کد خبر: 1290779
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۰
رئیس‌جمهور خواستار تحول شد، اما سازمان برنامه آماده است؟
برنامه‌ریزی راهبردی اصول مشخصی دارد و بدون شناخت دقیق فرصت‌ها و چالش‌های هر استان، توسعه‌ای در کار نخواهد بود.» این حرف‌ها، فقط یک سخنرانی نبودند، نقشه راهی بودند برای نهادی که سال‌هاست زیر فشار انتظارات، گاهی لنگ می‌زند و گاهی می‌درخشد. 
حسام کمالی

جوان آنلاین: «اگر امروز درست برنامه‌ریزی نکنیم، فردا چه پاسخی برای نسل بعد داریم؟» این پرسش شاید فرامتنی از حضور مسعود پزشکیان در سازمان برنامه و بودجه باشد نه فقط هشداری به مدیران این نهاد، بلکه دعوتی از همه برای بازنگری در نحوه هدایت اقتصاد کشور محسوب می‌شود. در روزگاری که تورم و بیکاری کمر مردم را خم کرده، کارآمدی این سازمان می‌تواند سرنوشت توسعه ایران را رقم بزند. 
بعدازظهر چهارشنبه، وقتی مسعود پزشکیان بدون اطلاع قبلی قدم به سازمان برنامه و بودجه گذاشت، انگار دستی به غبار چهره این نهاد کلیدی زد. او در جلسه رصد و پایش برنامه‌های توسعه‌ای با لحنی که هم امید می‌داد و هم مطالبه‌گر بود، گفت: «برنامه‌ریزی راهبردی اصول مشخصی دارد و بدون شناخت دقیق فرصت‌ها و چالش‌های هر استان، توسعه‌ای در کار نخواهد بود.» این حرف‌ها، فقط یک سخنرانی نبودند، نقشه راهی بودند برای نهادی که سال‌هاست زیر فشار انتظارات، گاهی لنگ می‌زند و گاهی می‌درخشد. 
سازمان برنامه و بودجه که روزگاری قلب تپنده برنامه‌ریزی ایران بود، حالا در آزمون سختی قرار گرفته است: یا باید خود را بازسازی کند و به موتور توسعه تبدیل شود یا خطر عقب ماندن از نیاز‌های روزافزون کشور را بپذیرد. پزشکیان با حضورش این پیام را داد که وقت تغییر است، اما سؤال اینجاست آیا این سازمان آماده است؟»

گذشته‌ای پرافتخار، اما امروز چه؟

گذشته را یادمان است؟ زمانی که سازمان برنامه با برنامه‌های پنج ساله‌اش، پروژه‌های عظیم صنعتی و زیرساختی را پیش می‌برد. از سدسازی تا راه‌آهن، انگار همه چیز روی ریل بود، اما حالا با نگاهی به واقعیت‌های امروز می‌بینیم که این سازمان با چالش‌هایی روبه‌روست که نمی‌شود ساده از کنارشان گذشت. بودجه‌های پر از کسری، پروژه‌های نیمه‌تمام که مثل زخمی کهنه روی تن کشور مانده‌اند و برنامه‌هایی که گاه به جای حل مشکلات خودشان گره‌ای تازه می‌شوند. 
پزشکیان در این نشست به یکی از درد‌های قدیمی اشاره کرد: «برنامه‌نویسی متمرکز در تهران، بدون شناخت از واقعیت‌های استانی، نقص‌های زیادی داشته است.» این حرف، انگشت روی زخمی گذاشت که سال‌هاست اقتصاد ایران را آزار می‌دهد. وقتی برنامه‌ای برای سیستان و بلوچستان از پشت میز‌های پایتخت نوشته می‌شود، بدون توجه به ظرفیت‌های معدنی یا چالش‌های آبی آن منطقه، نتیجه‌اش می‌شود پروژه‌هایی که یا اجرا نمی‌شوند یا اگر بشوند به هدف نمی‌رسند، اما این به معنای ناکارآمدی کامل نیست. سازمان برنامه هنوز متخصصانی دارد که می‌توانند معادلات پیچیده اقتصادی را حل کنند. هنوز بودجه‌های کلانی را مدیریت می‌کند که اگر درست هدایت شوند، می‌توانند چرخ توسعه را بچرخانند. فقط نیاز به یک بازنگری جدی دارد، چیزی که پزشکیان هم با صراحت خواستارش شد. 

