کد خبر: 1246284
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
خاطراتی از برقراری آتش‌بس در جبهه‌ها در گفتگو با یک رزمنده دفاع مقدس
تا آنجا که من یادم است، نیرو‌های یونیفل زودتر از روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ در مرز مستقر شده بودند. (البته دقیق یادم نیست) ولی به هرحال همان اواخر مرداد ۶۷ بود که گفتند یونیفل آمده و در مرز مستقر شده است. ما خیلی نیرو‌های یونیفل را نمی‌دیدیم. خط خودمان را داشتیم و بیشتر فرمانده‌های رده بالاتر با آن‌ها ارتباط داشتند
علیرضا محمدی
 
۲۹ مرداد ۱۳۶۷ دبیرکل سازمان ملل رسماً اعلام کرد آتش‌بس بین ایران و عراق برقرار شده است و همان روز نیز نیرو‌های موسوم به یونیفل در مناطق مرزی دو طرف مستقر شدند. دیگر جنگ به لحاظ عملی و در میدان جنگ به پایان رسیده بود. حسین حمیدزاده از رزمندگان دفاع مقدس، خاطراتش از آن روز‌ها را برای ما روایت می‌کند. 
 
رزمنده تیرماهی
من از رزمندگانی بودم که تیرماه ۶۷ به جبهه اعزام شدم. بعد از اینکه قطعنامه پذیرفته شد و اعلام کردند این قطعنامه مثل یک جام زهری بود که حضرت امام آن را نوشیدند، به رگ غیرت ما که در خلال دفاع مقدس چند باری اعزام گرفته بودیم، برخورد، بنابراین در حالی که هنوز آتش بس در جبهه‌ها برقرار نشده بود، به اتفاق چند نفر از بچه‌ها تصمیم گرفتیم به جبهه برویم. هنوز پای‌مان به منطقه نرسیده بود که عراق دوباره حمله کرد و آتش جنگ از نو شعله‌ور شد. 
 
بعد از مرصاد
بعد از دفع تک دشمن در مناطق جنوب و سپس وقوع عملیات مرصاد که در غرب (کرمانشاه) بود، بدون آنکه عراق آتش‌بس را قبول کرده باشد، زهر جنگ گرفته شد. یعنی دیگر درگیری آنچنانی نداشتیم. گاهی گلوله‌بارانی می‌شد و بعد همه چیز تمام می‌شد. از هفته دوم مرداد تهدید مرزی قابل توجهی هم وجود نداشت. یعنی دشمن دیگر از مرز‌ها یا خط خودشان به این طرف نمی‌آمد و ما هم که طبق فرموده امام (ره) به عهدی که در قبول قطعنامه بسته بودیم، پایبند ماندیم و حرکتی نزدیم. منتها همچنان امکان حمله بعثی‌ها وجود داشت و همگی در حالت آماده‌باش بودیم تا اگر دشمن خلف وعده کرد، ما هم به مصاف او برویم. 
 
نیرو‌های خارجی
بعد از ۱۵ مرداد ماه که اعلام شد ارتش عراق بیانیه داده و آتش بس را قبول کرده است، زمزمه‌هایی شده بود که قرار است خارجی‌ها بیایند و در مرز‌ها مستقر شوند. منظور بچه‌ها از «خارجی‌ها» نیرو‌های سازمان ملل بود که از چند کشور تشکیل می‌شدند. خیلی حس عجیبی داشت. آن زمان ما از تسلیحات همین کشور‌های اروپایی و غربی در خلال جنگ بسیار ضربه خورده بودیم، چون چندین کشور عراق را تأمین مالی و نظامی می‌کردند. حالا همین کشور‌هایی که عراق را مسلح می‌کردند، نیروی حافظ صلح به مرز می‌فرستادند. نمی‌دانم چطور احساسات‌مان را در آن روز‌های خاص شرح بدهم. آمدن نیرو‌های یونیفل به مرز‌ها خوشایند ما بچه‌های رزمنده نبود، اما به هرحال ایران قطعنامه را پذیرفته بود و ما هم باید ولایتمداری‌مان را با صبر و استقامت در آن روز‌های حساس نشان می‌دادیم. 
 
حفظ روحیه 
تا آنجا که من یادم است، نیرو‌های یونیفل زودتر از روز ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ در مرز مستقر شده بودند. البته دقیق یادم نیست ولی به هرحال همان اواخر مرداد ۶۷ بود که گفتند یونیفل آمده و در مرز مستقر شده است. ما خیلی نیرو‌های یونیفل را نمی‌دیدیم. خط خودمان را داشتیم و بیشتر فرمانده‌های رده بالاتر با آن‌ها ارتباط داشتند. وقتی آرامش در جبهه برقرار شد، هرچند با روحیه ما سازگار نبود، اما تصمیم گرفتیم روحیه‌مان را حفظ کنیم و وقتی در مقر پشتیبانی بودیم، ورزش‌های صبحگاهی را انجام می‌دادیم. زمانی هم که در خط نگهبانی می‌دادیم، شش دانگ حواس‌مان جمع بود از دشمن ضربه نخوریم. تقریباً تا سال ۷۰ لشکر‌ها در مناطق عملیاتی خط داشتند و بعد از شکست عراق از ائتلاف امریکایی‌ها سر قضیه کویت و سپس رفع شدن خطر امریکایی‌ها که عمده نیروهای‌شان را از منطقه بردند، دیگر لزومی نبود مثل سابق خط داشته باشیم، بنابراین از اوایل دهه ۷۰ لشکر‌ها مناطقی را که در مرز‌ها پوشش می‌دادند واگذار کردند و به شهر‌ها و خانه‌های‌مان برگشتیم و برای همیشه از جبهه خداحافظی کردیم. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار