دونالد ترامپ در دور نخست ریاست جمهوریاش با پیشینه معروفش در تجارت و املاک، سیاست خارجی خود را نیز با همان رویکرد تاجرمآبانه و قماربازانه شکل داد. سیاست او در قبال کشورهای دیگر به ویژه ایران بر پایه سه اصل استوار بود: «بترسان، اطلاعات غلط بده و فشار بیاور، سپس قیمت تعیین کن!» این استراتژی که ریشه در روشهای چانهزنی در دنیای تجارت دارد، در حوزه سیاست خارجی نیز به کار گرفته شد تا ترامپ بتواند امتیاز بگیرد، بدون آنکه هزینه واقعی پرداخت کند، اما جمهوری اسلامی ایران نیز با شناخت این الگو، راهکارهای متقابل و مؤثری برای مقابله با آن اتخاذ کرد.
قانون تجارت ترامپ و سهگانه «ترس، اطلاعات غلط، فشار»: ترامپ سیاست خارجی خود را مانند یک معاملهگر طراحی کرده بود. او بر این باور بود که اگر بتواند طرف مقابل را تحت فشار روانی قرار دهد، میتواند شرایط مذاکره را به نفع خود تغییر دهد.
سه رکن اصلی این رویکرد عبارت بودند از:
۱. ترسآفرینی و تهدید: ترامپ با تهدیدهای نظامی، اقتصادی و سیاسی تلاش میکرد طرف مقابل را به واکنشهای احساسی وادار کند. تهدید به حمله نظامی، تحریمهای گسترده و خروج از توافقات بینالمللی (مانند برجام) نمونههایی از این رویکرد بودند. او تلاش میکرد این ترس را ایجاد کند که اگر طرف مقابل کوتاه نیاید، هزینههای سنگینی خواهد پرداخت.
۲. انتشار اطلاعات غلط و جنگ روانی: یکی از ابزارهای ترامپ، ارائه اطلاعات نادرست به رسانهها و افکار عمومی بود. او بارها با ادعاهای بیاساس، تلاش کرد ایران را در سطح بینالمللی تحت فشار قرار دهد. ادعاهای مربوط به «نزدیک بودن ایران به ساخت سلاح هستهای» یا «حمایت گسترده ایران از تروریسم» بخشی از این تاکتیکها بودند. این اطلاعات غلط، ابزار او برای آمادهسازی افکار عمومی جهت افزایش فشارهای بیشتر بود.
۳. فشار حداکثری و تعیین قیمت معامله: پس از ایجاد ترس و فضای روانی منفی، ترامپ سیاست «فشار حداکثری» را در پیش گرفت. خروج از برجام، اعمال شدیدترین تحریمها و افزایش محدودیتهای مالی و بانکی علیه ایران، بخشی از این فشارها بودند. او سپس اعلام میکرد که حاضر است برای مذاکره شرایطی را تعیین کند، اما تنها در صورتی که ایران امتیازات سنگینی بدهد. این رویکرد، مشابه شیوهای است که تاجران در معاملات خود به کار میبرند؛ ابتدا طرف مقابل را تحت فشار قرار میدهند، سپس یک پیشنهاد ظاهراً معقول ارائه میکنند.
اقدام متقابل ایران: ایران با درک این سیاست، مجموعهای از اقدامات متقابل را برای خنثیسازی تأثیرات آن طراحی و اجرا کرد. این اقدامات نهتنها تلاشهای ترامپ را بیاثر کرد، بلکه در برخی موارد باعث شکست این سیاست شد.
۱. استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره»: رهبر معظم انقلاب با اعلام این راهبرد مانع از آن شدند که ایران به دام مذاکرهای بیفایده با دولت ترامپ بیفتد. ترامپ انتظار داشت ایران تحت فشار اقتصادی و تهدیدهای مداوم، درخواست مذاکره بدهد، اما این اتفاق نیفتاد.
۲. خنثیسازی جنگ روانی با ثبات داخلی: ایران به جای واکنش احساسی به تهدیدهای ترامپ، با آرامش و اقدامات سنجیده، جنگ روانی او را خنثی کرد.
۳. افزایش قدرت بازدارندگی و پاسخ قاطع: در برابر تهدیدهای نظامی، ایران نهتنها قدرت دفاعی خود را افزایش داد، بلکه نشان داد در صورت لزوم، واکنش قاطع خواهد داشت. حمله موشکی به پایگاه امریکایی عینالاسد پس از ترور سردار سلیمانی، پیامی روشن به امریکا ارسال کرد که ایران در برابر تهدیدات، منفعل نخواهد بود.
۴. تقویت روابط با شرکای بینالمللی: ترامپ تلاش کرد ایران را در سطح جهانی منزوی کند، اما ایران با گسترش روابط خود با چین، روسیه و برخی کشورهای اروپایی، این تلاش را بیاثر کرد. امضای توافق ۲۵ساله با چین و گسترش همکاریهای استراتژیک با روسیه، فقط بخش کوچکی از این اقدامات و نوک کوه یخ بود.
با توجه به اینکه سیاستهای ترامپ نمایانگر یک رویکرد عمومی در سیاست خارجی امریکاست، حتی در صورت تغییر رؤسای جمهور، احتمال ادامه برخی از این روشها وجود دارد، بنابراین ایران باید راهبردهای متقابل خود را تقویت کند. به وضوح، تحریمها یکی از ابزارهای کلیدی سیاست امریکا علیه ایران بوده و خواهد بود، بنابراین باید مسیر اقتصاد مقاومتی و کاهش وابستگی به دلار و سیستم مالی غربی ادامه یابد. توسعه تجارت با کشورهای منطقه و همسایگان مسیر مهمی در این راستاست، البته یکی از ضعفهای ایران در مقابله با اطلاعات غلط، عدمبهرهگیری کافی از ابزارهای رسانهای است. ایران باید از شبکههای خبری بینالمللی، فضای مجازی و نهادهای دیپلماتیک برای مقابله با جنگ روانی و ارائه روایت واقعی خود استفاده کند.
همچنین همانگونه که تجربه نشان داده است، قاطعیت در برابر تهدیدهای امریکا، نتیجهبخشتر از عقبنشینی است. ایران باید همچنان بر افزایش توان نظامی و امنیتی خود تمرکز کند تا هرگونه تهدید احتمالی را خنثی سازد. شایان ذکر است تلاش برای گسترش همکاریهای اقتصادی، نظامی و سیاسی با قدرتهای غیرغربی، مانند چین، روسیه و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای میتواند ایران را از فشارهای امریکا مصون کند.
به عنوان سخن پایانی، اینکه سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران، مبتنی بر اصول قماربازانه و تجارت سخت بود؛ «ایجاد ترس، انتشار اطلاعات غلط و اعمال فشار، سپس تعیین قیمت معامله!»، اما ایران با اتخاذ راهبردهای هوشمندانه، توانست این سیاست را بیاثر کند و حتی برخی از اهداف امریکا را با شکست مواجه سازد.
در آینده، با توجه به تداوم سیاستهای خصمانه امریکا، ایران باید مسیر مقاومت فعال، تقویت اقتصاد داخلی، توسعه روابط بینالملل و مقابله با جنگ روانی را ادامه دهد تا بتواند همچنان در برابر این نوع سیاستها ایستادگی و مسیر رشد و بالندگی را طی کند.