کد خبر: 1274612
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
روایت یک رزمنده از روز‌های انتظار بین ۲ عملیات کربلای ۴ و ۵
بعد از اینکه به اردوگاه کوثر برگشتیم، چند روز بلاتکلیف بودیم. به عنوان نیروی بسیجی فکر می‌کردیم دیگر نمی‌توانیم در عملیات شرکت کنیم. حرفی هم به ما نمی‌زدند و صرفاً باید انتظار می‌کشیدیم، اما چند روز بعد اعلام کردند که قرار است در یک عملیات دیگر شرکت کنیم. باورش سخت بود که طی دو هفته یک عملیات دیگر طرح‌ریزی شده باشد
 غلامحسین بهبودی
جوان آنلاین: بین دو عملیات کربلای ۴ و ۵ فقط دو هفته فاصله بود. در خلال این ۱۴ روز (۶ دی ۶۵ الی ۱۹ دی‌ماه) عمده رزمندگانی که فرصت حضور در کربلای ۴ را پیدا نکرده بودند، همچنان در منطقه ماندند تا در عملیات کربلای ۵ شرکت کنند. ناصر حیدری از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) خاطراتی از آن روز‌ها دارد که با هم می‌خوانیم. 
 
خودرو‌های خاکی
برای رفتن به منطقه عملیاتی کربلای ۴ همه خودرو‌ها کاملاً با گل و لای پوشانده شده بودند. این گِل‌ها بعد از خشک شدن، کل وسایل نقلیه را به رنگ خاک درآورده بودند. نیرو‌ها باید در استتار کامل به منطقه می‌رفتند. هرچند که تعداد زیاد نفرات و جا‌به‌جایی‌ها نهایتاً باعث جلب توجه دشمن می‌شد. لشکر ۱۰ از یگان‌های پشتیبان در کربلای ۴ بود. ما در منطقه مستقر بودیم تا به محض اینکه گردان‌های خط شکن توانستند خطوط اولیه دشمن را بشکنند، در موج‌های بعدی وارد عمل شویم و خودمان را به ابوالخصیب برسانیم. 
 
بمب شیمیایی
هنوز وارد عملیات نشده بودیم که سر و صدا‌هایی از سمت خرمشهر و آنطرف‌ترش (اروند رود) به گوش رسید. گویا نیرو‌های خط‌شکن با دشمن درگیری سختی پیدا کرده بودند، اما هنوز سرنوشت عملیات مشخص نبود. یک اتفاق خاصی که در کربلای ۴ افتاد این بود که با شروع عملیات، جنگنده‌های دشمن آمدند و عقبه ما را بمباران کردند. یعنی نه تنها رزمنده‌های خط‌شکن را که نیرو‌های پشتیبانی را هم به شدت بمباران کردند. کمی بعد از طرف فرماندهی اعلام شد که روی جاده خرمشهر به سمت اهواز بمب شیمیایی ریخته‌اند. ما آن موقع در خانه‌های ویران خرمشهر پناه گرفته بودیم و در انتظار ورود به عملیات بودیم که گفتند باید سریع به مقر لشکر ۱۰ برگردیم، چراکه اگر همانجا می‌ماندیم، تمام نیرو‌ها از اثرات بمب‌های شیمیایی از بین می‌رفتند؛ بنابراین بدون آنکه فرصت حضور در عملیات را پیدا کنیم از خرمشهر خارج شدیم. 
 
روز‌های انتظار
بعد از اینکه به اردوگاه کوثر برگشتیم، چند روز بلاتکلیف بودیم. به عنوان نیروی بسیجی فکر می‌کردیم دیگر نمی‌توانیم در عملیات شرکت کنیم. حرفی هم به ما نمی‌زدند و صرفاً باید انتظار می‌کشیدیم، اما چند روز بعد اعلام کردند که قرار است در یک عملیات دیگر شرکت کنیم. باورش سخت بود که طی دو هفته یک عملیات دیگر طرح‌ریزی شده باشد. دوباره ما را ساماندهی کردند و، چون لشکر ۱۰ مثل چند لشکر دیگر در عملیات کربلای ۴ آسیب کمتری دیده بود، قرار شده بود این بار لشکر ما دژ اصلی دشمن را بکشند و خودش را به منطقه موسوم به پنج ضلعی برساند. دوباره ذوق و شوق شرکت در عملیات به جمع بچه‌های بسیجی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) برگشت و همگی راهی شدیم تا در یکی از بزرگ‌ترین و سخت‌ترین عملیات دفاع‌مقدس که کربلای ۵ نام گرفت، شرکت کنیم. در عملیات کربلای ۵ آنقدر شدت درگیری‌ها بالا بود که بعضی از گردان‌ها چند بار تجدید سازمان شدند. شهدای بسیاری داده شد، اما نهایتاً سخت‌ترین دژ دفاعی دشمن که در شلمچه قرار داشت به تصرف نیرو‌های خودی درآمد و ایران توانست تا نزدیکی‌های بصره پیشروی کند. کربلای ۵ پیروزی بزرگی بود و یکی از عوامل صدور قطعنامه ۵۹۸ از سوی شورای امنیت سازمان ملل، انجام همین عملیات بزرگ و تاریخی بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار