جوان آنلاین: همین ابتدای بحث باید سر یک چیز توافق کنیم: ورزش برای سلامتی مفید است. این موضوع را تقریباً همه متخصصان و بیشتر ما مردم عادی تأیید میکنیم، حتی در دوره و زمانهای که بخشی از جامعه بسیاری از نظرات کارشناسی در حوزه سلامت، مثل ضرورت واکسیناسیون را رد میکنند... مارگارت تالبوت، عضو هیئت تحریریه نیویورکر، با این مقدمه در مقاله خود به اهمیت ورزش در معنای اصیل آن میپردازد و با ارجاعاتی به کتاب بیل هیز، با نام «عرقریزی: تاریخ ورزش»، درباره صنعت ورزش به ما هشدار میدهد. مقاله او با ترجمه عرفان قادری در وبسایت ترجمان منتشر شده و ما در اینجا خلاصه جستارهایی از این مقاله را میآوریم.
تحقیقات نشان داده که تحرک، احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت و برخی از انواع سرطان را کاهش میدهد؛ با اضطراب و افسردگی مقابله میکند؛ موجب تقویت استخوانها و عضلات میشود؛ هشیاری را افزایش میدهد؛ وضعیت خواب را بهتر و عمر را طولانیتر میکند. همه ورزشها یکسان نیستند: ۲۰ دقیقه گردش عصرگاهی من ابداً با دو ساعت بسکتبال همسرم قابلمقایسه نیست، ولی ورزش کم بهتر از ورزشنکردن است - که همین آدم را دلگرم میکند. ساعتی یک بار برخاستن از پشت میز بهتر از برنخاستن است. حتی سر جای خود وولخوردن بهتر از بیحرکت نشستن است- تکاندادن پا به مقدار کم میتواند موجب افزایش گردش خون شود.
بیل هیز، نویسنده و عکاس، در کتاب جذاب و غیرمتعارف خود «عرقریزی: تاریخ ورزش»، از پژوهش کمترشناختهشده جریمی ماریس، «اپیدمولوژیست بیادعای بریتانیایی»، صحبت به میان میآورد که از اوایل دهه ۴۰ میلادی روشهای کمی را وارد مطالعات ورزش کرد. ماریس را گاه «مردی که ورزش را ابداع کرد» نامیدهاند. هیز میگوید این توصیف کمی اغراقآمیز است، ولی میتوان گفت او «مردی است که حوزه علم ورزش را به وجود آورد». ماریس و گروهش هزاران راننده و کمکراننده همکار در ترامواها و اتوبوسهای دوطبقه شهر لندن را مورد بررسی قرار دادند. رانندهها ۹۰ درصد شیفتهایشان را مینشستند ولی کمکرانندهها دائم سوار و پیاده میشدند و پلههای اتوبوسهای دوطبقه را برای جمعکردن بلیط بالا و پایین میکردند. گروه ماریس در مقالهای که برای اولین بار در ۱۹۵۳در نشریه لنست منتشر شد نشان دادند کمکرانندهها بسیار کمتر از رانندهها بیماری قلبی گرفتهاند - و آنهایی هم که گرفتهاند در سنین بسیار بالاتر مبتلا شدهاند. او تا آنجا پیش رفت که گفت این نتیجه ارتباطی به سایز افراد هم ندارد: اداره ترابری لندن، برای کمک به این پژوهش، اندازه دور کمر کارمندانش را در اختیار ماریس قرار داد تا اینکه او توانست نشان دهد کمکرانندهها، با هر دور کمری، خطر سکته قلبیشان کمتر است. ماریس در ادامه پستچیهایی را که پیاده نامهرسانی میکردند با کارمندان مشاغل اداری مقایسه کرد و نتایج مشابهی به دست آورد. یافتههای او فوراً مورد پذیرش قرار نگرفت - بسیاری از کارشناسان شک داشتند ورزش بهتنهایی بتواند تا این میزان مؤثر واقع شود- ولی این تحقیق منشأ پژوهشهای تازهای شد که آن را تأیید کردند و شرح و بسط دادند.
اما مطلب بالا درمورد بسیاری از مبلغان امروز ورزش و بهطور کلی «مجتمع صنعتی سلامتی» صادق نیست. سلامت مدرن دستپرورده اندیشههای نئولیبرال درباره بهینهسازی خود، سرمایهداری مصرفی، امتیازات نژادی و طبقاتی و هنجارهای جنسیتی است. من در طول عمر خودم شاهد بودهام، تصویر اندام لاغر و ورزیده از چیزی مطلوب و شاید ورزشکارانه تبدیل به نشانهای از بلندپروازی، ثروت و عزتنفس شده است. هر دو تصویر قابلفروشاند، ولی دومی موذیتر است.
بیش از هر چیز، همین تجسم هوسانگیز ورزش بهمثابه آزادی و بازی است که عرقریزی، کتاب هیز، را شایسته خواندن میکند. این کتاب قرار نیست چارچوب سفتوسختی را برای ورزش وضع کند، بلکه فضا را آزادتر میگذارد... وقتی روایت هیز را خواندم بیغمی او من را به یاد کارهایی انداخت که وقتی بچه بودیم بهوفور انجام میدادیم، ولی حالا که بزرگ شدیم به ندرت تکرارشان میکنیم، مثل طنابزدن که به نظر مضحک میرسد ولی بهشدت مفرح است، یا قل خوردن، مثل بشکه، از بالای تپههای پرعلف. بسیاری از ما که عضو باشگاههای ورزشی هستیم و ساعت کالریشمار داریم و دائم تحقیقات جدید درباره طول عمر و نکات مهم رژیم غذایی را میخوانیم دیگر لذت انگیزه اصلی ورزشمان نیست. کتاب پربار هیز به ما نشان میدهد که اگر انگیزه اصلیمان را لذت قرار دهیم چه چیزهایی درانتظارمان است.