جوان آنلاین: زن به عنوان موجودی که کانون لطف و رقت قلبی است و استعداد ویژه او دریافت نور معرفت الهی است، اصلیترین ویژگی ضروری برای پرورش انسان را به ویژه در دوران کودکی داراست.
وقتی زنی مادر میشود در نقشی قرار میگیرد که از تمام گنجینه مهر و محبت پاکش برای مراقبت کردن و رشد دادن کودکش بهره میبرد تا با سرانگشت ظریف محبتش، گرههای مخفی جا گرفته در وجود کودک را دانهدانه باز کند و در همراهی با او، لحظه به لحظه، مسیر بالندگی او را فراهم کند. بر هیچ یک از ما پوشیده نیست که مهمترین و باارزشترین آفریده خدا «انسان» است و این زیباترین آفریده خدا از ارزش فراوانی برخوردار است. از دیگر سو ارزشهای ذاتی نهفته در وجود انسان مانند گنجی است که باید کند و کاو وجود او کشف شود و معلوم است این کند و کاو نیازمند استمرار، ظرافت، دقت، لطافت و محبتی سرشار است. همین قدر کافی است تا بفهمیم این کار ارزشمند را کسی میتواند انجام دهد که وجود خودش سرچشمه بیپایان محبت الهی باشد و این وجود لبریز از محبت، همان وجود زنانه است؛ وجودی که از مهربانی خدای رحمان آفریده شده و وجود پاکش اولین خانهای است که هر انسانی در آن زندگی میکند تا بزرگ شود و بتواند پا به دنیا بگذارد؛ همان خانهای که در وجود مادر است و نامش از نام رحمت خدا گرفته شدهاست؛ همان خانه اول انسان که نامش «رحم» است و با نهایت دقت و ظرافت از جنین در طول دوران بارداری مراقبت میکند.
زن در نقش مادری وجود پر برکتی است که از لطافت جسمی خود به عنوان آغوش گرمی برای پرورش جسم کودک تا آماده شدن برای زندگی در دنیای مادی بهره میبرد؛ همان موجودی که میتواند نطفهای ناچیز را در وجود خود حفظ کند و بپرورد تا شایستگی لازم برای زندگی در دنیا را پیدا کند. زن در نقش مادری وجود پر از لطفی است که از گرمای قلب خود برای پرورش روح و روان کودک بهره میبرد تا او را برای زندگی در دنیای مادی بر اساس مهر و محبت آماده کند. همان موجودی که میتواند کودکی ناتوان را که تنها غذای او شیر است و توانی برای دفاع از خود ندارد، در آغوش خود حفظ کند و بپرورد تا توان لازم برای رشد دادن روحش را در دل این دنیای پرخطر پیدا کند. زن در نقش مادری وجودش سرشار از رحمتی است که فرزندش را با یکتا حقیقت عالم هستی پیوند میدهد تا از زندگی بهرهمند شود؛ همان موجودی که با پاکی و ایمان خود، فرزندش را رشد میدهد تا مسیر تعالی را طی کند. مادری نقطه اوج نقشهای یک زن است، به ویژه اگر در مادری خود انسانی تربیت کند که نقشی مؤثر در تمدنسازی داشته باشد و از استعدادها و امکانات خود برای ساخت و پرداخت قصه حقیقت استفاده کند.
به همین جهت باید گفت مادری همان نقش تمدنساز زنانه است؛ نقشی که فروکاست آن در نتیجه فهم ناصحیح خانه و خانواده و تربیت فرزند، عامل تهی شدن آن از هویت سازندهاش و بالطبع بیخاصیت شدن آن است، بنابراین مادری دارای دو دشمن بزرگ است: دشمنی به نام «تحجر» که به بهانه خانه و خانواده و فهم قالبی یا کلیشهای از خانه، سعی در محدود کردن زن و نقشهای زنانه به ویژه مادری در حصارهای تنگ داشته، او را به موجودی بینقش در تاریخ تمدن انسانی تبدیل کرده است و دوم دشمنی به نام «تجدد» که به بهانه جامعه و فهم صرفاً فیزیکی از جامعه، سعی در رها کردن زن در جامعه و در نتیجه گرفتن خانواده از زن داشته، او را به بازیچه دست قدرتمداران یا زنی مرد شده تبدیل کردهاست.
مادر زنی است که پرورشدهنده قلب کودک و رشددهنده گوهر انسانیت نهفته در وجود اوست؛ انسانی که مورد احترام خداست و خدا برای او ارزشهای ویژهای قائل شدهاست. با این بیان، تمامی تلاشها این است که هر دختری این امکان را پیدا کند تا مسیر رشد و بالندگی خود را طی کند و ظرفیت بیپایان او در مهرورزی فعال شود تا زمانی امکان ازدواج او فراهم شود و به این ترتیب بتواند مادری را که موقعیتی بینظیر است، تجربه کند و با هر فرزندی که در وجودش پرورش میدهد و پای او را به دنیای بزرگ میگشاید، زمینه رشد انسانی متعالی را فراهم و خود نیز همپای فرزندانش، رشد کند چراکه وجود پرلطف زن، چشمه جوشان عواطف است که با افزودن بر تجربه مادری قدرتش بیشتر و بیشتر میشود.
در حقیقت باید گفت مادری بزرگترین حق زن است و بیشترین امکان را برای زن که طالب محبت است ایجاد میکند تا آن گونه که دوست دارد، زندگی کند و از قدرت عشق، محبت، احساسات لطیف، خلاقیت و پرورندگیاش در نهایت آزادی و آزادگی لذت ببرد. به امید روزی که تمامی زنان جهان بتوانند از قدرتهای زنانه خود برای رشد انسانیت استفاده کنند.
* پژوهشگر حوزه زنان