با خبری که رئیسجمهور امریکا دوشنبه شب در کاخ سفید اعلام کرد، سیر اتفاقات میان دو کشور وارد مرحلهای تازه و پرشتابتر از پیش شد. ترامپ که میزبان نخستوزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی بود، به خبرنگاران حاضر در اتاق بیضی کاخ سفید گفت که روز شنبه یک نشست بسیار بزرگ بین امریکا و ایران برگزار خواهد شد و این دیدار به صورت مستقیم و در سطح عالی برگزار میشود. در ادامه، او همان ادعای تکراری را پیش کشید و مدعی شد با اینکه توافق برای ایران خوب است، اما اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، تبعات بسیار بدی برای ایران خواهد داشت، یعنی همان سیاست کهنه چماق و هویج!
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان که راهی الجزایر شده بود، چند ساعت بعد در حساب کاربری خود در یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: «ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان برای گفتوگوهای غیرمستقیم در سطح مقامات عالی ملاقات خواهند کرد. این یک فرصت و نیز یک آزمون است. توپ در زمین امریکا است.» خبرهای تکمیلی بعدی نشان داد این مذاکرات قرار است با حضور آقای سیدعباس عراقچی از سوی ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه امریکا در امور غرب آسیا، انجام بشود.
بلافاصله پس از اظهارات ترامپ، تحلیلها، گمانهزنیها و اظهارنظرهای زیاد و گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد. رسانههای غربی و ضدانقلاب در این زمینه تلاش بسیاری کردند و با انتشار انبوهی از مطالب مختلف، سعی کردند اینگونه القا کنند که جمهوری اسلامی از مواضع قبلی خود درباره مذاکره با امریکا عقبنشینی کرده و فشارهای دولت ترامپ به ایران جواب داده است. اعلام ناگهانی این خبر از سوی ترامپ نیز دستمایه موج گستردهای از فضاسازیهای رسانهای و شبهات مختلف شد.
چرا ترامپ به غافلگیری علاقه دارد؟
موضعگیری غافلگیرانه ترامپ با موضوع مذاکره با ایران، در دوشنبهشب، موضوع جدیدی نبود. او درباره ارسال نامه به جمهوری اسلامی ایران نیز همین روش را در پیش گرفت و به شکلی کاملاً غافلگیرکننده و ناگهانی، در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که به ایران نامه نوشته و خواهان مذاکره است؛ نامهای که چندین روز بعد به ایران رسید!
چنین برخوردهایی با این موضوعات حساس، در عالم دیپلماسی، چندان مرسوم نیست و میتوان گفت خارج از قواعد کلاسیک دنیای دیپلماسی و روابط بینالملل است؛ اما ترامپ علاقه دارد تقریباً در همه زمینهها با سایرین فرق داشته باشد و به جای پیش بردن امور اینچنینی از کانالهای رایج، خود وارد گود شود و مستقیماً نقشآفرینی کند. فارغ از این نکته که ریشه در روانشناسی سیاسی ترامپ دارد، هدف اصلی او از این بازیهای رسانهای اثرگذاری بر افکار عمومی بهطور کلی، و بر ایرانیان به طور ویژه و اختصاصی است.
این موضوع از دید رهبر انقلاب نیز دور نمانده و ایشان در ماجرای ارسال نامه، به این هدف اشاره کردند: «اینکه رئیسجمهور امریکا میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند]و ادعا میکند که نامهای فرستاده - که البته به ما نرسیده، یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکرهایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست» (۱۴۰۳/۱۲/۲۲).
اظهارات دوشنبهشب ترامپ را میتوان ادامه همین خط دانست؛ خطی که سعی دارد به افکار عمومی دنیا و همینطور داخل ایران القا کند که امریکا به دنبال مذاکره جدی و حلوفصل مسائل بین دو کشور است، اما این جمهوری اسلامی است که علاقهای به این موضوع ندارد.
چرا با مذاکره غیرمستقیم موافقت شد؟
از شبهاتی که دشمن ساعاتی پس از اظهارات ترامپ مشغول انتشار و شیوع آن شد، این است که جمهوری اسلامی ایران در برابر فشارها و تهدیدهای دولت ترامپ عقبنشینی کرده و موافقت با مذاکره نتیجه چنین فرایند و محاسباتی است. موضع اخیر وزیر امور خارجه امریکا نیز در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است.
دلیل موافقت ایران با مذاکرات غیرمستقیم با امریکا چیست؟ نگاهی به رخدادها و مواضع دولت امریکا نشان میدهد امریکاییها پس از خروج از برجام همیشه به دنبال توافق فراهستهای بودهاند. مذاکره غیرمستقیم با امریکا برای احیای برجام، طی چند سال اخیر، هم در دولت آقای روحانی و هم در دولت شهید رئیسی در جریان بوده و جمهوری اسلامی از آن رویگردان نبوده است. آنچه مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات بود، باجخواهی امریکاییها و طرح موضوعات فراهستهای بود.
نیمه بهمنماه سال ۱۴۰۳، ترامپ که تازه به کاخ سفید برگشته بود، یک سند رسمی را درباره ایران امضا کرد؛ سندی تحت عنوان «یادداشت ریاست جمهوری درباره امنیت ملی». در این سند، مانند گذشته، طیف مختلفی از ادعاها و باجخواهیها درباره ایران مطرح شده است؛ از مسئله هستهای گرفته تا توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مسائل منطقهای. عقل و منطق حکم میکند که در چنین شرایطی، باید محکم در برابر دشمن ایستاد و تسلیم و سازش تحت عنوان «مذاکره» را رد کرد.
تهدیدات نظامی امریکا و تحرکات ایذایی این کشور نیز نتوانست تزلزلی در محاسبات تهران ایجاد کند. ماجرا از جایی متفاوت شد که ترامپ، در نامه خود، به نوعی از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده و نسبت به محدود شدن مذاکرات به موضوع هستهای چراغ سبز نشان داد. این موضوع، در کنار تلاش سنگین دولت امریکا برای مقصر جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در زمینه بالا گرفتن تنشها نزد افکار عمومی دنیا و بهخصوص مردم کشورمان، باعث شد تا جمعبندی بر پاسخ جمهوری اسلامی به نامه باشد؛ پاسخی که هم راه را برای تعامل ــ در چهارچوب غیرمستقیم بودن مذاکرات ــ باز گذاشت و هم موضعی قاطع در برابر یاوهگوییهای ترامپ بود.
دست برتر جمهوری اسلامی
اگرچه طرف امریکایی میکوشد اینگونه وانمود کند که در این هماوردی دست برتر را دارد، اما واقعیت آن است که تا اینجای کار و در عمل، دست برتر با ایران است. این برتری فعلاً در سه مورد مشهود است: لزوم محدود بودن مذاکرات به پرونده هستهای، محل مذاکرات، و بالاخره غیرمستقیم بودن مذاکرات.
در خصوص محدود بودن مذاکرات به موضوع هستهای، اگرچه دولت امریکا به نوعی عقبنشینی کرده، اما این به هیچ عنوان نباید و نمیتواند باعث خوشبینی و، به دنبال آن، ذوقزدگی شود. امریکاییها به دروغ و بدعهدی عادت دارند و ممکن است با شروع مذاکرات یا در میانه آن، مسائل غیرمرتبطی را پیش بکشند. غیرمستقیم بودن مذاکرات باعث میشود در صورت باجخواهی طرف مقابل و پیش کشیدن موضوعات غیرمرتبطی مانند توان دفاعی و مسائل منطقهای، ایران بتواند بدون هزینه یا حداقل با هزینهای بسیار کمتر، خود را کنار بکشد. علت فضاسازی و دروغگویی ترامپ در زمینه نوع مذاکرات نیز به همین مسئله برمیگردد. او سعی دارد با ایجاد عملیات روانی و فشار رسانهای، ایران را مجبور به مذاکرات مستقیم کند، درحالیکه طرف امریکایی عملاً با غیرمستقیم بودن مذاکرات موافقت کرده است.
۲ هشدار جدی
به هرحال، مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا در عمان آغاز میشود و فعلاً جمهوری اسلامی ایران دست برتر را دارد، اما باید به دو نکته بسیار مهم و جدی توجه کرد. نخست آنکه، چون تجربه نشان داده امریکاییها به دلیل روحیه و منش استکباری و زورگویی خود، حاضر به مذاکره و توافقی عادلانه نیستند. پس عقل و درایت حکم میکند که از هر گونه ذوقزدگی در سطح مسئولان، رسانهها و جامعه باید خودداری کرد. ذوقزدگی و حتی خوشبینی در این زمینه فرستادن پیام غلط به دشمن است و تیم ایرانی را نیز تحت فشار مضاعف و بیجا قرار میدهد.
نکته دوم آنکه اگر شرایط به گونهای رقم بخورد که در آینده توافقی میان دو کشور حاصل شود، این توافق حلال مشکلات اقتصادی ایران نخواهد بود. دل بستن به توافقی خارجی که یک طرف آن امریکای بدعهد است، امید داشتن به «نقطههای خیالی» است. رفع مشکلات اقتصادی کشور همت و تلاشی مستمر و عمیق از سوی مسئولان و همراهی مردم را میطلبد. حدود یک دهه پیش و در جریان مذاکرات منتهی به برجام، ما از این ناحیه ضربههای زیاد و متعددی را متحمل شدیم. بزرگنمایی ماجرا و گره زدن مسائل ریز و درشت کشور به مذاکرات و معطل کردن تصمیمات و برنامهها و منوط کردن آنها به نتیجه مذاکرات، خسارتهای هنگفتی را به کشور وارد کرد و باعث شد دهه ۹۰ به دههای خاص و عبرتآموز تبدیل شود. به هیچ عنوان عاقلانه و شایسته نیست که بار دیگر همان اشتباهات و هزینههای هنگفت تکرار شود. هر گونه سادهسازی درباره مذاکرات و توافق و نتایج احتمالی اقتصادی آن، مضر و سم است. شنبه، در خوشبینانهترین حالت، آغاز راهی سخت و پرپیچوخم است. در این مسیر باید اتحاد و انسجام داشت.
صیانت از افکار عمومی
نکته مهم دیگر آنکه ترامپ نشان داده در تعامل با ایران روی بازی با افکار عمومی حسابی ویژه باز کرده و خود، شخصاً، وارد میدان شده است. با آغاز مذاکرات در عمان، به احتمال قوی، این بازی رسانهای و روانی تشدید نیز خواهد شد. در چنین شرایطی، مسئولان باید برای این قضیه تدبیر کرده و با خلاقیت، شهامت و درایت، بازی طرف مقابل را به هم زده و خود مبتکر باشند و نه بازیگری منفعل و صرفاً واکنشی. مردم نیز باید توجه داشته باشند که کشور و مسئولان ــ بهخصوص تیم مذاکرهکننده ــ با شرایطی خاص و پیچیده مواجه است، زیرا دشمن میکوشد افکار عمومی را نسبت به مسئولان بدگمان کند و شبهات مختلفی را با اهداف گوناگون ترویج کند.
نشریه خط حزب الله
وابسته به پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب