدل كردهاند؛ حال توقع از دستگاه قضا آن است كه با برآوردن انتظارات منطقي در اين زمينه، ميزان اعتماد مردم را نه فقط به قوه قضائيه كه به كليت نظام، بيش از پيش سازد.
با برخوردي وزين، بهدور از هياهو و جنجالهاي اهل سياست و بيملاحظه آن مقام و اين مسئول و البته بهدور از اطالههاي معمول اعتماد از بينبر!، نه تنها ميتوان مانع آسيبب زدن اين بهانه چالش شد، بلكه آن را به نقطه قوتي براي نظام بدل نمود.