جوان آنلاین: پس از حادثه قتل دانشجوی دانشگاه تهران از سوی زورگیران، رضا پهلوی چنان نسبت به حمایت از دانشجویان سخن گفت که گویی خاندان پهلوی در مواجهه با دانشجویان، پروندهشان بسیار سفید است!
به گزارش فارس، در پی درگذشت ناراحتکننده امیرمحمد خالقی، دانشجوی دوره کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران بر اثر ضرب و شتم زورگیران عدهای از دانشجویان در دانشگاه تهران تجمع کردند.
همینطور، چهرههای مخالف نظام و ضدایرانی همچون رضا پهلوی که همواره خواهان فشار حداکثری بر ایران- از سوی غربیها- بوده است، به میان آمدند و سعی کردند از این اتفاق ناگوار با اتهامافکنی بهرهبرداری کنند، همچنین رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز به آن ضریب دادند. رسانهها و عوامل کشورهای غربی بسیار سعی کردند این موضوع ناگوار را سیاسی جلوه دهند؛ موضوعی که متأسفانه در جوامع مختلف دیده میشود و در هیچ کجا موارد سیاسی و کیفری باهم یکی پنداشته نمیشوند.
اگر بخش حوادث روزنامههای دوره پهلوی را نیز مرور کنیم، به چنین مواردی برمیخوریم.
حال، سؤالی که در مورد قتل دانشجوی دانشگاه تهران مطرح میشود، این است که آیا اگر عاملان این واقعه تلخ دستگیر و در دادگاه به اعدام و قصاص محکوم شوند، رضا پهلوی و رسانههای ضدایرانی، شعار «نه به اعدام» سر نمیدهند؟ آیا رضا پهلوی با اعدام قاتلان «امیرمحمد خالقی» مخالفت نخواهد کرد؟
در مورد مواجهه رژیم پهلوی با دانشگاه و دانشگاهیان، مطالب بسیاری وجود دارد که میتوان برای هر خوانندهای جالب باشد. در آن زمان، دانشجویان هرگاه که برای هر موضوع سیاسی تجمع میکردند، با سرکوب شدید نظامی از سوی شاه روبهرو میشدند.
جالب است که محمدرضا شاه، شخصاً دستور حمله به دانشگاهها را صادر میکرده است. «اسدالله علم» وزیر دربار در خاطرات روز دوشنبه ۱۹آذر ۱۳۵۲ مینویسد: «صبح شرفیاب شدم... شاهنشاه فرمودند: در این دانشگاهها چه خبر است؟ خیلی باید اقدامات شدید کرد... به تمام رؤسای دانشگاهها ابلاغ کن که مسامحه و سهلانگاری را نخواهیم بخشید». (یادداشتهای علم، جلد۳، صفحه۲۷۴).
همچنین «اسدالله علم» در خاطرات روز شنبه ۱۲دی ۱۳۴۹ مینویسد: «صبح امروز شرفیابی خیلی مختصری داشتم. یکی دو مطلب راجع به دانشگاه عرض کردم که عالیخانی، رئیس دانشگاه استدعا دارد دانشکده فنی را باز کند، ولی به او گفتهاند امر مبارک [دستور شاه]این است باز نکند، در صورتی که دانشجویان استدعای بازشدن دانشگاه را دارند و میخواهند خودشان دسته تشکیل بدهند که علیه اخلالگران مبارزه کنند. فرمودند: مانع ندارد بکند، ولی اگر در دانشگاه، مخصوصاً در پردیس campus
[شاهرضا]اتفاقی افتاد که بوی سیاسی بدهد، آنجا را اشغال میکنیم. این مطلب را به رئیس دانشگاه بگو». (یادداشتهای علم، جلد۲، صفحه ۱۶۱).
در یک مورد دیگر نیز «پروفسور جیمز بیل» استاد روابط بینالملل کالج ویلیامزبورگ ویرجینیا در کتاب «عقاب و شیر؛ تراژدی روابط ایران و امریکا» مینویسد: «در سراسر کشور دانشگاهها صحنه آشوب مستمر بودند. در حمله سربازان به دانشگاه تبریز در بهار ۱۳۵۲، چند تن از دانشجویان تظاهرکننده بهشدت مجروح شدند. واقعه خشونتآمیزتر در خرداد ۱۳۵۳ روی داد که کماندوهای ارتش در حمله وحشیانهای که یادآور حمله به دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۱ بود، به دانشگاه پهلوی در شیراز حمله کردند و صدها دانشجو را مورد ضرب و شتم قرار دادند و دستگیر کردند». (کتاب «عقاب و شیر» نوشته پروفسور جیمز بیل، صص۱۹۰ و ۱۹۱).
همینطور «جان دی استمپل» استاد ارشد روابط بینالملل در دانشکده دیپلماسی و تجارت بینالمللی پترسون دانشگاه کنتاکی در کتاب «درون انقلاب ایران» مینویسد: «در اصفهان حمله پلیس به تظاهرکنندگان در روز ۱۱دسامبر [۲۰ آذر ۱۳۵۷]موجب آشوبهای بزرگ روز ۱۲دسامبر [۲۱ آذر]شد و خبرنگاران خارجی، شاهد حداقل ۴۰کشته و ۶۰۰ زخمی بودند». (جان دی استمپل، کتاب درون انقلاب ایران، صفحه۱۵۰).
با این پیشینه، جای تعجب و شگفتی است که رضا پهلوی سعی میکند خود و جریان سلطنتطلب را نگران دانشجویان و جوانان ایرانی معرفی کند.