اقتصاد زیر فشار، سازمان کجای کار است؟

حالا بیایید نگاهی به وضعیت اقتصاد ایران بیندازیم. تورم بالای ۴۰ درصد، بیکاری جوانانی که هر روز ناامیدتر می‌شوند و ارزش پولی که مثل یخ در آفتاب آب می‌رود. اینها واقعیت‌هایی هستند که نمی‌شود کتمان کرد. سازمان برنامه و بودجه به‌عنوان نهادی که بودجه سالانه را می‌نویسد و منابع را تخصیص می‌دهد و نمی‌تواند از این مشکلات شانه خالی کند. وقتی بودجه‌های عمرانی با تأخیر می‌رسند، وقتی پروژه‌های زیرساختی مثل آبرسانی لنگ می‌مانند، طبیعی است که مردم بپرسند سازمان برنامه کجای این معادله است؟
البته نباید همه تقصیر‌ها را گردن این سازمان انداخت. ساختار‌های قدیمی اقتصاد، دست‌وپای برنامه‌ریزان را بسته‌اند، اما این بهانه نمی‌شود که از کارآمدی غافل شویم. پزشکیان در صحبت‌هایش گفت: «سازمان باید چارچوبی ملی تدوین کند که استانداران بتوانند بر اساس آن برنامه‌های استانی بنویسند.» این ایده، راهی است برای شکستن دیوار تمرکزگرایی و دادن نقش بیشتر به مناطق. اگر این چارچوب درست طراحی شود، می‌تواند مثل کلیدی باشد که قفل توسعه متوازن را باز کند. 

مشارکت، راهی که باید رفت

یکی از نکات برجسته سخنان رئیس‌جمهور، تأکیدش بر مشارکت بود. او گفت: «برنامه‌ها باید طوری باشند که مجریان احساس کنند خودشان در نوشتنش نقش داشته‌اند.» این حرف، پاسخی است به گلایه‌ای که سال‌هاست از گوشه و کنار کشور شنیده می‌شود، چرا تهران برای ما تصمیم می‌گیرد؟
تصور کنید استانی مثل کرمان، با معادن غنی و ظرفیت‌های کشاورزی برنامه‌ای داشته باشد که خودش نوشته و فقط از مرکز هدایت کلی گرفته است. یا مازندران که می‌تواند با گردشگری و کشاورزی، اقتصادش را شکوفا کند، اگر دستش باز باشد تا خودش اولویت‌ها را تعیین کند. پزشکیان با این پیشنهاد، می‌خواهد حس مالکیت را به مدیران محلی بدهد، چیزی که می‌تواند انگیزه اجرا را چند برابر کند، اما این مشارکت، فقط به استانداران ختم نمی‌شود. بخش خصوصی، تشکل‌های اقتصادی و حتی مردم عادی هم باید صدای‌شان شنیده شود. سازمان برنامه می‌تواند با ایجاد کارگروه‌های مشترک این ایده را عملی کند. مثلاً چرا نباید از فعالان اقتصادی در تدوین بودجه‌های استانی نظرخواهی شود؟ اینها کسانی‌اند که هر روز با بازار و واقعیت‌هایش سروکار دارند. 

