نویسنده: قاسم غفوری
ترزا می نخست وزیر انگلیس در سفری سه
روزه راهی اردن و عربستان شده است. حال این سوال مطرح میشود که اهداف وی از این
سفر چیست؟
می در حالی راهی منطقه شده که از یک سو انگلیس به دنبال احیای نفوذ خود در منطقه است چنانکه در سفر گذشته وی به بحرین و حضورش در نشست شورای همکاری خلیج فارس بر این امر تاکید کرد. از سوی دیگر سران انگلیس به دلیل حمایت از سرکوبگری رژیمهای عربی مورد اعتراضهای داخلی قرار گرفتهاند که وضعیت بحرانی انگلیس پس از اجرای خروج این کشور از اتحادیه اروپا بر دامنه اعتراضها افزوده است.
در این میان انتخاب اردن و عربستان به عنوان محورهای سفر در کنار آنکه میتواند برگرفته از شرایط مذکور باشد اهدافی ویژه را نیز پیگیری میکند. چنانکه ذکر شد انگلیس به دنبال توسعه نفوذ در منطقه است و موقعیت جغرافیایی اردن زمینهای قابل توجه در این عرصه است. همسایگی اردن با عراق، سوریه و فلسطین اشغالی مولفهای است که موجب میشود تا لندن توسعه حضور در این کشور را بخشی از اهداف منطقهای خود بداند چنانکه همزمان با سفر می به اردن، منابع خبری از توسعه حضور هوایی انگلیس برای آنچه آموزش نیروهای اردنی علیه تروریسم مینامند خبر دادهاند. با توجه به اینکه انگلیس ادامه بحران در منطقه را برابر با اجرای اهداف خود میداند اردن میتواند مولفهای مهم در این عرصه باشد چنانکه گزارشها نشان میدهد بخش عمدهای از تروریستهای حاضر در عراق و سوریه از مقصد اردن آمدهاند. بهره گیری از اردن برای اجرای اهداف رژیم صهیونیستی را نیز باید اهداف سفر می افزود.
بعد دیگر سفر می را دیدار با مقامات سعودی تشکیل میدهد. در حالی جنایات سعودی در یمن و حمایت آن از تروریسم اعتراضهای مردمی در داخل انگلیس را به همراه داشته و حتی سازمانهای حقوق بشری انگلیس را به مشارکت در جنایات سعودی متهم کردهاند. آنچه در سفر به عربستان برای سران انگلیس اهمیت بسیاری دارد توسعه مناسبات اقتصادی بویژه فروش تسلیحات به این کشور است. هر چند انتشار اخباری مبنی بر نقش اتباع سعودی در ناامنیهای انگلیس چالشهایی در روابط طرفین ایجاد کرد اما روند تحولات نشان میدهد که انگلیس با ادعای مبارزه با تروریسم به دنبال فروش تسلیحات به عربستان و تشدید حضور نظامی علیه یمن است.
انگلیس که خروجش از اتحادیه اروپا هزینههای اقتصادی بسیاری برایش به همراه دارد به دنبال جبران این خسارتهاست و راهکار اصلی خود را بر اصل احیای سیاستهای استعماری در کشورهای آفریقایی و نیز سرکیسه کردن کشورهای عربی قرار داده است. مواضع می مبنی بر همگرایی با کشورهای عربی برای آنچه مقابله با تهدیدات ایران مینامد و نیز تشدید فضای امنیتی در داخل انگلیس با محوریت مبارزه با تروریسم بیانگر آن است که لندن بازی جدیدی را در صحنه جهانی آغاز کرده و آن تحریک کشورهای عربی به خریدهای کلان تسلیحاتی و سرمایهگذاری در انگلیس است. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که انگلیس از محکوم سازی جنایات سعودی در یمن و سرکوب گری آلخلیفه در بحرین خودداری و با ادعای مبارزه با تروریسم بر همگرایی با آنها تاکید دارند.
نکته مهم آنکه انگلیس همزمان با سفر می به منطقه از لغو بخشی از تحریمهای ایران و البته باقی ماندن بخشهایی از آن برای بلند مدت خبر داد که هر چند در ظاهر اقدامی در جهت اجرای برجام است اما در اصل رویکردی پاندولی برای اهداف منطقهای لندن است. انگلیس میداند که توان مقابله با نقش آفرینی ایران در منطقه را ندارد و از سوی دیگر ایران دارای ظرفیتهای اقتصادی بسیاری از جمله در حوزه انرژی است که میتواند برای وضعیت بحرانی که انگلیس پس از خروج از اتحادیه اروپا با آن مواجه است مفید باشد. در همین حال ایران هراسی مولفهای همیشگی برای غرب جهت سرکیسه کردن کشورهای عربی بوده است. اکنون این سناریو مطرح است که انگلیس همزمان با سفر می به منطقه با ایجاد سیاست پاندولی میان ایران و کشورهای عربی به دنبال ایجاد رقابت میان طرفین برای همگرایی با انگلیس باشد. به عبارتی انگلیس به دنبال تکرار سیاست اختلاف انداز و حکومت کن در منطقه است تا در ورای آن اهداف اقتصادی و سیاسی خود را محقق سازد.
این امر زمانی بیشتر نمود میابد که آمریکا به عنوان متحد اول کشورهای عربی توان اجرای خواستههای آنها را ندارد و لندن سعی دارد تا خود را به عنوان جایگیزینی مطمئن برای کشورهای عربی معرفی نماید در حالی که همزمان نیم نگاهی نیز به ایران دارد و سعی میکند تا ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای در معادلات خود حفظ و در کنار بهره گیری از منافع موجود در روابط دو جانبه از مولفه ایران هراسی برای کسب امتیازات بیشتر از کشورهای عربی بهره گیرد در حالی که همزمان با مهار ایران و کشورهای مذکور طرح حفظ منافع رژیم صهیونیستی در منطقه را نیز دنبال میکند.