جوان آنلاین: نقل است که شخصی با سطلی ماست در کنار دریا مشغول هم زدن ماست در آب دریا بود، وقتی به او اصرار کردند که چه میکنی؟ گفت میخواهم دوغ درست کنم. با تعجب گفتند مگر میشود؟! گفت نمیدانم ولی اگر بشود، چه میشود.
یکی از موضوعاتی که این داستان کوتاه و معروفِ فرهنگ عامیانه ما به آن اشاره دارد؛ نقد کسانیست که با اوهام و خیال پردازی پیرامون سناریوهای ناشدنی و ناممکن، در دنیای واقعی عمل مینمایند.
امروز در کشور ما متاسفانه با جماعتی روبهرو هستیم که در مقابل مسئولیت شناسی و پاسخگویی پیرامون وظایف، همین گونه رفتار میکنند. طیفی که عمدتاً در طیف اصلاحات بروز میکند. ایشان نه خود را به عنوان مسئول در جمهوری اسلامی که به عنوان یک راکب و حتی ترک موتورنشینی میدانند که یک طرفه نشسته و هر لحظه و در پس هر چالهای که حتی ذرهای احتمال تصادف و تنش از آن احساس شود، آماده پایین پریدن است. پست و مسئولیت در نظام حکمرانی نیز فرصتی موقتی برای نهایت بهرهبرداریهای اقتصادی و یا سیاسی میباشد و نه عرصهای برای خدمت به مردم و کسب رضایت خداوند.
این جماعت که اسوههای بی بدیل مسئولیت ناشناسی و فرار از پاسخگویی هستند، بعد از ناکامی در پس وعدههای بعضاً اشتباه و غیر کارشناسیشان، امروز از عالم و آدم و به خصوص مردم طلبکار شدهاند. از رهبر انقلاب که بیشترین حمایت را از ایشان کرد و حتی از سایر جریانات سیاسی در حاکمیت که با شعار «وفاق» بیشترین همکاری را با ایشان نمودند و رکورد رایآوری یک کابینهی پیشنهادی در ابتدای دولت را نیز شکستند؛ طلبکار شدهاند.
متاسفانه بجای مسئولیت پذیری، در اقدامی به دور از ذرهای تدبیر (و حتی شاید خدایی نکرده از روی عناد که از سمت برخی محافل برانداز نزدیک به جریانات سیاسی برآمده است) به فرافکنی با شیوه نخ نمای دیگری پرداختند با این مضمون که: هیچکدام از این وزیران و مسئولین گزینه ما نبودند! اینجاست که باید بگوییمای کاش وقتی از افسانهی مسئولیتپذیری و هاراگیری (خودکشی باستانی ساموراییهای ژاپنی) مدیران ژاپنی برای زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی سخن میراندید، کمی به آینه و آنچه خودتان همیشه در عرصهی سیاست بودید هم نگاه میکردید!
مطلبی از سایت اصلاح طلب عصر ایران، در زمانی مسئولیت دولتی غیر همسو با ایشان (سال ۱۳۹۰) پیرامون تعریف و تمجید از عذرخواهی کردن ژاپنیها
مثلا در حالیکه مشخصا سیاست اعلامی و اعمالی همتی در تک نرخی کردن ارز که کلی کارشناس نمای لیبرال نیز آنرا تبلیغ کردند، وضعیت امروز عدم کنترل بر نرخ ارز را به بارآورده، وقیحترهایشان با چاشنی براندازی، تقصیر افزایش ناگهانی یک شبهی نرخ ارز و چندی بعد طلا را گردن رهبر انقلاب میاندازند که چرا در سخنرانی فرمودند با آمریکا مذاکره نمیکنیم! ماندهام که چرا با وجود چنین پیاده نظامی، ترامپ اصلا باید هرازگاهی علیه ایران سخنرانی کند؟!
اما وقیحهایشان میگویند فرزین که رئیس بانک مرکزی شهید رئیسی بود، این وضعیت را به بار آورده! گویی همه عالم و آدم مقصرند غیر از وزیری که قبل از آمدنش با شعار اشتباه تک نرخی کردن نرخ ارز به میدان آمد تا در شرایط فشار دشمن و جنگ اقتصادی، دست بانک مرکزی را از کنترل جهش ارز خالی نماید. البته در این متن قصد نیت خوانی و تهمت به جناب همتی برای براندازی و ضربه به کشور، نیست. او و همفکرانش تحت لوای شعار زیبای رانتزدایی این اشتباه بزرگ را کردند. اما تمام کارشناسان و مدیران دلسوز گفتند که ما در شرایط جنگ اقتصادی بوده و سیاست تک نرخی در چنین شرایطی ما را از کنترل و مدیریت بازار ارز، دست خالی مینماید. این حرفها دلسوزانه گفته شد و پاسخ آن با اتهاماتی همچون شریک بودن در جیب رانتخواران از سوی این جماعت داده شد. اما حالا که نتیجه پیشبینی دلسوزان دقیقاً به تحقق نشسته است، همه عوامل از مسئولین رده بالا همچون رهبر انقلاب تا مردم و جریانات سیاسی مخالف این جماعت مقصرند، غیر از عامل اصلی این ماجرا! کسی نگران قضاوت تاریخی یا حتی قضاوت حقوقی و قضایی نیست، چون هر عقل سلیمی میتواند مقصر را در این ماجرا تشخیص دهد. مشکل خالی کردن دل مردمی است که امید دارند مسئولینی که به آنها رای دادهاند برای مشکلات آنها کاری کنند؛ و به جایش، میبینند مسئولین دنبال فرافکنی و فرار از پاسخگویی هستند؛ و خدا نکند این جماعت طلبکار، در کرسی نظریه پردازی و نقد نشسته و شبانه روز هاراگیری کردن ژاپنیها در هنگام اشتباه، عذرخواهی عمومی و استعفا در غرب و شرق را به عنوان مظاهر تمدن پیشرفتهی بیگانه، بر سر این ملت و انقلاب بکوبند.
مشابه همین مسئله را در بحث ناترازی میبینیم. برای عملکرد ضعیف مدیریت نیرو و منابع سوختی و حرارتی که از اول انقلاب بی سابقه بوده است نیز از ابتدای دولت، انواع بازیهای «مازوت نسوزاندن»، «خالی کردن منابع توسط دولت شهید رئیسی» و ... را با رسانه به مردم تحویل دادند و اکنون که دیگر این توجیههای قابلیتی برای فریب مردم ندارد، میگویند این وزیران نیز مطلوب ما نبودند! حتما چندی دیگر میگویید جناب پزشکیان هم با شما نبود! و اگر قضاوت افکار عمومی اجازه میداد، میگفتید رئیس جمهور مطلوب شما میرحسین موسوی است که بعد از بیست سال نقاشی کشیدن درمنزل، آمده بود و دروغ تقلب را بدون ذرهای فکر در دهانش گذاشتند و تکرار کرد؛ و متاسفانه همه شاهد بودند کارش به حمایت از تروریستهای جدایی طلب و شعار حامیانش به نفع اسرائیل در ماجراهای روز قدس هم کشید!
اینکه اصولاً آنچه اتفاق نیفتاده و حتی قابلیت رخدادن را ندارد، به عنوان سناریو مطلوب خود معرفی نموده و از پاسخگویی طفره روید، رویکرد نخنما و تکراری شده است. این «حرف درمانیها» برای مردم پاسخ نمیشود. کشور هم دیکتاتوری نیست که هرچه دولت خواست، همان اتفاق افتد. اصل تفکیک قوا را هم جمهوری اسلامی از خود ابداع نکرده و در تمام دنیا جا افتاده است تا دیکتاتوری و بنبست سیاسی رخ ندهد. وزرای دولت باید توسط مجلس تایید شوند، اما در نهایت باز هم وزرای دولت و پیشنهاد رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه هستند.
پیشنهاد میشود دولت خود را از این جریان سیاسیِ برانداز که متاسفانه برخی پستها و صندلیها را اشغال میکند و جریان هدایت کنندهی رسانههای ایشان، پاک و منزه نماید. افرادی که میز اجرایی را در حد میز مناظره، تخاصم و مشاجره میبینند، و طرف مقابل میز را بجای اینکه مردم ببینند، رقیب سیاسی میبینند که به دور از ذرهای اخلاق باید به هر روشی او را از میدان به در کنند؛ وای کاش میدیدید که طرف مقابل شما مردم هستند که باید دل آنها قرص به مسئولینشان باشد.
در تخریب شهید رئیسی حتی با بودجه بیت المال که تنها جرمش این بود که نتوانست در سه سال، فاجعه مدیریتی ۸ ساله دوستانتان را کامل جمع و جور نماید؛ سنگ تمام گذاشتید. ولیای کاش در خلوت خود نیز به سیره مدیریتی آن شهید خدمتگزار و خدوم ذرهای فکر میکردید.ای کاش ذرهای شبیه شهید برجستهی خدمت یعنی شهید رئیسی بودید. شهیدی که به ندرت در طول مدت مدیریت خود در قوه مجریه، از فاجعه مدیریتی که از دولت قبل به ارث برده بود سخن راند؛ تا نکند دل مردم خالی شود و مردم احساس کنند که رئیسی نمیخواهد عملکرد دولت قبل را که بالاخره دولت این نظام و مملکت بوده است، گردن بگیرد.