نخبگان، گنجی که نباید خاک بخورد

پزشکیان در بخش دیگری از صحبت‌هایش از ظرفیت نخبگان و دانشگاهیان گفت: «با یک چارچوب مشخص و زبان مشترک، می‌توان بر عملکرد استان‌ها نظارت کرد.» این ایده، مثل نوری در تاریکی است. سال‌هاست که گزارش‌های علمی دانشگاه‌ها و ایده‌های پژوهشگران، جایی در سیاستگذاری‌ها ندارند؛ سازمان برنامه می‌تواند این شکاف را پر کند. 
تصور کنید یک تیم از اقتصاددانان جوان با داده‌های روز و مدل‌های جدید به سازمان کمک کنند تا بودجه‌ای بنویسد که هم تورم را مهار کند و هم پروژه‌ها را پیش ببرد. یا اساتید دانشگاه در هر استان با شناخت دقیق از منطقه خودشان، برنامه‌های توسعه‌ای پیشنهاد دهند که واقعاً شدنی باشند؛ اینها رؤیا نیستند، فقط نیاز به اراده‌ای دارند که سازمان برنامه باید نشان دهد. 

آینده‌ای که امروز ساخته می‌شود

شاید عمیق‌ترین حرف پزشکیان این بود: «برنامه‌های امروز، زندگی نسل آینده را رقم می‌زنند.» این جمله، مثل زنگ بیدارباشی است برای همه ما. اگر سازمان برنامه درست عمل نکند، اگر بودجه‌ها به موقع نرسند یا پروژه‌ها نیمه‌تمام بمانند، فردا چه داریم که به فرزندان‌مان بدهیم؟ اما اگر این نهاد بتواند کارآمد باشد، اگر بتواند منابع را درست هزینه کند، می‌توانیم به ایرانی امیدوار باشیم که هر گوشه‌اش شکوفا شده است. 
ایران امروز با وجود همه مشکلات پر از ظرفیت است. از نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده گرفته تا منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی بی‌نظیر. سازمان برنامه و بودجه مثل یک معمار می‌تواند این مواد خام را به ساختمانی زیبا تبدیل کند. فقط کافی است از روزمرگی بیرون بیاید و به جای کاغذبازی روی نتایج تمرکز کند. 

چالش‌ها و امید‌ها

هیچ‌کس نمی‌گوید این کار آسان است. هماهنگی بین سازمان برنامه، استانداری‌ها و نهاد‌های دیگر، مثل راه رفتن روی طناب است. بودجه محدود، بروکراسی پیچیده و انتظارات بالای مردم کار را سخت‌تر می‌کنند، اما تاریخ نشان داده که این سازمان در شرایط سخت هم می‌تواند موفق باشد. فقط نیاز به مدیریتی دارد که هم جسور باشد و هم دقیق. پزشکیان با حضورش انتظارات را بالا برده است. او از سازمان برنامه نخواسته معجزه کند، فقط خواسته است کارا باشد. این مطالبه نه از سر ناامیدی، بلکه از سر باور به توانایی‌های این نهاد است. اگر سازمان بتواند چارچوب ملی را تدوین کند، مشارکت را جدی بگیرد و از نخبگان کمک بخواهد، می‌تواند دوباره اعتماد مردم را جلب کند. 

کلام آخر

سازمان برنامه و بودجه، نه غول چراغ جادوست و نه نهادی از کار افتاده. جایی که می‌تواند با برنامه‌ریزی درست، اقتصاد ایران را از این پیچ خطرناک عبور دهد. پزشکیان راه را نشان داده؛ مشارکت، علم و تمرکز بر واقعیت‌های هر منطقه. حالا نوبت سازمان است که نشان دهد می‌تواند همراه این مسیر باشد یا نه. وقتی رئیس‌جمهور از سازمان بیرون می‌رفت، شاید به این فکر می‌کرد که آیا این نهاد می‌تواند بار دیگر قلب تپنده توسعه شود؟ پاسخ به این سؤال در دستان مدیرانی است که امروز پشت میز‌های این سازمان نشسته‌اند. مردم منتظرند نه حرف، بلکه نتیجه ببینند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار